فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

فلسطین

راجع به قضایای اسرائیل و فلسطین نادانسته ها حداقل برای من و آدم های دور و برم زیاده خیلی زیاد شما هم برین تحقیق کنین اما فعلا یه نقشه راجع به کشورهایی که این دوتا رو به رسمیت میشناسن براتون آپ میکنم.

منبع

پیرمرد

مثل این پیرمرد غرغرو ها شدم خیلی هم تند و بی ادبم سعی میکنم اصلاح کنم

ترجمه انجیل

دیدین جدیدا میگن انجیل فارسی توزیع میکنن و تبلیغ مسیحیت و از این حرفا. خوب حرف مفت هر دستگاه تبلیغی که اون داره توهم داری اگه داره پیشرفت میکنه به جای چرت پرت گفتن ببین ایراد کارت کجاست. حالا بگذریم داشتم مقدمه انجیل رو میخوندم راجع به ترجمش اینجوری نوشته بود:

ترجمه هزاره نو از مراحل عدیده‌ای گذشته است. پس از تهیه نسخه نخست به‌وسیله مترجمان، این نسخه به‌وسیله دست کم سه ویراستار از نظر فارسی ویرایش شده و سپس به‌وسیله استادان فن تفسیر و تأویل کتاب‌مقدس، از نظر دقت در انتقال معنای اولیه بررسی و اصلاح گردیده است. سپس قسمت‌های زیادی از متن به‌وسیله افراد مختلف از جنسیت، سطح سواد و سنین مختلف خوانده شده و ابهامات و کلمات دشوار و جمله‌بندی‌های سنگین آن اصلاح و جایگزین شده است. نیز نمونه‌هایی از متون مختلف جهت اظهار‌نظر برای رهبران طراز اول از کلیساهای مختلف فرستاده شده و نظرات آنان به‌دقت بررسی و به‌کار گرفته شده است. سپس بار دیگر، متن فراهم آمده، توسط ویراستاران طراز اول از نظر سبک ادبی ویرایش گردیده و در آخر به‌وسیله استادان زبان یونانی کلمه به کلمه و جمله به جمله با اصل یونانی مقابله شده است.

حالا ما قرآن رو همینجوری بی هیچ سلیقه ای ترجمه میکنیم هر گونه شیرینی هم داره مال حرفیه که میزنه نه رسایی کلامش چون تو ترجمه هیچ دقتی رو موضوع رسایی و زیبایی کلام نشده تازه بگذریم از تک و توک غلط های نگارشی وای از کتب ادعیه که دیگه نگو که خوندن عربیش از فارسیش راحتتره. بعدشم شاید بگن به خاطر تعهد به متن اصلی قرآن ترجمه زیباییش رو از دست میده درصورتی که تو آیات بسیاری مترجم با توجه به تفسیر خودش ترجمه رو انجام داده. این انجیل رو میخونم واقعا از نوع کلامش لذت میبرم.

نکته 940417

موعظه 302 کتاب روح عرفانی روح الله

تفکر در عاقبت خود کردن

عزیزا!

این آیات الهیه و تعالى ربانیه براى بیدار کردن ما بیچاره هاى خواب ، و هشیار نمودن ما سرمستان غافل آمده . این قصص قرانیه که حاصل معارف تمام انبیاء، و خلاصیه سیر و رشد همه اولیاء در بیان درد و درمان هر عیب و مرض نفسانى و نور هدایت الهى و انسانى است ، براى قصه گفتن و تاریخ عالم نیامده . مقصود از آنها با آن همه تشریفات در تنزیل و نزول ، بیان تاریخ گذشتگان نیست براى صفر اطلاع و تاریخ دانى .

مقصود خدا را، از مقصود مسعودى و طبرى و امثال آن ها تمیز بده و به نظر تاریخ و ادب و فصاحت و بلاغت به قرآن شریف نظر مکن که این صورت خود حجابى است بس ضخیم.

سریال اجتماعی

اینم یکی میگفت میگفت تلوزیون ما داره یه تصویر غیر واقعی از زندگی مردم نشون میده یعنی پس فردا که آدمها نمیتونن از رو فبلمهای این زمان فرهنگ این مردم رو بفهمن مثلا قیافه پیاده روهای ما چجوریه. حالا کاری ندارم به خاطر یه سری مسائل شرعی تو تلویزیون مرده وقتی دوسال خارج بوده زمانی که برمیگرده و زن و خواهر زن و باجناقش تو فردگاه اومد استقبال میره بغل باجناقه. اما دیگه بعضی چیزا ظلمه از روابط خیلی آزاد و رله و راحت اختلاط بین دانشجوها و خاطرات فلانشون بابا مردم دانشگاه رفتن میدونن کی به کیه. تو دانشکده خودمون دیدم دوتا دختر پسر که نشسته بودن تو سال داشتن با هم درس کار میکردن آقای کاظمی حراست چنان آبرویی ازشون برد که نگو. یا مثلا دیالوگ امروز یه فیلمی یارو به داداشش که میخواست دیه دستشو که تو تصادف شکسته بود رو بگیره گفت: "ما کی تا حالا دیه خوردیم؟" آخه بیشعور تو این مملکت تا حالا کی از دیش گذشته. خلاصه فاصله فرهنگ آدمای تو تلوزیون با ما مثل تفاوت ما با آرزوهای آخونداست. هه هه

کبک

سلام یه پست حملوی دیگه داشته باشیم و این بار یه حمله به آدمهایی که مثل کبک سرشون رو کردن زیر برف و مخالفند بعد بهشون میگیم مثلا چرا؟ میگه به خاطر اینکه مثلا شاخص توسعه انسانی تو ایران پایینه. بعد میگن خوب چقدره؟ میگه نمیدونم. میگم خوب چقدر از بقیه کمتره؟ میگنه نمیدونم. میگم خوب چرا حرف مفت میزنی؟ میگه چون جمهوری اسلامی آمار درست نمیده آماراش دروغه!!! اه خوب چجوری موقعی که لازم داری حتی مبلغ حساب بانک سوئیس (که کاملا محرمانست) فلان روحانی و فلان رئیس رو از بی بی سی باور میکنی بعد موقعی که باید از عقلت استفاده میکنه چشماته میبندی میشینی پای شبکه خبر. نه دیگه معلوم میشه اهل تحقیق نیستی من بخاطر اینکه به شما بگو پیدا کردن میزان شاخص های اقتصادی از تماشای سریال دردسرهای عظیم هم راحت تره چندتا نقشه رو آپلود میکنم که هم نشون بده پیدا کردن میزان اینها چقدر راحته و هم اینکه مقایسش با بقیه کشورها چقدر راحته. منبع همشون هم ویکی پدیاست. البته خوب مسلمه ویکیپدیا منبع این چیزا نیست. خود من هم هیچ وقت این آمار رو از ویکی نمیگیرم اما منابع اصلی رو به شما نمیگم شاید یکم تحقیق رو یاد بگیرین.

شاخص میزان تولید ناخالص داخلی

تولید سرانه ملی

برابری قدرت خرید

بجز اینا صدتا آمار دیگه هم همیشه به همین راحتی به دست آورد. حالا دیگه تو حتی نمیدونی تولید ناخالص ملی چیه بیخود میکنی مخالفی فقط بلدی حرف بزنی؟

اخبار

امروز شبکه خبر داشت میگفت مردم کشورهای بحران زده آلمان ایتالیا و بلژیک در حمایت از یونان تظاهرات کردند. آلمان بحران زدست؟ پس ماچییم؟ خبرهایی هم حاکی از اعلام کمتر از حد شهرهایی که به دمای 50 میرسند جهت جلوگیری از تعطیلی کارگاهها به گوش میرسه. به نظر شما غیر منطقیه که حرفهای تلوزیون رو باور نمیکنم.

بخشش!

هه هه پارسال ماه رمضون یکی از دوستام برای یه افطار آش رشته و دلتون نخواد شله زرد خوشمزه درست کرده بود. الان که فکر میکنم میبینم یه چیزایی یادم رفته، نمیدونم شایدم همینا بود. منم براش یه هندونه گرفتم با ترفند صدای طبل و خش خش دلتون نخواد گفت خیلی خوب بوده

اسنایپر آمریکایی

دیدم بد نبود فکر کنم فیلم باز خوبی نیستم میبینم بدم هم نمیاد ولی از اسم اسکار یه توقع دیگه ای دارم...

دیوانه ای از قفس پرید

دیدم حال نکردم

جای مهر

هزار سال پیش این مجری فراریه کی؟ حسینی. یه کلیپ درست کرده و ایراد گرفته به جای مهر آقای ری شهری حالا من کاری ندارم که این اثر مهر چجوری بوجود میاد و ممکنه برای برخی افراد از راهی غیر از سجده های طولانی ایجاد شده باشه اما... اولا من خودم که نماز های واجبم هم رو به زور میخونم و خیلی سریع (که بعضی وقت ها فکر میکنم اصلا ذکر رکوعم مشکل داره و به جای سبحان ربی العظیم و بحمده یه چیزی میگم شبیه سبانربالعلظمبحده) باز هم پیش اومده که جای مهر رو پیشونیم مونده دوما تو اون کلیپ دعوا سر جای مهر بود که بازهم فکر کنم موضوع برای کسایی که نماز میخونن حله چون خیلی پیش میاد که مهر یکمی بالاتر از اونجایی که شما برنامه ریزی کردید قرار میگیره.

در ضمن نمیدونم اما فکر کنم در هر صورت بشه یه جوری سجده کرده که جاش نمونه مثلا استفاده از مهر پهن منم چون پیشونیم حساسه این کار رو میکنم آقا هم همیشه مهر پهن استفاده میکنه و شاید بشه پرسید که پس چرا زنها جای مهر ندارند؟

ورزش و تبلیغ

امروز بازی اول ایران و آمریکا برگزار شد و ما تونستیم سه امتیاز شیرین خونگی رو بگیریم ولی چیزی که برام جالب بود اینکه اینجا جاییه که دستگاههای تبلیغاتی نمیتونن خیلی واقعیت رو بپیچونن و دروغ تحویل مخاطب بدن. یعنی میدونهای ورزشی میتونن جای مناسبی برای نمایش فرهنگ ما به دنیا باشه. میتونیم خوب استفاده کنیم یا بد.

تجریش ناتمام

بله دیگه کار نقد ما هم به فیلم و تماشای فیلم تو اتوبوس کشید، آخه تحریمیم میفهمی؟؟؟

اول باید گفت که بلاخره هر وقت محمدرضا فروتن رو می‌بینم، یاد خاتمی و موج سینمایی با سبک خاص اون موقع می‌افتم. خوب اعتراض فیلم خوبی بود. مرسدس مال طرز فکر جوان‌های زمان خودش بود. محمدرضا فروتن است و دیالوگ های باصدای آرومش و یادآوری نصفه و نیمه خاطره‌هایی که نباید باز شوند، بگذریم. فیلم داستان یک عشق قدیمی را روایت می‌کند. دوستی‌هایِ قدیمیِ دورانِ دانشجویی که باعث می‌شوند حتی مخاطب‌هایی که مثل من دید خوبی نسبت به این سبک فیلم نداشته باشند هم جذب شوند. اما دلیل بی‌علاقگی من به این نوع داستان‌ها این است که بعضی مواقع مخاطب را درگیر همزاد پنداری با قهرمانی می‌کنند که درگیر روابط غیر سازنده‌ای است که در آخر تقبیح نمی‌شوند.

دوم برویم سراغ داستان، دوتا همکلاسی بیست سال پیش، می‌خواهند چند تا همبازی تئاتر همان زمان دانشجویی را دور هم جمع کنند. در نگاه اول آدم را یاد فیلم خوب ضیافت با هنرنمایی فریبرز عرب‌نیا می اندازد. اما در ادامه آن تعداد هم‌بازی که مخاطب انتظار دارد وارد داستان بشوند و ماجراها تعریف شوند وارد نمیشوند، و داستان حول رابطه این دو همکلاسی ادامه پیدا می‌کند. این فیلم یک برش نسبتاً ساده از زندگی است. ساده نه به معنی روال جاری بلکه به معنی اینکه قهرمان ما درگیر چالش خاصی یا ماجراجویی هیجان‌انگیزی نمیشود، وگرنه دیدن کسی رو که بیست سال پیش دوستش داشتی و می‌خواستید با هم ازدواج کنید و این اتفاق نیفتاده حتماً روال جاری هیچ زندگی نیست.

سوم هم فیلم‌برداری با سکانس‌هایی که نور بگراند است و ما فقط سایه هنرپیشه‌ها رو می‌بینیم، مثل سکانس‌های تو ماشین یا پشت پنجره‌های برج تو فیلم انگار مد نظر فیلم‌بردار بوده است. خوب کار ابتکاری نیست اما انجام شده است دیگر و بین عوامل فیلم جز عواملی بوده که اثرش به چشم می‌آید. مورد بعد صحنه‌پردازی، صحنه‌ها و دکور زیبایی رو درست کرده بودند که اگر مخاطب بجای فیلم دکور را تماشا می‌کرد چندان متضرر نمی‌شد. خلاصه عوامل خواستند یک کلیشه هشت ده ساله را زنده کنند. اما من فکر کنم بازگشت به یک چیزی که حتی دوره خودش هم خوب بوده کار خوبی نیست وای به حالی که از اعتراض و ضیافت بخواهی به تجریش ناتمام برسی.

اخلاص

اخلاص اخلاص اخلاص...               ...شرمنده ام

صدقه

بعضی هام هستن میگن ما کمک هامون رو نمیدم به کمیته امداد اینا دزدن و از این صحبتها خواستم خدمتتون عرض کنم عمرا همه کمکهای مردمی به امداد به ده درصد بودجش نمیرسه تازه با اون ده میلیون و 100 میلیون کمکهای موردی و جشن نیکوکاری و کمکهای اساسی مردم نه با ده قرون دو زار شما. خلاصه خواستم بگم شما کمککن نیستی بهانه نگیر

گیج

گیج شدم اول اینکه شبکه سه چرا فینال شیلی آرژانتین رو پخش نمیکنه؟ دوم چرا پست های آخرم جاستیفای نیست؟

دالیا

پیش یکی از دوستای بابام بودیم اسم دختر 9 ساله کوچولو و نازش دالیا بود. بهش میگم: دالیا، دالیا یعنی چی؟ میگه: آویزون شدن "شوخه" انگور. میگم: شوخه نه خوشه. میگه: آها خوشه یعنی چی؟

بسیج

یکی از دوستای بسیجیم بهم گفت فرشته یه شرکت فنی مهندسی وابسته به بسیج نیرو میخواد. آره منو معرفی کرد ما پاشدیم رفتیم تهران برا مصاحبه سوال اول پرسیدن: کارت بسیج داری؟ گفتم: نه. گفتن: خوش اومدی برو به سلامت. هه هه

حالا من خوشم نمیاد عضو باشم وگرنه کلی فعالیت تو بسیج داشتم اونجوری که شب همون دوستم بهم زنگ زد گفت اگه میخوای برات یه پرونده درست کنم چون تو فعالیت داشتی. گفتم نه. اما تو همین مملکت کسایی هستن کینه نظام رو دارن اما کارت بسیج دارن. اصلا من خودم ده ها نفر رو میشناسم که بدترین فحش رو میدن به جمهوری اسلامی اما کارت بسیج فعالشون هم تو جیبشونه.

آره اما این داستان دوتا خوبی داشت اول اینکه دیگه بیخودی من رو نپیچوند و وقتی دید کارت ندارم معطلم نکرد تا به یه بهانه دیگه ردم کنه دوم هم اینکه من فهمیدم کارت بسیج که سهله با این رزومه خوشگلم کار دولتی گیرم نخواهد آمد. رفتم کلاس شبکه ثبت نام کردم پس فردا بتونم یه شرکتی بزنم. هه هه

برق

دیشب (به وقت محلی) رفته بودم تهران تو دیدیم تو یه شب تو دوتا محل بزرگ برق قطع بود الانم خونه نشستیم برق رفت حالا نمیدونم واقعا به گل نشستیم یا دارن تهدید میکنن؟ البته میگن مردم باید صرفه جویی کنن ولی فکر کنم میخوان ربطش بدن به مذاکرات وگرنه از موقعی که من بچه بودم همیشه تابستونا دائم برق میرفت

7 شمال

سلام به همه خودم کسی که نمیخونه. از موقعی که تبریز قبول شدم نصف عمرم رو تو اتوبوس در حال رفت و آمد گذروندم. گفتم حالا دیگه فارغ شدم راحتم دیگه اما چشمتون روز بد نبینه که اگه هنوز دانشجو بودنم به اندازه الانم رفت آمد نداشتم. خلاصه تو این رفت و آمدها با یه تابلوهایی برمیخوردم که یک جهت اصلی جغرافیایی رو نوشته بود با یه عدد. من نمیفهمیدم معنی این چیه؟ البته خوب شاید برای بچه تهرانی ها فهمیدنش راحتتر باشه اما ما شهرستانی ها از این چیزا ندیدیم. خلاصه یه تحقیف کردم نتیجش رو براتون میزارم:

ایران به دلیل مساحت زیادی که داره پر از جاده و اتوبان هست که هر کدوم برای خودشون شماره دارن . خلاصه اگه بخوام کوتاهش کنم ، در حال حاضر که عارضم خدمتتون ایران حدود ۷ تا آزاد راه یا اتوبان و حدود ۶۲ تا جاده بین شهری داره که هر کدوم از این اتوبان ها و یا جاده ها شماره مخصوص به خودشون رو دارن . مثلا اتوبان قزوین – رشت اتوبان شماره ۱ هست و یا به عنوان مثال دیگه ، جاده تهران – آمل ( محمود آباد ) جاده ۷۷ ایران هست . حالا اگه رو یه تابلویی نوشته باشه مثلا آمل ۷۷ شمال یعنی شما در مسیر جنوب به شمال جاده ۷۷ و به سمت آمل دارید حرکت می کنید . لازم به ذکره که جاده ها رو با رنگ سبز و اتوبان ها رو با رنگ آبی مشخص میکنن.

منبع

در ویکی پدیا و با عنوان فهرست جاده های ایران می تونید کل اتوبان ها و جاده های کشور رو با جزئیات مثل مقصد و مبدا و شهرهای مهم عبوری ببینید.

منبع

اینم یه نظر تو یه تاپیک بود

برای مسیرهای شرقی غربی از اعداد روج و شمال به جنوب از اعداد فرد استفاده میشود.

کار

من معمولا سخنرانی های آقا رو گوش میدم ولی واقعیتش معمولا موضوعات تکرار میشوند اما یادمه نیست تو وبلاگ قبلیم نوشته بودم یانه دوسه سال پیش یه سخنرانی محشر راجع به فرهنگ داشت من به بچه ها میگفتم بجای اینکه چندین سخنرانی گوش دهید سخنرانی شورای فرهنگی را چند بار گوش دهید. حالا تو اردیبهشت هم یه سخنرانی با حال دیگه داشته که ارزش چندبار گوش دادن رو داره پیشنهاد میکنم ببینید تو اکثر سخنرانی های آقا بحث مذاکره و استکبار ستیزی و دولت کلید واژه های اساسی اند اما این یه بحث دیگست چند تیکش رو من آوردم

 سرمایه‌گذار و کسانی که امکان دارند، بایستی سرمایه‌گذاری کنند. بنده می‌شناختم افرادی را که میتوانستند پولشان را ببرند در بخشهای پر درآمدی که غیر تولیدی است صرف کنند، نکردند؛ گفتند نمیکنیم؛ میخواهیم به کشور خدمت کنیم؛ آمدند در تولید سرمایه‌گذاری کردند، با سود کمتر، درآمد کمتر؛ برای خاطر اینکه فهمیدند کشور احتیاج دارد؛ خب، این عبادت است. سرمایه‌گذاری که فکر نیاز کشور را میکند و پول را نمیبرد در راه دلّالی و کارهای پر درآمد و مضرّ برای کشور صرف کند و می‌آید صرف میکند در سرمایه‌گذاری، این کارش حسنه است، بنابراین سرمایه‌گذار نقش دارد.

 کارگر درستکار نقش دارد. کارگری که سختی‌های کار را تحمّل میکند - کار سخت است دیگر؛ کار جسمانی یکی از امور سخت در زندگی است - کارگری که عمر خود را، وقت خود را، نیروی خود را صرف میکند تا کار را تمیز از آب دربیاورد، دارد عبادت میکند؛ این حسنه است.

مصرف‌کننده‌ی باانصاف، مصرف‌کننده‌ی باوجدان هم میتواند همین‌جور به تولید کشور کمک کند؛ دنبال اسم و رسم نروند، دنبال بِرَند نروند - این حرفی که حالا مرتّب تکرار میکنند: بِرَند، بِرَند - دنبال مارک نروند؛ دنبال مصلحت بروند. مصلحت کشور، مصرف تولید داخلی است، کمک به کارگر ایرانی است. بعضی‌ها هستند حتّی حاضرند به نفع کارگر هم شعار بدهند، رگ گردن را هم درشت کنند و شعار بدهند، امّا در عمل به کارگر ایرانی لگد بزنند. لگد زدن به کارگر ایرانی این است که انسان جنس مصنوع این کارگر را مورد استفاده قرار ندهد و برود مشابه این را از خارج بگیرد؛ گاهی هم به قیمتهای گران‌تر!

یکی دیگر از ارکان، دستگاه مبارزه‌ی با قاچاق است. مسئله‌ی مبارزه‌ی با قاچاق را این‌همه ما تأکید کردیم؛ دولتهای مختلف از سالها پیش همین‌طور مرتّب آمده‌اند رفته‌اند؛ خب، این کار یک کاری است که باید تحقّق پیدا کند و این هم ممکن است؛ نگویند نمیشود، کاملاً میشود؛ جلوی قاچاق را به‌طور قاطع بگیرند.

یک رکن دیگر، دستگاه‌های متولّی وارداتند. این دستگاه‌ها هم بایستی نگاه کنند. بعضی از چیزها هست که در اختیار دولت نیست؛ بخش خصوصی فعّالیّت میکند و چاره‌ای هم نیست، لکن دستگاه‌های دولتی میتوانند با نظارت هدایت کنند؛ کاری بکنند که مسئله‌ی واردات به تولید داخلی لطمه نزند.

  یکی هم مسئله‌ی مسئولیّت دستگاه‌های تبلیغی و رسانه‌ها است. رسانه‌ها هم همین‌جور؛ صداوسیما، دیگران، بایستی روی مسئله‌ی مصرف داخلی و تولید داخلی به معنای واقعی کلمه کار کنند؛ اینها تأثیر میگذارد.

 یک مسئله مسئله‌ی ثبات در قوانین است که این به عهده‌ی مجلس است. مراقب باشند مدام قوانین مربوط به مسائل اقتصادی از جمله مسائل مربوط به کار را هرروز عوض و بدل نکنند که بشود آن کسانی که میخواهند برنامه‌ریزی کنند، برنامه‌ریزی کنند.

میتونی ویدیو یا صوتش رو از اینجا دانلود کنید :)

تراوین

یادش بخیر یه زمانی روزهای جلبی داشتیم. حمله بیخبر ع به جای ب به نفر اول تراوین. جهاز برون سیستم ها برای گردگیر با ع‌ر. یا عجب صبری خدا دارد ب. چقدر کباب از س گرفتیم. تلاش حاجی ر برای لیسانس و امتحان جمعیتش. یا اون روز که خودم بودم میزم نبود. حساب کتاب ز هم خیلی جالب بود. یه بارم با م دعواش شد. چقدر نهار خوراک سوسیس خوردیم. آلوبخارای ق هم در جواب ر قشنگ بود. یا اون روز که باوجود خستگی و ناراحتیم کار رو نصفه ول نکردم. دعوای ج با ق هم جالب بود. وای پرداخت حضوری مالیات و دفتر فعالیت روزانه دیگه نامردی بود. کار یارانه من و پاداش کردم هم خاطره شد. پیاده روی ظهر تابستان رمضان سخت بود. پینگ پنگ آخر وقت و دویدن برای آب کردن شکم هم خوب بود. وای وای جمع کردن 22 نسخه 50 صفحه ای با 15 نفر ابتکار جالب ز بود.

یادآوری

خوب چه خبرا این دو روزه یکمی وقت داشتم تونستم یه فیلم دیگه هم ببینم ممنتو! فیلم جالبی بود یکمه زیادی گیج کننده اولا که اصلا داستان که موضوع جالبی بود یعنی حتی اگه این سبک روایت جالبش رو هم کنار بزاریم باز هم به یک مسئله روانی جالب میپرداخت که مثل فایت کلاب جلب توجه میکرد اما خوب این تمام داستان نبود و درواقع نوع روایتش بود که خیلی فیلم رو جذاب میکرد تدوین این نوع کار کار سختیه که عالی انجام شده بود. و من تا وسطای فیلم هنوز نفهمیده بودم داستان داره سرو ته تعریف میشه یاد بوف کور افتادم من از اون که هیچی نفهمیدم یکی میگفت اونم داستان رو از ته تعریف میکنه پس احتمالا هیچ کدوم از اینها نوآوری نیستند و اولین تو نوع خودشون نیستن اما چیزی که ممنتو رو جذاب میکرد این بود که این کار رو خیلی خوب انجام داده بود.

بازی لئونارد رو دوست داشتم ولی بازی ترینیتی (ماتریکس) مثل یه هدیه وسط فیلم بود ازش خوشم میاد. اون وسط هم دیالوگ های خیلی جالبی رد و بدل میشد. مثل جریان حافظه و غریزه و تلقین مثل

حافظه هم کامل نیست. برو از پلیس بپرس. شهادت یک شاهد عینی هم غیر قابل اعتماده. پلس با نشستن و به یاد آوردن یه قاتل رو دستگیر نمیکنه. اونا مدرک جمع میکنن و کارو تموم میکنن. مدرک... نه حافظه! اینجوری تحقیق میکنن. منم همین کارو میکنم. ببین حافظه میتونه شکل یک اتاق یا رنگ یک ماشین رو عوضی بگیره. و میتونه یه چیزی رو از شکل طبیعی بندازه. "اونها فقط یه تفسیر هستن." و به حقایق ربطی ندارن.


جنگ ستارگان

اینم دیدم ولی نمیدونم ژانر فیلم مال زیر 8 سال بود یا چون مال 1000 سال پیش بود اصلا باهاش حال نکردم موزیکش بد نبود ولی نه داستانش حرف به درد بخوری داشت نه ... هیچی دیگه میخواستم اون یکی هاشم ببینم اما این انقدر بد بود که نه تنها اونا رو نمیبینم بلکه کازابلانکارو هم نمیبینم

مظنونین همیشگی

سلام دیشب فیلم مظنونین همیشگی رو دیدم فیلم خیلی خوبی بود واقعا داستان پردازی عالی داشت همه چیز سر جاش بود. اولین چیزی که خوشم اومد موزیکش بود البته قبل از اون اسمش هم آدم رو جذب میکرد. و من معمولا به خاطر اینکه میشه آخر فیلمها رو حدس زد زیاد فیلم نمیبینم خوشم نمیاد دوساعت منتظر چیزی باشم که میدونم چیه. ولی باید اعتراف کنم که این تو فیلم سه بار غافلگیر شدم. اول که داشت راجع به به خط شدن آدمایی حرف میزد که در گذشته مجرم بودن اصلا رفتم تو فاز همدردی که بعضی وقتا همین جا هم رفتار گذشتت حتی اگه الان کلی باهاشون فاصله داشته باشی تاثیر مخربی رو آیندت میزارن بعد یه هو وسط گفت اینا رو عمدا با هم به خط کردن اصلا شکه شدم.

اون نقشه بدون کشتن برای دزدین زمردها هم خیلی خوب بود. وای سکانس ورود کابایاشی واقعا شگفت آور بود. یه نقل قول جالب هم این بود که میگفت:

بزرگترین حیله شیطان این بود که دنیا رو متقاعد کنه که وجود نداره!

خیلی جالب بود چند دقیقه آخر فیلم که کوبان توضیح میداد دین همون کایزره رو فقط میتونستم با تندتند پاز کردن فیلم بفهمم و بعدش اونجایی که کوبان داشت آدرسو اسمهای داستان وربال رو رو در و دیوار اتاقش میدید خیلی قشنگ بود اصلا فیلم عالی بود اصلا انتظارش رو نداشتم. آره راستش من فیلمهایی که سعی کردن مخاطب رو غافلگیر کنن هم دیدم مثل تلاش ناکام (حداقل برای من) باشگاه مشت زنی اما حتی بعد از آشنایی با این سبک این خیلی خوب بود تازه اگه از این بگذریم که این محصولات خیلی وقتها باگ های تابلویی هم دارند که این نداشت. این رفت جز بهترین فیلمهایی که دیدم.


دیدارآقا

آقا یکی از نکات جذاب این شنوندگان سخنرانی آقا شور و هیجانشونه که تا میگی الاالله بلند میشن تکبیر میگن بعد بعضی موقع ها آقا خوشش نمیاد ولی هیچی نمیگه بعضی وقت ها حرفشون ادامه میده نمیزاره تکبیرشون رو تموم کنن ولی جالب اینکه دیدم یه بار به یکی شون گفت آقا اجازه بده حرفم رو بزنم حالا به وقتشم تکبیر میگی. هه هه مردمن دیگه هیجان دارن

دروغ

میدونید چطور دروغ میگن؟ الهی قمشه ای نحوه صحبت کردن دروغگو رو براساس قرآن اینجوری معرفی میکنه که:

و برای آنها (سوگند یاد) کرد (همانا) که من (هرآینه) برای شما از خیرخواهانم.(7:21)

تاکید و قسم!!!


حجت

یکمی راجع به ولایتمداری صحبت کنیم البته این فقط مربوط به دوستانی میشه که به اسلام و مخصوصا شیعه پایبندند. این داستان ممکنه یکمی بالا پایین باشه ولی اصل قضیه همینه. یه روز یکی از شیعیان امام علی (ع) پیش ایشون میره و یک ظرف حلوا براش میبره. امام نمیخوره شخص به ایشون میگه آیا حرامش میکنید؟ امام میفرمایند نه.

یعنی اگه شیعه ای نباید منتظر وایسی مستقیم بهت بگن فلان کار را بکن بهمان را نه، بلکه باید از رفتار و گفتار امام وظیفه ات رو تشخیص بدی. والسلام

امید

پروانه پشت پیله اش حس کرد راهی هست و رفت

شاید به راه بسته هم باید امیدی بست و رفت


شب از درون می پوسد و با یک تلنگر می رود

دستان ما در بند هم دور از تصور می رود


حتی عبور از عشق هم رو به رهایی سخت نیست 

بی ذوق آزادی کسی با عشق هم خوشبخت نیست

وزن شعر

من همیشه شعر خوندن رو دوست داشتم مخصوصا شعر کلاسیک فارسی و میخواستم یکمی از وزن شعر هم سر در بیارم این صفحه اطلاعات خوب و مختصر مفیده داره شما هم استفاده کنید.

فاعلاتن فاعلاتن فاعلون

فیزیک

دوتا مسئله فیزیک براتون بگم حال کنین اول اینکه من بدون مطالعه خاص تونستم دو تا از سوالای مصاحبه دکتری دانشگاه تبریز رو که از یکی از بچه ها پرسیده بودن جواب بدم سوال اولی اینکه که اگه نور وارد یه محیط جدید بشه که طول موج نور تغییر کنه رنگش عوض میشه؟ چرا؟ سوال دومی هم راجع به پدیده هارپ بود. مسئله دوم راجع به بعد چهارمه ببینید حداقل برای من تصور بعد چهارم سخته که یه نقطه تو بعد چهارم کجا قرار میگیره ولی من یه روش جدید برای این کار کشف کردم. توضیحش سخته اما شروع کنیم:

تو فضای یک بعدی فقط دو نقطه وجود داره که فاصلشون از هم یک واحد باشه و نمیتونیم تو این فضا نقطه سومی را با شرط فاصله یک واحدی از دو نقطه قبلی پیدا کنیم. این نقطه سوم در صورت وجود توی فضای دو بعدی قرار میگیره و با دوتای قبلی یک مثلث رو تشکیل میده و سایه اش تو فضای یک بعدی دقیقا وسط خط بین دونقطه اوله.

تو فضای دو بعدی فقط سه نقطه وجود داره که فاصلشون از هم یک واحد باشه و نمیتونیم تو این فضا نقطه چهارم را با شرط فاصله یک واحدی از سه نقطه قبلی پیدا کنیم. این نقطه چهارم در صورت وجود توی فضای سه بعدی قرار میگیره و با سه تای قبلی یک هرم رو تشکیل میده و سایه اش تو فضای دو بعدی دقیقا وسط مثلث بین سه نقطه اوله.

تو فضای سه بعدی فقط چهار نقطه وجود داره که فاصلشون از هم یک واحد باشه و نمیتونیم تو این فضا نقطه پنجم را با شرط فاصله یک واحدی از چهار نقطه قبلی پیدا کنیم. این نقطه پنجم در صورت وجود توی فضای چهار بعدی قرار میگیره و با چهار تای قبلی یک فرا حجم مثلثی رو تشکیل میده و سایه اش تو فضای سه بعدی دقیقا وسط هرم بین چهار نقطه اوله. جالبه ها فکر کنین یه نقطه تو دنیا هست که از هر چهارتا نقطه یک هرم یک فاصله برابر داره.

خوب البته باید بگم من کلا به علوم پایه علاقه دارم به شیمی و ادبیات و هندسه و اخلاق و آمار و فلسفه و نجوم هم علاقه دارم ولی از معادلات دیفرانسیل و انتگرال هیچ وقت سر در نیاوردم دعا کنین اونم یاد بگیرم.

یه چیز دیگه حالا با استقرا میشه فهمید که بی نهایت بعد داریم که ما تو درک بعد چهارمش موندیم. فکر کنین میشه بعد صدم رو ثابت کرد اما درکش خیلی سخته حالا بزنیم جاده خاکی مثلا نظرتون راجع به خدا چیه؟ هه هه.


رقصنده با گرگ

فیلم قشنگی بود. با بازیهای خیلی خوب لوکیشن های خیلی زیبا. داستان پردازی کاملا مناسب. شخصیت پردازی عالی. داستان اول فیلم برای معرفی دانبار خیلی حماسی و جذاب بود. توضیح بیشتری به علت فاصله بین دیدن فیلم و نوشتن مطلب یادم نمیاد.

آمریکا یا روسیه

یکی از مباحث دیگه ای که مطرحه اینکه برخی میگن ما برای مبارزه با استعمار آمریکا پناه بردیم به روسیه و در واقع برای بیگانه ستیزی به بیگانه دیگه ای پناه بردیم. در واقع میگن سیاست آمریکا و روسیه دربرابر ایران مثل همه پس ما چرا با روسیه دوستیم با آمریکا دشمن. اولین چیزی که در این رابطه میتونم بگم اینه که نمیدونم! اگه کسی میدونه بگه ما هم استفاده کنیم.

خوب ولی بیاین یه بررسی کنیم ببینیم شاید چیزی دستگیرمون شد. اول اینکه دلیل این نوع دشمنی رو هرچند ریشه تاریخی داره اما باید بعد از انقلاب جستجو کرد جایی که آمریکا شاه رو پس نداد بعد ما سفارت رو گرفتیم و روابط کلا قطع شد. پس روابط قبل از انقلاب یعنی درواقع رابطه پهلوی و قاجار با دول بیگانه نمیتونه دلیل مناسبی برای قطه رابطه باشه چون اگه بخوایم تو تاریخ دنبال ظلم باشیم بلاخره با هرکی یه مشکلی داشتیم که به خاطر اون مجبور بشیم با همه دنیا دشمنی کنیم. اما بعد از انقلاب، جنایات آمریکا مثل حمایت همه جانبه از صدام، درگیری مستقیم با ارتش ایران در سال پایانی جنگ، هدف قراردادن هواپیمای مسافربری، حمایت از گروههای ترور داخل ایران، تصویب قطعنامه های یک طرفه، تحریمهای همه جانبه و ... به نظرم قابل مقایسه با نامردی روسها مثل تموم نکردن نیروگاه بوشهر تحویل ندادن اس 300، گروکشی دریای خزر در برابر مسئله هسته ای و ... نیست.

940308

مدرکم رو از تبریز گرفتم. تبریز هم تموم شده باوجود اینکه تبریز خیلی بهم خوش گذشت موقع اومدن دلم تنگ نبود با همه دانشگاه خاطره داشتم ولی دیگه تموم شد جای خوبی بود شهر خوبی آدما و دوستای خوبی ولی الان خوشحالم.


حوزه علمی

وقتی برا مصاحبه تبریز رفتم فرصت شد یه بازدیدی هم از حوزه علمیه مرند هم داشته باشیم. یه مدرسه سه طبقه که وسطش یه حیاط تمیز با یه حوز خوشگل و ده بیست تا ماهی گلی. جای قشنگی بود. حجره هاشون هم تمیز و مرتب بود سایت کامپیوتر و امکانات دیگه ای هم داشتن. خلاصه جای قشنگی بود.

زنجان

برای مصاحبه دکتری رفته بودم زنجان یکمی توضیح بدم که چجور شهریه اولا موردی که خیلی به چشم می اومد اینکه مردم مهربونی و خوبی داره. شهر کوچیکی داره اما اونجایی که من ساکن بودم (میدون انقلاب) خیلی شلوغ بود. آره رسیدم رفتم مسافر خونه سعدی فردا صبحشم رفتم دانشگاه زنجان که یه هفت هشت کیلومتری بیرون از شهر بود و یه دانشگاه بر بیابونی داشت و خیلی گرم و بدون فضای سبز درست حسابی. خلاصه کلی هم تو نوبت مصاحبه تو دانشکده معطل شدم و رفتم یه دور کوچیک تو دانشگاه زدم که خبر خاصی نبود بجز اینکه به نظرم جوش خیلی درسخونی بود خوشم نیومد. خلاصه یه مصاحبه الکی دادم که بعدشم تا شب دپرس بودم.

فرداش رفتم چندتا جاهای دیدنی زنجان رو دیدم از میدون انقلابش که میدون اصلی شهره تا رختشویخانه که یه محلی بود که درزمان قدیم خانومها بتونن تو یه مکان مسقف و امن لباسهاشون رو بشورن بعد رفتم موزه مرد نمکی که یه جنازه مربوط به زمان هخامنشان بود خیلی هم جالب بود تجهیزات و لباسهاش خیلی پیشرفته بود و بعدش رفتم موزه صنایع دستی که چیزی نداشت بجز یه پسری که دمش گرم ازش آدرس خواستم خیلی تحویل گرفت. بعد از اونجا رفتم بازار سرپوشیدش هم دیدم.

آخر سر هم رفتم حسینیه اعظم زنجان که بازم مسئولش انصافا خیلی لطف داشت باوجود اینکه دیرش بود کلی بهم توضیحات جالبی داد. البته یکی از دلایلی که حوصله ندارم کامل بنویسم خرابی بلاگفاست چون فاصله بازدید و نوشتم زیاد شده حوصلم کم شده.


میانمار

یکی دیگه از مسائلی که خیلی مورد علاقه روشنفکر نماهاست اینکه میگن اسلام دین خشن و ال و بل و جیمبل و سایر ادیان خوبن و فلان. خواستم بگم یکی از صلح طلب ترین ادیان ذهن دانش نجوی خیلیا بوداییه دیگه... خوب برین ببینین همین بودایی های صلح طلب و آروم تو میانمار سالهاست چنان بلایی سر مسلمانای خشن آوردن که هیچ رسانه ای جرات نشان دادنش رو نداره حالا آقای عادل پورفردوس چپ برو راست برو بگو قانون کارما و دارما و هرچی

تولید

سلام میخوام یکم راجع به اقتصاد حرف بزنم اقتصادی که از فرهنگ دور نیست سعی میکنم تو چندتا پاراگراف جمعش کنم:

اول اینکه ما نیاز به تولید داریم مانیاز به آدمهایی داریم که ریسک تولید رو بپذیرن. باید تولید تو این کشور یه ارزش شناخته بشه چرا ما برای یه کسی که تحصیلات عالی داره یا کسی که کارمند بانکه ارزش و شخصیت قائلیم؟ خوب این هرچی هم خوب باشه برای خودش خوبه. ارزش اصلی مال تولید کنندس که داره رو داراییش ریسک میکنه و هم خیرش به چندتا کارگر میرسه هم به آینده مملکتش.

در ضمن نیاز به حمایت دولتی از تولید کنندگان کاری که الان به درستی انجام نمیشه وقتی صنایع ما در اثر واردات بی رویه یکی پس از دیگری دارن ورشکسته میشن صنایعی مثل نساجی و تولید لوازم خانگی. دولت باید جلوی واردات کالایی که داخل کشور تولید میشه رو بگیره تا تولیدکننده بتونه روپای خودش وایسه بابا یه سری کشورها که عضو سازمان تجارت جهانی اند قرارداد امضا کردن که برای واردات گمرکی نگیرند ولی حتی کشوری مثل آمریکا که عضو این پیمانه وقتی میبینه واردات لاستیک چینی داره صنعت لاستیک سازیشو از بین میبره جلو واردات رو میگیره. اما مایی که اصلا همچین تعهدی نداریم در برابر واردات کاملا منفعل عمل میکنیم.

البته لعنت خدا به صاحبات ایران خودرو و سایپا که تا ما میایم حرف انحصار و حمایت از تولید داخلی رو بزنیم مردم یاد این دوتا می افتن و میگن انحصار تنبل کنندس. اخه این دوتا که خصوصی نیستن که با حمایت دولت پا بگیرن اینها هم پشتشون گرمه که اگه هرچقدر آشغال تولید کنن و گرون هم بفروشن کسی بهشون نمیگه بالا چشمت ابروه. تازه حتی با هم رقیب هم نیستند و دستشون کاملا تویه کاسه است. من دارم راجع به تولید کننده بخش خصوصی واقعی حرف میزنم.

آره یه بخشش تولید کننده یه بخشش هم دولت یه سر قضیه هم مصرف کننده. خوب ما همیشه شنیدیم که ژاپنی ها بعد جنگ جهانی دوم جنس بنجل خوشون رو با قیمت گرون میخریدن اما جنس خارجی نمیخریدن تا اقتصادشون دوباره پا بگیره. حالا من انتظار ندارم مثل اونا باشیم میدونین چیه من میگم آقا ما که همت و غیرت 100 درصدی نداریم بیایم طرح غیرت ده درصدی رو اجرا کنیم این طرح که مال خودمه میگه اگه دیدیم بین دوتا جنس داخلی و خارجی کیفیتشون یکیه اما ایرانیه تا 10 درصد گرونتره بازهم ایرونی رو بخریم یا اگه قیمتشون یکیه اما خارجیه 10 درصد با کیفیت تره بازهم ایرونی رو بخریم. خوبه دیگه. یا به قول یه تولید کننده که خواهش میکرد بابا شما از چهار تا کالایی که نیاز داری سه تاشو خارجی بخر ولی یکیش رو حداقل داخلی بخر. البته بگم انجام این دستورالعمل راجع به کالایی که حق انتخاب دارید ارزش داره وگرنه اگه شما 15 میلیون پول داری میخوای ماشین بخری خرید پراید ارزش نیست اجباره. ارزش مال وقتیه که پول به اندازه کافی داری اما لباسشویی داخلی میخری.

تجمل هم یکی از مشکلاته اصلا یه وضعیه الان برا بعضیا جنس خارجی خریدن ارزشه. خوب به درد نخور تو باخرید لباس و لوازم خانگی و کالای خارجی داری خیانت میکنی به جوونای بیکار مملکتت آخه خدا بگم چکار کنه کسی رو که به خارجی بودن خریدش افتخار میکنه. آقا یه نصیحت کلی کسی که به خرید خارجیش فخر میکنه یعنی نه سواد داره نه آدم خوبه نه تخصصی داره نه هنری داره چون به نظر من افتخار به هرکدوم از اینها با ارزش تر از افتخار به بیچاره کردن اقتصاد مملکته. آقا تو میخوای یخچال بخری خوب ایرانی بخر طرف میره دوبرابر پول بیشتر میده که مثلا آبسرد کن یا فلان نمایشگر دیجیتال داشته باشه و به هیچ دردی هم نمیخوره و بیشتر نمایشگر خارجی بودن یخچاشه تا کاربرد درجه سردیش

یه موضوع جانبی دیگه ای هم بعضی وقتا شنیده میشه راه حل پیشرفت اقتصاد ایران تولید محصولات کشاورزیه که فکر کنم با این خشکسالی ها مشخص شده که ایران پتانسیل آبی اقتصاد کشاورزی رو نداره. یه با تو کل تاریخمون اومدیم تو تولید گندم خودکفا بشیم همه سفره های آب زیر زمینیمون خشک شد دریاچه هامون از بین رفت و فلان و فلان

یادش بخیر داشتم با یه کارآفرین تولید کننده تجهیزات امواج رادیویی صحبت میکردم که یه سخنرانی کرده بود در تشویق جوونا به تولید. میگفت که ما با کلی بدبختی و سه سال سختی یه رادیو موجی چیزی درست کردیم که انحصارش دست نوکیا و اچ تی سی و یکی دوتا شرکت گردن کلفت دیگه بوده بعد معاون وزیر رو دعوت میکنن بیاد ببینه یارو هم میاد میگه این چیه؟ میگن فلان. میگه قیمتش؟ اینا میگن 15 هزار دلار. بعد یارو بیشعور میگه بخاطر 15 هزار دلار صرفه جویی این همه زحمت کشیدید... خلاصه به جای تشویق نابودشون میکنه. بهش گفتم تولید تو این کشور فایده ای نداره شما چطور تولید کننده ای هستی که دیگران رو هم دعوت میکنی؟ گفت راست میگی ما با سود صفر تولید میکنیم. بله تو این کشور فقط یه آدم غیرتی و ایثارگر و مرد میتونه تولید کننده باشه این هم هست که اونها رو متمایز میکنه و ارزشمند.


دیتا بیس

آقا من هم یکمی برنامه نویسی سی شارپ هم یکمی پی اچ پی بلدم اما همیشه تو اتصال اینها به یک پایگاه داده مشکل داشتم حالا مهدی یه دستور العمل برام فرستاده ببینم میتونم طبق این انجامش بدم.


اول یه دیتابیس به نام تست در phpMyAdmin ایجاد کن. بعد رو این دیتابیس کلیک کن و از قسمت import فایل دیتابیسی رو که برات فرستادم انتخاب کن.


به جای root نام کاربری خودت در phpMyAdmin رو بنویس.

به جای password هم پسوردت رو بنویس.


این فایل db_connection رو بریز تو فولدر www بعد از آدرس localhost/db_connection.php تو مرورگرت اجراش کن.

ارور داد، پیغام خطا رو برام بفرست.

50 درصد

خوب دیگه باید اخلاق منو بلد باشید حالم از هرچی حرف مفته به هم میخوره البته خوب هرکسی ممکنه اشتباه کنه اما خوب سوال پرسیدن یا فکر کردن میتونه خیلی مسائل رو حل کنه. یکی از مسائل پیش روی جوانان ایرانی مسئله سهم مالکیت ایران از دریای خزره. خوب ماهم که خدا رو شکر هر حرفی که بتونه یه لطمه ای به حکومت فعلی بزنه چشم بسته قبول میکنیم دیگه نگا نمیکنیم با این حرف شاید ملیگراییمون بره زیر سوال یا منطقمون مورد شک واقع بشه یا حتی بد تر از این. اما مسئله امروز با سه جمله اساسی مطرح در مجامع غیر علمی و غیر عقلانی (مثل تاکسی و مهمونی و شبکه های اجتماعی)

اولا طبق قرارداد با شوروی سهم ایران از دریای خزر 50 درصد تعیین شده

دوما این سهم زیاد ایران از دریا در برابر شوروی مال قدرت زیاد رضا خان در منطقه و حمایت جامع بین الملل از ایران در اثر رابطه خوب اون موقع ایران با دنیا بوده

سوما بعد از فروپاشی شوروی باید اون 50 درصد خودش رو بین جمهوری های تازه استقلال یافتش تقسیم کنه

بله خوب حوصله توضیح و تفصیل ندارم اما:

اول تنها چیزی که از اون سه تا من قبول دارم همون بحث سوما که اگه ما قبول کنیم سهم ایران قبل از فروپاشی شوروی 50 درصد بوده خوب مسلما باید بعدش هم 50 درصد بمونه

دوما در پاسخ اولا، خیلی ها اصلا نمیدونن راجع به کدوم قرار داد صحبت میکنیم. داریم راجع به قراردادهای 1921 و 1940 حرف میزنیم تنها چیزی که تو اون دوتا قرارداده اینکه دوتا کشور به صورت برابر و مشاع از مزایای دریا استفاده بکنن منبع و اگر حرف 50 درصدی بود نه مشاعیت، حتما باید مرز بندی صورت میگرفت که نگرفته

سوما این نقشه خزر خوب آخه چطور میشه برای ایران سهم 50 درصدی تعیین کرد. خوب طول ساحل ایران و موقعیت جغرافیاییش طوریه که هیچ آدم عاقلی نمیتونه طوری برای ایران مرز تعیین کنه که هم سهم ایران 50 درصد باشه هم خندش نگیره.

چهارما کشورهای همسایه در خزر در چندین نوبت تکرار کردند که آنان البته این دو قرارداد را قبول داشته و به متن و مفاد آنها پایبند بوده و خواهند بود.

 منبع

پنجما در پاسخ دوما، با فروپاشی امپراتوری تزاری، قراردادهای تحمیلی از سوی حکومت مزبور، به خودی خود بی اثر شدند. حکومت بلشویکی که جانشین رژیم تزاری شده بود، خوب می‌دانست که به دلیل رفع ید غاصب، باید مورد غضب به صاحب اصلی آن بازگشت داده شود.

از این‌رو، بلشویک‌ها در پی آن بودند که با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران، ارثیه خونین تزارها را به خود منتقل کنند و به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویک‌ها، دولت ایران به جامعه ملل شکایت برد. جامعه ملل در شانزدهم ژوئن 1920 (26 خرداد ماه 1299 خورشیدی) به شکایت ایران رسیدگی کرد و در این میان، از آن‌جا که شکایت «بی‌زوری از زورمندی» بود، تصمیم روشنی گرفته نشد. 

در بیست‌وسوم آذر ماه 1300 خورشیدی (13 دسامبر 1921 میلادی)، مجلس شورای ملی، زیر فشار شدید روس‌ها که بخش‌هایی از شمال ایران را تصرف کرده بودند، اجازه امضا و مبادله اسناد عهدنامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را صادر کرد. 

منبع

البته در هر صورت قدرت چانه زنی هیئت حقوقی ایران برای گرفتن حق واقعی ایران بعد از تقسیم دقیق دریا و اینکه که تیغ اینها چقدر میتونه برنده باشه در دفاع از حقوق ملت ایران و اینکه اینها میتونن سهم بیشتری از دریا رو درصورت مذاکرات قوی تر برای ایران به ارمغان بیارن مسائل قابل بررسی است مسئله ای که این دستگاه دیپلماسی خواهان 20 درصد از دریاست درحالی که پیمان چندجانبه روسیه حدود 13 درصد را برای ایران در نظر گرفته. اینم دوتا نمونه از پیشنهادهای منطقی طرفین برای تقسیم خزر

Sample outputs (optimum nautical boundaries) created by the NSS follow the stipulation that either each portion of the sea is allotted to the country to which it is physically closest (left), or that each country receives an equal areal portion (i.e., 20 percent) of the sea (right).

منبع

حال ندارم ترجمه کنم اما درست میگه در ضمن اون لکه های سبز منابع نفت و گازه

منطق و چانه زدن

من به نظر خودم آدم منطقی هستم به خاطر همین حس میکنم دیگران هم باید اینجوری باشن و هر وقت سر یه مسئله ای با کسی اختلافی پیدا میکنم فکر میکنم وقتی طرف خودش نمیفهمه حتما نمیخواد یا در هر صورت نمیتونه بفهمه. برای همین به نظرم حرف زدن کار به مؤثری نیست اما جدیدا فهمیدم چونه زدن یه هنر که من ندارم و این هنر میتونه نظر طرف رو عوض کنه و به حل مشکلات کمک کنه. و گره از زبانم بگشای؛(20:27)

ریکاوری

سلام خواستم یه راه ساده برای ریکاوری اطلاعات از دست رفتتون بگم اولا اگه به هر نحوی اطلاعاتتون پاک شده دیگه رو هاردتون اطلاعات کپی نکنید و باهاش ور نرید. اما اگه هاردتون فرمت شده بدونید معمولا فقط نیاز به بازیابی پارتیشن تیبله و در هرصورت میتونید نرم افزار تحت داس (البته تحت همه سیستم عامل عرضه شده) تست دیسک رو روی یه فلش بوت ایبل اجرا کنید و به راحتی همه هارد قلپی برمیگرده اگرم ویندوزتون سرجاشه ریکاوری استودیو نرم افزار راحت و قوییه. منم خودم هاردم فرمت شد و تو داس یه فلدر خیلی مهم هم که خواستم کپی کنم رو فلش از بین رفت اما با این دوتا نرم افزار همه چیز برگشت.

آقای آموزش

آقا ما قبل از عید همه کارهای تسویه مون رو از دانشگاه انجام دادیم و انصافا خدا خیرشون بده خیلی خوب کارهام رو پیگیری میکردن فقط به خاطر یه مشکل کوچیکی یه قسمت جزئی از کارم افتاد برای این ور سال خلاصه من رفتم کارم رو انجام بدم که شامل یه تحویل مدرک و اضافه کردن اون به پروندم و نوشتن نامه فارغ التحصیلیم بود که اولا از زمان تحویل نامه به دبیرخونه تا تحویل به آموزش سه روز طول کشید تازه اونم خودم رفتم آوردم. بعد آپلود مدارکم که دیگه نگو این مسئول آموزش اون پارسالی نبود اون که عالی بود رفته بود این جدیده کار رو نه بلد بود و نه انجام میداد فقط حرف میزد هی ور ور ور اینجوری هم نبود بگه برو انجلم نمیدم هی توضیح و تفصیل که کار دارم وقت ندارم بلد نیستم یعنی برای آپلود 10 تا عکس رو سایت 8 بار در اتاقش رو قفل کرد رفت از مسئول پارسالی میپرسید برمیگشت حتی یه تغییر حجم ساده عکس هم بلد نبود دیگه این اواخر من نشسته بودم پشت سیستمش کارهای خودم رو انجام میدادم انصافا سیستم پیچیده ای هم نبود اصلا همش فارسی بود خلاصه یه نامه برام از طریق اتوماسیون فرستاد که معاون آموزش دانشکدمون امضا کنه منم رفتم پیشش گفتم معاون امضا کن اونم گفت الان دارم نامه ها رو امضا میکنم ولی به نوبت منم چون همون روز باید برمیگشتم کرمانشاه گفتم به درک ولش کن اومدم، خلاصه بعد از ده روز دوباره رفتم دیدم هنوز نامه ام رو امضا نکرده خلاصه کلی دوباره برو و بیا و حجم عکست کم و زیاده و سیستم قطع و وصله و معاون نیست و رئیس هست و اینها کلی برای یه مدرک ساده معطل شدم.


940230

هفته سگی

سلامی چو بوی گند زندگی. هفته خیلی بدی بود برای مدرک رفتم تبریز بدون نتیجه برگشتم یه مشکل خانوادگی هم برام پیش اومد مقاله ای هم که فرستاده بودم ریجکت شد هاردم هم فرمت شد بیچاره شدم. هه هه در آینده توضیح میدم

940225

قطعی بلگفا

خوب اینم از بلاگفا به نظرم باید مهاجرت کنم به یه سرور وبلاگ دیگه این بلاگفا دیگه خیلی بیخیال بود تو این ده بیست روز 500 بار چکش کردم ببینم وصل شده یا نه؟ اما خبری نبود کلی وقتم تلف شد. نمیدونم اما میگن بقیه میزبانهای وبلاگ سرویسهای بهتری هم ارائه میدن.

حقوق بشر

راستی هفته حقوق بشر آمریکایی مبارک

این را همه بدانند: امروز کشور به شناخت دشمن [نیاز دارد]. دشمن را بشناسیم؛ دشمنان جهانی که خودشان را به‌وسیله‌ی انواع و اقسام اقلام آرایشیِ رسانه‌ای و تبلیغاتی بزک میکنند و در مقابل چشم قرار میدهند، بشناسیم؛ آمریکا را بشناسیم. در همین چند روز مشاهده کنید: فردا هفتم تیر است، حادثه‌ی حزب اتّفاق افتاده است؛ در سال ۶۶ در همین روز هفتم تیر، حادثه‌ی بمباران شیمیایی سردشت اتّفاق افتاده است؛ بله، صدّام آن کار را کرد، امّا پشت سر صدام چه کسی بود؟ آمریکایی‌ها بودند، غربی‌ها بودند، همان کسانی بودند که بمبهای شیمیایی را به او دادند، چراغ سبز هم به او دادند و در مقابل این جنایت بزرگ و این قتل‌عام عجیب سکوت هم کردند؛ در روز یازدهم تیر - چند روز بعد - ترور شهید صدوقی است که این هم کار همین جنایتکاران است؛ در روز دوازدهم تیر - چند روز بعد از این - حادثه‌ی اسقاط هواپیمای ایرباس بر روی خلیج‌فارس است. از هفتم تیر تا دوازدهم تیر شما ببینید چقدر ترور، قتل‌عام و کشتار [انجام شد]؟ [چقدر] زن، کودک، عالِم، سیاستمدار، به‌وسیله‌ی عوامل آمریکا آماج این جنایتها قرار گرفتند؟ اگر طرّاح این حوادث هم سرویس‌های امنیّتی آمریکا و غرب نبودند، حدّاقل کمک‌کننده بودند؛ حدّاقل تشویق‌کننده بودند. این دشمنها را بشناسیم. به تعبیر بعضی دوستان، خوب است این هفتم تا دوازدهم تیر را هفته‌ی «حقوق بشر آمریکایی» اعلام بکنیم.

بیانات 94.04.06

پروپاگاندا

بعضی ها هم یه همت عجیبی دارن دروغ نگن اما این همت به علاوه ذات خراب باعث به کار افتاد قوه ابتکار شده. داره توضیح میده که از زمان شروع مذاکرات هسته ای این قانونی که قرار بوده تحریمی اضافه نشه توسط آمریکا نقض شده که تا اینجاش رو درست میگه اما بخاطر اینکه احساسات رو هم تحریک کنه میگه مثلا تو این مدت هفده تا تحریم اضافه شده... مسئله من دقیقا اینجاست که آخه مگه معیار برای قیاس تحریمها تعداده؟ خوب یه تحریم کوچیک که مثلا نه نفر شخص حقیقی رو جز لیست سیاه قرارداده یه دونست قطعنامه شورای امنیت هم یه دونه؟ اینجوری میشماری؟ ولی کلا مسئلم این نیست اینجور روش تبلیغ که به نظر من کار درستی نیست داره زیاد میشه. سعی کنید همیشه تو زندگیتون هشیار باشید گول نخورید :)

تلویزیون

شده آینه دق. امروز فلان فلج که از رو حماقت خودش فلج شده (خوب بعضیا هم مشکل براشون پیش اومده یا خدادادی مشکل داشتن) میارن ماه عسل خوب خاک تو سرش این دیگه چیه میارین تلوزیون. فردا فلان کسی که دست نداره با پاش نقاشی میکنه آخه این چه به درد مردم میخوره. فردا یارو که از فرت فقر و نکبت و بی مهارتی و بی عرضه گی به شغل فلان رو آورده و از تکدی گری شروع کرده حالا تونسته مخارج حانوادشو تامین کنه خوب کسیکه از گدایی شروع کرده باید الگو بشه؟ یه روز اخبار با افتخار میگه فلانی که از پا معلوله تونسته دکتراش رو تو فلان رشته بگیره... ... خوب پا نداره انتظار داری عقلم نداشته باشه؟ بگذریم که زیر تیغ دکترای محترم و بی مسئولیت این مشکل براش ایجاد شده بود٬ یه رفیق منم همین دکترا فلج کردن کثاقتا٬ خیلی مثالهای دیگه هم میدونم حوصله ندارم. یه روز دیگه ای هم افتخار فلان استان رو اوردن تلوزیون خانمی که چند سال غذا نخورده... ...ای کاش سال اول میمرد امروز فرصت بشه یه کار آفرین که تونسته چهار نفر شغل ایجاد کنه بجاش بیارن. یه نفر رو بیارن مهارتی داره توانایی داره تونسته به درد جامعه بخوره سرمایه تولید کنه جلو واردات یه کالایی رو با تولید بگیره. به جای تلقین روحیه خودباوری و نشاط داره روحیه شکر بخاطر اینکه افلیج نیستیم و فقیر نیستیم و بیشعور نیستیم رو اشاعه میده.

آب

آقا آقا این چه مسخره بازی سر مردم دارین در میارین؟ هی تبلیغ پشت تبلیغ آب نخورین٬ ماشین نشورین٬ حموم نرین... مگه میشه؟ اصلا چه ربطی داره یعنی چی؟ تو این مملکت سه٬ پنج٬ هقت چه میدونم چندهزار سال تمدنه خوب همیشه ام آب و هوای ایرانی خشک و بیابانی بود. چی شده الان خشکسالی شد؟ یارو سه هزار سال حموم رفت هیچی نشد تا تو مهندس بیسواد دکتر بیسواد شدی رپیس خشکسالی شد. اصلا گور بابای تمدن خوب دریاچه هامون و ارومیه و باتلاق گاوخونی و ال و بل و جیمبل معلوم نیست چند میلیون ساله وجود دارن چه سال پر آبی چه کم آبی. الان کارشناسه میگه دریاچه ارومیه دیگه احیا نمیشه...  ... من ماشینمو شستم اون خشک شد؟

آخه پدرسوخته بازی تا کی؟ آقا حالا که خود بی غیرتشون نمیان عذر خواهی کنن بگیر باعث و بانی از بین رفتن این همه ثروت ملی رو پیدا کن اعدامش کن. مگه میشه با سیاست های غلط و احمقانه یه مملکتی رو از بین ببری هیچکی نگه خرت به چند؟

اقا من که کارشناس نیستم من نمیدونم چقدر تاثیر داشته ولی بگردین ببینین کی به هرچی چاه عمیق غیر قانونی مجوز داد؟ من نمیدونم چقدر تاثیر داشته ولی ببینین کی خواست گندم یا هر محصول کشاورزی دیگه ای خود کفا بشیم؟ من نمیدونم چقدر تاثیر داشته ولی خودکفایی به قیمت به فنا رفتن؟ حالا من آب نخورم؟ پدر سوخته٬ نامردم اگه یک ذره صرفه جویی کنم. تو دریاچه دریاچه مملکته فروختی اگه نگم ریختی تو جیبت. بعد من ظرف نشورم؟

شروعی دوباره

اول بگم که تو این دو ماه کلی درد دل داشتم که مجبور شدم بنویسم پیش خودم نگه دارم هر چند که چون زمانش گذشته شاید به درد نخور بظر برسه اما خوب اونایی که تاریخ مصرفش نگذشته یکم یکم میفرستم و همچنین از بک آپ وبلاگ قبلی پستهایی رو که خوب باشه دوباره اینجا میزارم اما خوب چیزی که مهمه درد دلهای روزانه است.

سلام

سلام من فرشته عاصی هستم حدود شش... نه بیشتر از وسط مهر پارسال شروع کردم به وبلاگ نویسی و بلاگفا رو برای اینکار انتخاب کردم اما از وسطای اردیبهشت امسال بلاگفا رفت رو هوا منم تاحالا صبر کردم ببینم شاید درست شد اما تو روزهای اولین بازگشت بلاگفا دیدم وبلاگم از بین رفته یکمی ناراحت شدم اما خوب بک آپ بیشتر از نصف وبلاگ قبلیم رو دارم خلاصه تصمیم گرفتم کوچ کنم این وبلاگ رو راه انداختم.

اون موقع که وبلاگ نویسی رو شروع کردم فکر میکردم بیشتر سیاسی باشه اما الان که نگاه میکنم میبینم میخوام بشتر دفترچه خاطراتی یا چیزی تو این مایه ها باشه هرچند سیاست هم بخشی از خاطراتمه :) سلام