فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

تورات

آخر داستان لوط  پیدایش


فصل 12

۵.      اَورام و زنش سارَی و پسر برادرش لُوط و تمام اموالی را که بدست آورده بودند و اشخاصی را که (اَورام و سارَی) در حاران ارشاد کرده بودند برداشتند و برای رفتن به سرزمین کِنَعَن (کنعان) با خود بردند. پس (از حاران) خارج گشته به سرزمین کِنَعَن (کنعان) وارد شدند.  ۶.      اَورام در آن سرزمین تا محل شِخِم و تا اِلُون مُورِه رفت و آمد می‌نمود. آن وقت قبیله‌ی کِنَعَنی (کنعانی) در آن سرزمین بود.  ۷.      خداوند به اَورام ظاهر شده گفت: این سرزمین را به نسلت خواهم داد. آنجا قربانگاهی برای خداوند که به او ظاهر شده بود بنا کرد.  ۸.      از آنجا به سوی کوه شرق بِت اِل کوچ نموده چادرش را برافراشت. بِت اِل در غرب، عَی در شرق آن (کوه) بود. آنجا قربانگاهی برای خداوند بنا نمود و (آن‏را) بنام خداوند نامید.  ۹.      اَورام کوچ‌کنان به سوی نِگِو مسافرت می‌کرد.  ۱۰.  در آن سرزمین قحطی شد. نظر به اینکه قحطی در آن سرزمین شدید بود، اَورام به مصر وارد شد تا در آنجا اقامت کند.  ۱۱.  همین که نزدیک بود به مصر وارد گردد به سارَی زنش گفت اینک دانستم که تو زن زیبارویی هستی.  ۱۲.  همانا موقعی‌که مصری‌ها تو را ببینند، خواهند گفت این زنش است، مرا کشته، تو را زنده می‌گذارند.  ۱۳.  لطفاً بگو تو خواهر منی. برای اینکه به‌خاطر تو به‌من خوبی شود و به‌خاطر تو وجودم زنده بماند.  ۱۴.  موقع وارد شدن اَورام به مصر، مصری‌ها آن زن را دیدند که بسیار زیباست.  ۱۵.  سرداران پَرعُوه (فرعون) او را دیده، او را نزد پَرعُوه (فرعون) ستودند. پس آن زن به‌خانه‌ی پَرعُوه (فرعون) برده شد.  ۱۶.  (پَرعُوه (فرعون)) به‌خاطر وی به اَورام خوبی کرد. (اَورام) دارای گوسفندان و گاوان و خران و غلامان و کنیزان و ماده الاغان و شتران شد.  ۱۷.  به‌خاطر سارَی زن اَورام، خداوند، پَرعُوه (فرعون) و خاندانش را دچار بلاهای بزرگی نمود.  ۱۸.  پَرعُوه (فرعون)، اَورام را صدا زده گفت: این چه کاری است که به من کردی؟ چرا به من نگفتی که او زنت است؟  ۱۹.  چرا گفتی خواهرم است که من او را به همسری خود درآورم؟ حالا این زنت را بردار و برو.  ۲۰.  پَرعُوه (فرعون) در مورد وی به افراد (خود) دستور داد. او و زنش را با آنچه داشت، روانه کردند.  


فصل 16

۱.      و سارَی زن اَورام برای وی نَزایید و سارَی کنیزی مصری داشت که اسمش هاگار (هاجر) بود.  ۲.      سارَی به اَورام گفت که خداوند مرا از زاییدن محروم کرده است لطفا با کنیزم آمیزش کن شاید از او آباد شوم. اَورام به حرف سارَی گوش داد.  ۳.      پس از ده سال اقامت اَورام در سرزمین کِنَعَن (کنعان)، سارَی زن اَورام، هاگار (هاجر) مصری کنیز خود را گرفته او را به همسری اَورام شوهر خود درآورد.  ۴.      با هاگار (هاجر) نزدیکی کرد و او حامله شد. (هاگار (هاجر)) هنگامی‌که دید حامله شده است، بانویش به نظرش سبک آمد.  ۵.      سارَی به اورام گفت ظلم (وارد بر) من به‌خاطر توست من کنیزم را در آغوش تو قرار دادم. دید که آبستن شده است، در نظرش سبک گشتم. خداوند بین من و تو داوری کند.  ۶.      اَورام به سارَی گفت اینک کنیزت در اختیار توست آنطوری‌که به نظرت خوش است با وی عمل کن. سارَی آزارش داد. (هاگار (هاجر)) از نزد وی فرار کرد.  ۷.      فرشته‌ی خداوند نزدیک چشمه‌ی آب در بیابان پیش چشمه‌(ی واقع) در راه «شور» او را یافت.  ۸.      گفت، هاگار (هاجر) کنیز سارَی از کجا آمده‌ای و به کجا می‌روی؟ گفت از نزد سارَی خانمم فرار می‌کنم.  ۹.      فرشته‌ی خداوند به او گفت نزد خانمت برگرد. زیردستش رنج ببر.  ۱۰.  فرشته‌ی خداوند به او گفت: نسلت را بسیار زیاد خواهم کرد بقسمی که از زیادی شمرده نگردد.  ۱۱.  فرشته‌ی خداوند به او گفت اینک تو حامله‌ای و پسر می‌زایی و نظر به اینکه خداوند به بیچارگیت رسیدگی کرد اسمش را ییشماعِل (اسماعیل) بگذار.  ۱۲.  و او انسانی وحشی (بدوی) خواهد بود. با همه در افتاده و همه با او در خواهند افتاد و نزدیک برادرانش ساکن خواهد شد.  


 فصل 19

۵.      لُوط را صدا زده به او گفتند، مردهایی که امشب نزد تو آمده‌اند کجا هستند؟ آن‏ها را پیش ما بیرون آور تا با آنان درآمیزیم[۱].  ۶.      لُوط به سوی آن‏ها به طرف دَرِ خانه خارج شد و دَر را عقب خود بست.  ۷.      گفت ای برادرانم لطفاً بدی نکنید.  ۸.      اینک من دو دختر دارم که با مردی آمیزش نداشته‌اند، اکنون آن‏ها را نزدتان بیرون خواهم آورد و هرآنچه به نظرتان خوش باشد با آن‏ها بکنید. فقط به این مردها کاری نکنید زیرا به همین جهت زیر سایه‌ی سقف من آمده‌اند.  


۲۶.  زنش (پشت سر لُوط که جانب شهر بود) نگاه کرد و به ستون نمک تبدیل شد.  ۲۷.  اَوراهام (ابراهیم) (برای رفتن) به محلی که آنجا در حضور خداوند ایستاده بود سحرخیزی کرد.  ۲۸.  (اَوراهام (ابراهیم)) بر سطح سِدُوم و عَمُورا و به تمام سطح آن دشت نظر افکنده دید اینک ستون دود آن سرزمین، چون ستون دود کوره بالا می‌رود.  ۲۹.  در حینی که خداوند شهرهای آن دشت را تباه می‌کرد، خداوند اَوراهام (ابراهیم) را مدنظر قرار داد. از میان آن ویرانی، در موقع ویران کردن آن شهرها که لوط در آن نشسته بود، لُوط را روانه کرد.  ۳۰.  لُوط چونکه می‌ترسید در صُوعَر ساکن شود از صُوعَر عزیمت کرده در آن کوه ساکن شد و دو دخترش همراه او بودند. او و دو دخترش در غار منزل کردند.  ۳۱.  دختر ارشد به دختر کوچکتر گفت پدرمان پیر است و مردی در جهان نیست که بر حسب رسم جهان با ما آمیزش کند.  ۳۲.  بیا پدرمان را شراب بنوشانیم و با او همخوابی کنیم و از پدرمان نسلی زنده نگه‌داریم.  ۳۳.  در همان شب پدرشان را شراب نوشاندند. دختر ارشد آمده با پدرش همخوابگی کرد و هنگام خوابیدن و برخاستن وی (پدرش) نفهمید.  ۳۴.  فردای آن روز دختر ارشد به دختر کوچکتر گفت اینک دیشب با پدرم همخوابگی کردم. امشب هم او را شراب بنوشانیم. بیا با او همخوابگی کن تا از پدرمان نسلی زنده نگه‌داریم.  ۳۵.  در آن شب هم پدرشان را شراب نوشانیدند. دختر کوچکتر برخاسته با پدرش همخوابگی کرد و هنگام خوابیدن و برخاستن وی (پدرش) نفهمید.  ۳۶.  دو دختر لُوط از پدرشان باردار شدند.  ۳۷.  دختر ارشد پسری زائید نامش را مُوآو خواند که تا امروز بنیانگزار (قوم) مُوآو است.  ۳۸.  دختر کوچتر هم پسری زائید و نامش با بِن‌عَمی خواند که تا امروز بنیانگزار (قوم) بِنِه‌عَمُون است.  


فصل 20

۱.      اَوراهام (ابراهیم) از آنجا به سرزمین نِگِو مسافرت نموده بین قادِش و شور درنگ نمود و در گِرار اقامت گزید.  ۲.      اَوراهام (ابراهیم) درباره‌ی زنش سارا گفت: خواهرم است. اَوی‌مِلِخ پادشاه گِرار فرستاده سارا را گرفت.  ۳.      خداوند شب به خواب اَوی‌مِلِخ آمد و به او گفت اینک به‌خاطر این زن که گرفتی چون او شوهردار است، می‌میری.  ۴.      اَوی‌مِلِخ با وی نزدیکی نکرد و گفت خدایا آیا قوم عادل را هم خواهی کشت؟  ۵.      مگر او (اَوراهام (ابراهیم)) به من نگفت وی خواهرم است و او (سارا) هم گفت (اَوراهام (ابراهیم)) برادرم است. این کار را با ساده‌دلی و پاک‌دستی کردم.  ۶.      خداوند در خواب به او گفت من هم می‌دانستم که با پاک دلیت این کار را کردی من هم تو را از خطا کردن به من مانع شدم، به این جهت نگذاشتم با او نزدیکی کنی.  ۷.      و اکنون زن آن مرد را بازگردان. چونکه پیغمبر است. (اَوراهام (ابراهیم)) برایت دعا می‌کند که زنده بمانی و اگر بازنگردانی بدان که حتما خواهی مرد، تو و هرکسی که داری.  ۸.      اَوی‌مِلِخ بامدادان سحرخیزی کرد و تمام خادمانش را صدا زد. تمام این مسائل را حضوراً به آن‏ها گفت و آن اشخاص بسیار ترسیدند.  ۹.      اَوی‌مِلِخ اَوراهام (ابراهیم) را صدا زده به او گفت به ما چه کردی؟ چه خطایی به تو کردم که گناهی بزرگ بر عهده‌ی من و کشورم وارد آوردی. کارهایی که ناکردنی است با من کردی.  ۱۰.  اَوی‌مِلِخ به اَوراهام (ابراهیم) گفت چه دیدی که اینکار را کردی؟  ۱۱.  اَوراهام (ابراهیم) گفت: (پیش خود) گفتم که به‌هیچ‌وجه ترس خداوند در این محل نیست و مرا به‌خاطر زنم خواهند کشت.  ۱۲.  البته خواهرم هم هست. او دختر پدرم است ولی نه دختر مادرم. زن من شد.  ۱۳.  واقع شد هنگامی که خداوند مرا از خانه‌ی پدرم آواره کرد به او (سارا) گفتم این احسانی است که تو با من می‌کنی. به هر مکانی که وارد شویم درباره‌ی من بگو: برادرم است.  

روز مادر

ببین خواهرم چه کرده

بازبازی

سایث بورگاندی وینگسپن



foo bar

The terms foobar, foo, bar, baz, and others are used as metasyntactic variables and placeholder names in computer programming or computer-related documentation. They have been used to name entities such as variables, functions, and commands whose exact identity is unimportant and serve only to demonstrate a concept.

بازم بازی

Teotihuacan 

grate western trail dead of winter

لیست بازی موردعلاقه

پارتی: استوژیت -دیکریپتو - پوکر - وروردز - کودتا - مافیا 

خانوادگی 2: قلمرو ستارگان - جایپور -  تخته نرد

خانوادگی 3-5: هنر مدرن - پاورگرید - وینگسپن - اسپلندور - تهران 1410 - مجیک میز - عصر حجر - عجایب هفتگانه - ساگرادا - تاس چین - آزول - اسکربل - کارکاسون - اتنوس - میکرو ماکرو - منوپولی - dead of  winter - رنگ بازیا- ماه نو

استراتژی 2: دوئل - دومینو - شهرگمشده

استراتژی 3-5: tzolkin - Teotihuacan - alchemists- Scythe- نبردروکوگان  paladins کریپتید -  جوراکو - برگاندی - grate western trail

فیلم ایرانی

مغزهای کوچک زنگ زده

متری 6.5

شبی که ماه کامل شد

سگ کشی

عصر یخبندان

مارمولک

ابدو یک روز

بچه های آسمان

خط ویژه

شهر زیبا

شوکران

مومیایی

ماجرای نیم روز

دایره زنگی

جدایی نادر از سیمین


گوزنها

قیصر

سوته دلان

داش آکل

رضا موتوری

کتاب

1ـ قرآن ـ حافظ ـ انجیل ـ شاهنامه ـ 4

2ـ غزلیان بوستان و گلستان سعدی ـ غزلیات مولانا ـ گلشن راز ـ رباعیات خیام ـ انسان خردمند ـ 7

3ـ قلعه حیوانات ـ شازده کوچولو ـ خداوند الموت ـ خواجه تاج دار ـ فیه ما فیه ـ ماهی سیاه کوچولو ـ منطق الطیر ـ تاریخچه زمان ـ انسان خداگونه - شیعیگری - غرور و تعصب 11

4ـ دیوان پروین ـ مجموعه شریعتی ـ محفل فیلسوفان خاموش ـ کتاب کوچک فلسفه ـ حماسه حسینی ـ داستان های کوتاه تولستوی ـ جنگ و صلح ـ پاشنه آهنین ـ ارابه های خدایان ـ جنایت و مکافات - سینوهه - گتسبی بزرگ - شادکامان دره قره سو - مفهوم ساده روانکاوی - بلندی های بادگیر - خوشه های خشم - برادران کارامازوف - 17

5ـ دوقرن سکوت ـ قواعد بازی ـ چه کسی پنیر مرا جابجا کرد ـ شهریار ـ  24 قانون به دست آوردن قدرت ـ 24قانون حفظ قدرت ـ سرگدشت فلسفه ـ امام حسین و ایران ـ کلیله و دمنه ـ 1984 ـ دنیای قشنگ نو ـ 11

6ـ هشت کتاب سهراب ـ رساله ـ نهج البلاغه ـ 5 داستان جلال آل احمد ـ یک دوتا از شکسپیر  ـ خمسه نظامی ـ در آستانه ـ جهان در ‍پوست گردو ـ نفحات نفت - ماورای طبیعی شدن ـ تانترا اوشو ـ بازیهای فکری فلسفی ـ سه شنبه ها با موری  ـ 13

7ـ ضیافت ـ اخلاق ناصری ـ داستان راستان ـ روح عرفانی روح الله ـ خلاصه کنت مونت کریستو - چگونگی عملکرد - جهانهای موازی - کیمیاگر - مسخ - هنر جنگ - فایده گرایی - جدایی معنوی ۱۲

8ـ  خدمات متقابل اسلام و ایران ـ ولایت فقیه ـ حکایت دولت و فرزانگی - ثروتمندترین مرد بابل - 4

9ـ غورباقه را قورت بده ـ وصایای امام ـ حجاب ـ صحیفه سجادیه ـ این کتاب را بسوزان و به ... ـ  ناطور دشت ـ 6

10ـ بوف کور  ـ نمایشنامه در جستجوی زمان از دست رفته - 2

لیست فیلم

The Matrix 1موضوع

v for vendettaموضوع

Schindler's Listاحساس در داستان واقعی

Saving Private Ryanصحنه پردازی

Forrest Gumpتنوع

The Lord of the Rings AND The Hobbitشخصیت پردازی

The Godfatherکارگردانی

The Godfather 2کارگردانی

Catch Me if You Can

The Good, the Bad and the Uglyکلی

Benjamin Buttonخلاقیت

Gangs of New Yorkبازی

وکیل مدافع شیطان بازی و کارگردانی و موضوع

Eternal Sunshine of the Spotless Mind

Titanic کلی

Perfum تکنیک سینما و موضوع

The fountion شعر سینما

dog day afternoon بازی

Avatar موضوع

Mementoتدوین

lucyموضوع

LORUXموضوع

green mile کلی

Terminal بازی و حس

The Usual Suspectsغافلگیری

mad max fury road ریتم

Dictatorشوخیها

Nemoکلی

Dances with Wolves کلی

Monsters, Incشخصیت

WALL·E احساس

Close Encounters of the Third Kindکارگردانی

Life is beutifulللل

Léon: The Professionalکارگردانی

Fight Clubبازی

Inceptionخلاقیت

Scarface بازی و نوزیک متن

Perfium

the dark knight موضوع ایمان ادما

Brazil طراحی صحنه طنز و فضا

Dangal احترام به دختر capernaum*

Les Misérables

دارکو

Harry Potter and the Deathly Hallows - Part 1 موسیقی و فیلمبرداری

The Shawshank Redemptionکارگردانی

The Revenant  فیلمبرداری

6 big hiroجزئیات گرافیکی 

Dr. Strangeloveشوخی

Up روایتگم

What dreams may com

Harry Potter and the Prisoner of Azkaban بازی با زمان

How am i

Intime

Battleship و 2012  جلوه های ویژهعس

pk

LastSamurai

The others life

shack

Gona with the wind

Lorance of arabia

Her

Doctor Strange

Modern time

رالف خراب کار

Cloud atlas

Blackswa

مرثیه ای بر یک رویا

Departed

Notebook

Ifonly

Bridfe of spies

Darkcity

Atonement

Gladiatorبازی

Speed racer

Knive out معمایی

take the money and run

مرگ یزدگرد

Yes man

The truman show

Capernaum*

In to the wild

American History Xموضوع

سکوت بره ها

سقوط کاخ سفید

3 idiot

White House Down تهور



tzolkin

بهترین بازی کارگر گذاری

یلدای تنها

کادوی دکتر


ادامه بازیها

یه ایونت جوراکو ساگرادا اسپلندر شرکت کردم دوم شدم

کلی بازی با خانواده

میکرو ماکرو با حمزه

دداف وینتربا ساحل

پوکر

تهران 1410 محمد و آرمان

پالادینز غول

ارچمیست فووووووووووق العاده








خرید بازی

چه بحث جالبی. من هم تقریباً ماهی ۲۵۰ هزار تومن هزینه خرید بردگیم می کنم، اما چون همبازی ندارم خیلی کم بازی می کنم. موقع خرید معمولاً دقت می کنم که مکانیزم‌های غیر تکراری و عمدتاً مکانیزم‌های نواورانه رو انتخاب کنم اما بعضی وقت ها خریدن بازیی مثل جاده ادویه در حالی که اسپلندور رو دارم خیلی وسوسه کننده است. معمولاً سعی می کنم یه تعادل بین بازی هام تو کتگوری های بر اساس تعداد نفرات و سختی بازی ایجاد کنم. دیدن ویدیوی گیم پلی، موقع خرید بیشترین کمک را به من میکنه.

توی این رنج قیمت بدون اینکه نگران هزینه باشم دائم به این فکر می کنم که آیا لازمه بازیهای رو بخرم که شاید ۳، ۴ یا حداکثر ده دست قراره بازی بشن؟ درعوض رفتن به کافه بازی خیلی جذابه و از نظر هزینه به صرفه اما کمتر پیش میاد بعد از بازی کردن بردگیمی تو کافه وسوسه خریدش از بین بره به جز مواردی که گیم پلی رو نمی پسندم مثل ماه نو و کودتا.

موضوع دیگه ای که می خوام بگم این که باید حواسم باشه بازی ها رو به خاطر کامپوننت جذاب شون نخرم. به تاخیر انداختن خرید میتونه تا حد زیادی به انتخاب بازی مناسب کمک کند.

و اینکه عمرا بازی رو تو پیش فروش نگیرم، چون نه گیم پلی رو میشناسم نه جنس قطعات معلومه هنوز

@f14.firoozi نکته دیگه اینکه عمرا گول تخفیف های مختلف را نخورم چون همیشه هر بازی رو که بخوام میتونم با بیست و پنج یا سی درصد تخفیف تهیه کنم و هیچ وقت تخفیف ها بیشتر از چهل و پنج درصد نمیشن یعنی تفاوت تخفیف برای کسی که به اندازه من خرید میکنه میشه ماهی حداکثر سی هزار تومن که اصلاً نمی ارزه به خاطرش اولویت های خرید بازیم رو جابه جا کنم

کافه بازی

با کادو گرفتن استوژیت شروع شد

بعدش اسکربل و تهران ۱۴۰۰

بعد کریپتید

اسپلندور و....

کافه هم که 

کودتا**

اسپلندور //**

هنر مدرن *//*

دوئل **

ماه نو *///*

این وسط یه ایونت اسپلندور جوراکو سارادانش هم دوم شدم

یه اموزش dead of winter هم رفتم

یه ایونت کریپتید هم **/

ارزش ادویه

داستان ادویه تا آنجا پیش رفت که بین انگلیس و هلند نزاع شدیدی بر سر تجارت ادویه درگرفت. این جنگ خونین ۲۰۰ سال به طول انجامید و زمانی حل شد که انگلیس، هند و سیلان، هلند، جاوه و سوماترا را مستعمره خود کردند و این چهار کشور تا زمان جنگ جهانی دوم مستعمره انگلیس و هلند باقی ماندند.

تجارت ادویه نیز یکی از سود آورترین کارها بوده است به طوری که طی قرن‌های هشتم تا پانزدهم میلادی که جمهوری ونیز در همسایگی ایتالیا انحصار خرید و فروش آن را با خاورمیانه، به عنوان کانون تولید ادویه جهان، در اختیار داشته است یکی از ثروتمندترین کشورهای اروپایی محسوب می شده است.

گرانبها بودن ادویه قبل از اینکه به خاطر مزه‌ دار کردن غذاها باشد، به علت آثار شگفت‌ انگیز آن در دنیای پزشکی بوده است. برای مثال در سال 1603 میلادی یکی از داروهای معجزه‌گر در درمان طاعون را جوز هندی می‌دانستند و یا از وانیل به جای وایاگرای امروزی استفاده می کردند.

جالب است بدانیم که بسیاری از کشفیات جغرافیایی به دنبال دستیابی به ادویه هندی به وقوع پیوسته است! نخستین بار در قرن شانزدهم میلادی پرتغالی‌ها که از عرضه ادویه با قیمت‌های گزاف از سوی دولت ونیز به ستوه آمده بودند، تصمیم گرفتند از طریق دریا به شرق رفته و این محصول ارزشمند را خودشان تهیه کنند.در سال 1506 جزیره سوکوتا را درمسیر پیشروی خود به سوی هندوستان در دریای سرخ اشغال کردند و یک سال بعد تنگه هرمز در خلیج فارس را نیز به اشغال درآوردند و سرانجام با دستیابی به جاده ابریشم این گنج شرقی را از طریق لیسبون به اروپا سرازیر کردند.

انواع بازی

بازی تم داره: جنگی، شاد، ریاضی، تجارت

بازی تعداد نفرات مناسب داره: 1، 2، 3، 4، 5 یا بشتر

روش: استراتژی، شانسی و ...

چند وقته افتادم تو بازی ها مختلف

روحانی: ۳۹ درصد مردم پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند

امام علی(ع) در خطبه شصت و نهم نهج البلاغه در ملامت و مذمت‏ بعضى از یارانش فرموده است‏: «چه اندازه با شما مدارا کنم! همچون مدارا کردن با شتران نوبارى که از سنگینى بار پشتشان مجروح گردیده و همانند جامه کهنه و فرسوده‏ اى که هرگاه از جانبى آنرا بدوزند از سوى دیگر پاره‏ مى‏ گردد. هرگاه گروهى از لشکریان شام به شما نزدیک مى‏ شوند هر یک از شما در را به روى خود مى‏ بندید و همچون سوسمار در لانه خود مى‏ خزید و همانند کفتار در خانه خویش پنهان‏ مى‏ گردید. به خدا سوگند! آن کس که شما یاور او باشید ذلیل است و کسی که با شما تیراندازى‏ کند همچون کسى است که تیرى بى پیکان به سوى دشمن رها سازد. به خدا سوگند!جمعیت ‏شما در خانه‏ ها زیاد و زیر سایه پرچمهاى میدان نبرد کم. من مى ‏دانم چه چیز شما را اصلاح مى ‏کند ولى اصلاح شما را با تباه ساختن روح خویش جایز نمى ‏شمرم، (1) خدا نشانه ذلت را بر چهره ها و پیشانى شما بگذارد! و بهره ‏هاى شما را نابود سازد. آن گونه که به باطل متمایل و به آن آشنائید به حق آشنائى ندارید و آن چنان که در نابودى حق مى ‏کوشید براى از بین بردن باطل قدم برنمى ‏دارید.»

عملیات

رمضان بعدا

در عملیات خیبر حاج همت از شمال و ارتش باید همزمان از دوجهت حمله کنن چون عملیات رو سپاه طراحی کرده و ارتش در جریان نبوده حاج همت حمله میکنه اما فراموش میکنن با ارتش هماهنگ کنن عملیات شکست میخوره همت شهید و 30 هزارتا میشن 

کربلای4 هم بعدا

بخشش

همه رو میبخشم

غیر خدا

با کسی کاری ندارم

اونا هم مثل خودم

یا نمیدونستن یا نمیتونستن

اگه اشتباه کردن

ورق پاسور

تصاویر روی این ورق ها در واقع سمبل نشانه های خاصی هستند: پیک سمبل شمشیر، دل سمبل جام، خاج سمبل عصا، و خشت سمبل سکه. 

نجیب زاده (عصا)، پیشوای روحانی (جام)، تاجر (سکه)، و ارتش (شمشیر)

تاریخچه دقیق پیدایش پاسور معلوم نیست اما می دانیم که مبدا این کارتها به احتمال زیاد از کشور چین و پس از اختراع کاغذ بوده است . البته با توجه به نقشهای تعدادی از اولین پاسورهای مورد استفاده عده ای نیز عقیده دارند مبدا ییدایش این کارتها کشور هندوستان بوده است . زیرا در اولین کارتهای استفاده شده عصا و حلقه و فنجان و شمشیر دیده می شود که دقیقا همان مواردی است که هندیها در مجمسه سازی از انها بهره می برده اند . در هر صورت اولین کارتهای بازی به صورت دستی نقاشی می شد و فقط در خانه ثروتمندان یافت می گشت .

ورق بازی شامل 4 دسته کارت به نامهای خشت و دل و خاج (گشنیز)و پیک (اسپیک ) است{ البته کارتهای بازی شکلها و انواع مختلفی دارند و این نمونه معروفترینشونه}. هر دسته دارای اعداد 1 تا 10 و بی بی و سرباز و شاه است .


این شکلهاهر کدام نمادی از یکی از اسطوره های بزرگ تاریخ بوده اند .

بنا بر نمادهای Rouen داریم : شاه خشت نمایشگر Julius Caesar ، شاه پیک نشانگر Alexander ، شاه خاج نماینده King David ( در کتاب مقدس ) و شاه دل نمادی از Charlemagne است . سرباز خاج نشان دهنده Hector شاهزاده تروی ، سرباز دل نمایشگر La Hire ، سرباز خشت سمبل Ogier ( از دلاوران Charlemagne ) و سرباز پیک سمبل Judas Maccabeus ( رهبر قیام یهودیها علیه سوریه ) است . و اما بی بی ها یا ملکه ها

بی بی گشنیز نمادی از Pallas ( خدای جنگ همان اتنا یونانیها یا Minerva رومیها ) ، بی بی دل نماد Rachel ، بی بی خشت نماد Argine ( پیدایش این یکی نامعلوم است و اسم هم نوعی بیان لاتین ملکه است ) و بی بی پیک نماد Judith است .


البته این نمادها در پاریس به صورت دیگری هم گفته می شد برای شاه های خاج و دل و خشت و پیک به ترتیب David, Charles, Caesar, and Alexander و ملکه ها Pallas, Judith, Rachel, and Argine و سربازها Ogier, La Hire, Hector, and Judas Maccabee هستند . نمادهای پاریسی شناخته تر شده هستند .

باید گفت که این نمادها و در کل ورقهای مورد بحث ما مبدا شکل گیری و ترسیمشون کشور فرانسه بوده است و در حدود سال 1480 . یعنی پایه گذار 4 دسته خاج و دل و پیک و خشت فرانسویها بودند . این شکل ابداعی انها کار ترسیم ورقها را خیلی راحت کرد و باعث رواج کارتها در تمام دنیا شد .

گشنیز به دلیل شباهت این نماد با گیاه گشنیز ( یا شبدر) این اسم را گرفته و نوعی کپی بردار از میوه بلوط بوده که سالیان دراز برای نمادهای پاسور استفاده می شده است . پیک از نماد برگ در ورقهای المانی گرفته شده است گفته می شه نام این کارت هم از کلمه المانی Spaten الهام گرفته شده است که یک وسیله جنگی شبیه به همین نماد است . به نقلی دیگر هم گفته می شه اسم ورق از لغات ایتالیایی ها برای نماد شمشیر در پاسورها الهام گرفته شده است .


برگه با شماره یک هم در بازی ورق اصولا معنای خاصی داره و بهش " آس " می گیم . کلمه آس از یک لغت فرانوسی قدیمی (as ) به معنی واحد گرفته شده است که اون هم خودش از اسم یک سکه کوچک رومی امده است . قبل از رواج در بازی ورق کلمه اس سمبلی از بد بیاری بود اما پس از همه گیر شدن این بازی و این که در اکثر بازیها این ورق امتیاز زیادی داشت این معنی کاملا برعکس شد و الان به یک چیز باکیفیت و خوب و نایاب اطلاق می شه . و این که اصلا آس بتونه امتیازی بالاتر از شاه داشته باشه ابداع فرانسویها و نمادی از غلبه مردم عادی بر سلطنت و اسطوره ها بوده است .


در حدود سال 1800 بود که امریکا یی ها خودشون شروع به درست کردن ورق نمودند و ابداع جالبی انجام دادن این که کارت به صورت 2 بر باشد و عدد و علامت در بالا و پایین ان باشد تا مجبور به برعکس کردن برگه ها نشویم و البته اصلا همین نوشتن عدد کارت ابداع همونها بود و هم چنین امریکاییها بودند که از سطح براق برای پاسور استفاده کردند تا بازی با ان راحت بشه و کناره های آن را گرد نمودند تا از خرابی سریع ورق جلوگیری کنند .

هم چنین باید بگیم که برگه بامزه جوکر هم توسط امریکاییها طراحی شد که این کار در حدود سال 1870 صورت پذیرفت . در ابتدا این کارت Best Bower نامیده می شد و با ارزش ترین کارت در بازی Euchre بود که گاهی این بازی را Juker نیز می گفتند و به این ترتیب بود که این نام روی برگه جدید ماند و کم کم به Joker تبدیل شد . در سال 1800 بود که از نماد یک دلقک خندان برای جوکر استفاده شد . و البته از اونجایی که جوکر در طنز عامه و تبلیغات راه پیدا کرد از نمادهای دیگه ای هم برای اون استفاده نمودند .


شاه یک ورق از ورق های بازی است که تصویری از شاه بر روی خود دارد. رتبه شاه در بازی‌هایی که با این ورق‌ها انجام می‌شود ۱۳ یا 14 ) است که بالاتر از ورق ملکه قرار دارد. در برخی از بازی‌هایی که با ورق انجام می‌شود ، کارت شاه بالاترین رتبه را دارد. در باقی بازی‌ها ورق آس (ACE) بیشترین رتبه را دارد. در بازی‌های ( pinochle ) ، ( schnapsen ) یا خیلی از بازیهای اروپایی ورق آس (ACE) و ورق‌های شماره دار دیگر از ورق شاه رتبه بالاتری دارند. شاه دل بخاطر آنکه شمشیر خود را در سر فروبرده است گاهی اوقات "شاه خودکشی کننده" نام دارد ، گرچه بر سر این موضوع که وسیله در دست پادشاه شمشیر است یا خیر ( شمشیر پادشاه است یا شخص دیگری آن شمشیر را به سمت پادشاه گرفته‌است ) بحث وجود دارد ، بنظر می‌رسد که کسی در حال کشتن پادشاه است. شاه دل تنها شاهی از شاه‌های ورق است که سبیل ندارد. همینطور شاه خشت تنها شاهی است که در کارت بدون شمشیر نشان داده شده و بجای آن تبر بدست دارد ، از این رو به وی مردی با تبر گفته می‌شود. شاه پیک تنها شاهی است که به سمت راست نگاه می‌کند. همچنین شاه گشنیز تنها شاهی است که سلاحش بر روی زمین قرار گرفته‌است. جالب است بدانید سرباز پیک تنها سربازیست که عصا در دست دارد. در سری ورق‌های بازی فرانسوی ، هر کارت نام مخصوصی دارد. بخاطر آنکه تولید ورق‌های بازی در دوره حکومت چارلز یکم انگلستان تا چارلز دوم انگلستان در بریتانیا غیرقانونی بود ، تا زمان شروع بازسازی انگلیسی اشکال در ورق‌های بازی انگلیسی برگرفته شده از اشکال در ورق‌های بازی فرانسوی بود. در طول دوره ای که از قرن یازدهم شروع شد تا قرن نوزدهم ، شرکت‌های ساخت کارت فرانسوی به هر کارت اسمی برگرفته از تاریخ یا اسطوره‌ها دادند.


معنای سمبل 4 شاه در کارت های‌ پاسور:

کارت شاه خاج « گشنیز »: شاه دیوید « سلطان انگلستان درکتاب مقدس »

کارت شاه دل: شارل ماین یا کارل بزرگ « سلطان بزرگ امپراتوری رم »

کارت شاه پیک: الکساندر بزرگ

کارت شاه خشت: ژولیوس سزار

 

معنای سمبل 4 ملکه «بی بی» در کارت های‌ پاسور:

کارت ملکه خشت: نمادی از orgine

کارت ملکه خاج « گشنیز »: خدای جنگ یونانی ها « آتنا »

کارت ملکه دل: راحل در انگلیسی ریچل « مادر یوسف از پیامبران یهودی ها و مورد احترام مسلمانان. یوسف بزرگ ترین وزیر و مشاور آخناتون فرمانروای مصر بوده اسـت ».

کارت ملکه پیک: جودیت « از زنان انقلابی مورد احترام یهودی ها »


معنای سمبل 4 سرباز در کارت های‌ پاسور:

کارت سرباز گشنیز « خاج »:هکتور شاهزاده شجاع سرزمین تروی « ترکیه کنونی کـه بـه دست یونان نابود شد »

کارت سرباز دل: la hire یک فرمانده شجاع فرانسوی

کارت سرباز پیک: Judas Maccabeus « فرمانده و پیشوای بزرگ قیام یهودی ها علیه سوریه کنونی »

کارت سرباز خشت: ogier از دلاوران شارل ماین


سمبل 4 شکل در هر دسته + لفظ انگلیسی:

گشنیز، خاج « Clubs »: گشنیز کمترین مقام را در بین نمادها دارد و هبرنگ سیاه اسـت. سمبل گشنیز بـه معنای گرز یا خاج در برگ های‌ آلمانی اسـت.

دل « Hearts »: بـه رنگ قرمز و نمادی از عشق و محبت و بعد از پیک با ارزش ترین سمبل در بینن 4 سمبل کارت ها اسـت.

پیک « Spades »: بـه رنگ سیاه و بالاترین ارزش را در بین تمام نمادها دارد و با نام دل سیا نیز از ان یاد می‌شود، بـه عنوان سمبلی از مرگ یا سپر تلقی میشود.

خشت « Diamonds »: بـه رنگ قرمز و نمادی از ثروت اسـت و سومین رتبه ارزشی در بین سمبل ها را دارد.


همان‌طور کـه احتمالاً میدانید، در اوایل کارت‌ها بی‌بی و بـه‌طور کلی شخصیت‌های‌ زن نداشتند.

ان‌ها یک شاه‌؛ یک شوالیه و یک مبارز «کـه بعدا بـه سرباز تبدیل شد» را داشتند.

اگر چه کارت ‌های‌ اولیه زنانه گاه بـه گاه قبل از قرن پانزدهم ظاهر میشدند‌؛ اما فقط در کارت‌های‌ فرانسوی حضور داشتند.

الگوی پاریس چهره‌‌ی زنان روی کارت رابا ملکه‌های‌ مشهور تاریخ و اساطیر مرتبط کرد.


آیا کارت بازی حرام است ؟

با ورود کارت‌های‌ بازی بـه اروپا، کلیسا مسئولیت مبارزه با ان‌ها را بـه عهده گرفت و کارت را ممنوع کرد بـه این دلیل کـه کارت‌های‌ بازی منجر بـه سایر گناهان می شدند.

بـه این دلیل کـه گسترش وسیع کارت‌ها منجر بـه افزایش قمار شده بود، نه این‌کـه قمار چیز جدیدی باشد بلکه در حقیقت‌ تا قرن 18 معمول بود کـه افراد فقط برای شرط بندی بازی کنند.


بـه‌ عنوان مثال‌؛ در قرن پانزدهم‌ پارلمان انگلیس بازی با کارت‌ها را غیر از 12 روز کریسمس غیرقانونی اعلام کرد.

خوشبختانه‌ در قرن هفدهم‌ شرکتی از شاه خواستار معافیتی شد کـه درسال 1628 توسط سلطان چارلز اول بـه ان‌ شرکت اعطا شده بود‌.

در ازای این معافیت، سلطان روی هر دست کارت‌ مالیات وضع کرد‌ کـه منجر بـه افزایش قیمت یک دست کارت شد و این رقم خیلی زود بـه 16 پوند رسید.

بازی نکردن با یک دست ورق کامل

مهر مالیاتی فوق الذکر بـه غیر از افزایش قیمت یک دست کارت، باعث تغییر قابل توجه دیگری نیز شد.

این اتفاق بـه طور تصادفی آس پیک را در کانون توجه قرار داد. پرداخت مالیات بـه معنای زدن مهر بود.

از آنجا کـه آس‌ها بیشترین فضای خالی را دارند‌؛ این آس پیک بود کـه مهر را بـه خود ‌گرفت.

با این حال‌؛ مردم از پرداخت مبلغ زیادی برای خرید یک دست کارت راضی نبودند.

و عده ای از تولیدکنندگان سعی کردند با فروش دست ورق‌های‌ بدون آس پیک مالیات را دور بزنند.

این‌گونه اسـت کـه عبارت «بازی نکردن با دست ورق کامل» بـه وجود آمد.

این اصطلاح در ان روزگار بـه همین معنی بود‌؛ اما امروزه این عبارت برای توصیف کسی کـه دیوانه اسـت یا خیلی زیرک نیست‌؛ استفاده می شود.


آس پیک قدرتمند

اما حرف‌های‌ بیشتری برای گفتن در مورد این آس افسانه‌ای وجوددارد. این کارت برای ارتش کشور آمریکا از اهمیت ویژه ای برخوردار اسـت.

نخستین بار این آس در زمان جنگ جهانی دوم روی کلاه‌های‌ سربازان نقش آفرینی کرد تا برای ان‌ها شانس بیاورد.

سپس‌ در جنگ ویتنام بـه عنوان نمادی ‌وحشتناک مورد استفاده قرار گرفت.

آمریکایی‌ها معتقد بودند کـه این کارت برای سربازان ویت کنگ نشانه بدشانسی اسـت.

در واقع معلوم نیست کـه آیا این امر مبتنی بر واقعیت بوده اسـت یا نه، زیرا متأسفانه هیچ سابقه کتبی دراین مورد وجود ندارد‌؛

اما این داستانی متداول اسـت کـه سربازان سفارش جعبه‌ای از آس‌های‌ پیک را می‌دادند و از ان‌ها برای تحقیر دشمن استفاده کردند.


استفاده غیر معمول از کارت

استفاده از کارت برای بازی منطقی اسـت اما در چه موارد دیگری میتوان از کارت‌ها استفاده کرد؟

اگر زمانی کـه کارت‌ها بـه یک وسواس جمعی بدل شدند را تصور ‌کنید.

بی شک در مییابید کـه گرفتن کاغذ در ان دوران چندان راحت یا ارزان نبوده اسـت.

بـه همین دلیل کارت‌ها اغلب بـه عنوان ابزاری برای انتقال پیام استفاده می شدند.

علاوه بر این‌؛ پشت ان‌ها خالی بود‌؛ بنابر این جایی برای یادداشت‌ نوشتن وجود داشت.

عده ای از موارد غیر معمول استفاده از کارت‌ها شامل نامه‌های‌ عاشقانه‌؛ دعوت نامه‌ها و کوپن‌ها اسـت.

شاید دلخراش‌ترین داستان بـه هلند قرن 18 برمی‌گردد‌؛ هنگامی‌کـه فقر باعث می ‌شد.

مادران نوزادان خودرا جلوی در کلیساهای محلی رها کنند.

مادران طبق معمولً درکنار کودک گرسنه خود‌؛ نام کودک و درخواست کمک را روی ارزان ‌ترین کارت نوشته ودر کنار وی قرار می ‎دادند…


از سوی دیگر‌؛ همچنین دولت کشور آمریکا نقشه‌های‌ مخفی را روی کارت‌ها برای سربازان زندانی در کمپ نازی ‌ها می‌فرستاد.

در طول جنگ جهانی دوم‌؛ تعداد زیادی از اسرای جنگی دست ورق خودرا داشتند.

کـه وقتی خیس می شدند قسمت‌هایی از نقشه فرار را فاش میکردند…


نحوه ورود کارت جوکر

در ابتدا هیچ جوکری در کارت‌ها نبود.

اما در اواسط قرن نوزدهم‌؛ در ایالات متحده‌ جوکر بـه عنوان یک کارت آتو «ترامپ» در بازی یوشر Euchre ظاهر شد.

کارت ‌ترامپ کارتی اسـت کـه ارزشی فراتر از مقدار معمول ان دارد.

یوشر در واقع نوعی از بازی Alsatian Juckerspiel اسـت.


نظریه‌های‌ جای گزین ادعا می کنند کـه خاستگاه جوکر در کارت‌های‌ تاروت ایتالیایی اسـت کـه در ان کارتی بنام فول وجوددارد.


پیش از مرسوم شدن ورق بازی به شیوه امروزی در ایران، نوعی بازی ورق به نام گنجفه در ایران مرسوم بوده‌است. گنجفه به احتمال زیاد در قرن شانزدهم و در دربار صفویان پدید آمده و از آنجا به هندوستان راه یافته‌است. با توجه به شباهتهای ساختاری گنجفه و ورق بازی اروپایی، این دو مسلماً از هم تاثیر پذیرفته‌اند، هر چند که جهت این تاثیر به درستی معلوم نمی‌باشد.


گنجفه نود و شش ورق در هشت دسته دوازده برگی داشته‌است (هشت خال، دوازده برگ از هر خال). نام این خال‌های هشتگانه به این ترتیب است : غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)، چنگ، برات، سکه (زر سفید)، قماش. هر دسته ۱۲ برگ داشت : دو تا به نام شاه و وزیر و بقیه به شماره یک تا ده شناخته می‌گردید.


همانطور که ملاحظه کردید در بازی گنجفه هر دسته (۱۲) برگ داشته است ولی در ورق های امروزی هر دسته شامل (۱۳) برگ میشود و باید بدانید که ۱۳ جزو اعداد اصلی فراماسونرهاست! همچنین نام این برگه ها نیز تغییراتی داشته است : عدد شمارهٔ ۱ را آس می‌نامند و عدد شمارهٔ ۱۱ را با سرباز، عدد شمارهٔ ۱۲ را با بی بی و عدد شمارهٔ ۱۳ را با نماد شاه نمایش میدهند.


نکته ای که قابل ذکر است این که کلمه Queen در فرهنگ لغات به معنی “شهبانو، ملکه‌، زن‌ پادشاه‌” معنی میشود. هنگامی که این بازی وارد ایران شده است شیعیان ایران حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را با نام بی بی می شناختند و احترام زیادی هم برای این نام قائل بودند و دستهای پشت پرده کلمه Queen در ورق بازی را به بی بی ترجمه کرده که این جای تامل دارد.


چهاربرگ یا پاسور یا یازده : شناخته شده ترین بازی با ورق است. در این بازی باید جمع عددهای روی کارت ۱۱ بشود تا بتواند فرد کارت ها را بردارد! (۱۱ نیز جزو اعداد اصلی فراماسونرهاست)

شیطانک :‌ در این بازی کسی که در آخر کارت جوکر دست او بماند بازنده است و در اصطلاح به او شیطان میگویند!

هفت خبیث یا هفت کثیف : در نزد جامعه و بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌های قدیم و جدید، برای عدد هفت احترامی بیش از سایر اعداد قائلند (۲) اما در این بازی عدد ۷ به عنوان عدد بد و خبیث معرفی میشود!

(کارت آس)

این کارت با وجود اینکه به معنای واحد و “یک” است اما در بسیاری از بازی هایی که توسط ورق انجام میشود از سایر کارت ها ارزش بیشتری دارد. این کارت را با نماد A نشان میدهند.

و اگر دقت کنید حرف A خیلی شبیه به یکی از نمادهای فراماسون هاست.


(کارت شیطانک یا جوکر)

برگه جوکر توسط آمریکایی ها طراحی شد که این کار در حدودسال ۱۸۷۰ صورت پذیرفت . در ابتدا این کارت Best Bower نامیده می شد و باارزش ترین کارت در بازی Euchre بود که گاهی این بازی را Juker نیز میگفتند و به این ترتیب بود که این نام روی برگه جدید ماند و کم کم به Joker تبدیل شد .


اشاعه گناه

اعداد

تاریخ

در آغاز، مفهوم عدد بسیار محدود بود. حتی اعداد را تا ۲ بیشتر نمی‌توانستند بشمارند. نخستین اعدادی که انسان در جایی نگاشته اعداد صحیح مثبت مثل یک، دو، سه و … بوده. پیش از ابداع عدد صفر ریاضیات توان پیشرفت چندانی نداشت و این ریاضی دانان هندی بودند که در حدود سدهٔ هفتم میلادی به استفاده از عدد صفر سامان بخشیدند و موجب رواج آن شدند.[۱] برای عدد، مرزی برای شمار داشتند. برای نمونه، زمانی در بسیاری جاها، مرز شمار، عدد ۶ بود. تا ۶ می‌شمردند و پس از آن را «بسیار» می‌گفتند. در زبان روسی نیز ضرب‌المثلی به این مفهوم وجود دارد که «هفت نفر منتظر یک نفر نمی‌مانند»، که بازهم منظور این است که تعداد زیادی منتظر یک نفر نمی‌مانند. همچنین در داستان‌ها، وقتی از پادشاهی صحبت می‌شود که در قصری است که هفت برج و بارو دارد، یا هفت دریا، هفت سرزمین، هفت آسمان و… همه جا «هفت» به معنای بسیار به کار رفته‌است.[نیازمند منبع] عدد سیزده نیز چنین سرنوشتی دارد. دوازده را «دوجین» می‌گفتند و چون پس از آن را نمی‌شناختند، روی آن نام «دوجین شیطانی» گذاشتند. از اینجا، عدد سیزده نحس شد. چرا که پس از دوازده برای آن‌ها ناشناخته بود و خبر از ابهام و تاریکی می‌داد. البته پیشامدها یا روایت‌هایی هم به نحسی سیزده کمک کرد. مثلاً روایتی هست مبنی بر این که در شام آخر، نفر سیزدهم به عیسای مسیح خیانت کرد و او را لو داد. وگرنه عدد ۱۳ با عددهای دیگر هیچ تفاوتی ندارد.[نیازمند منبع] (نمونه‌های دیگری هم از این‌گونه، برای برخی عددها داریم. چلچراغ به‌معنای درست ۴۰ چراغ نیست. هزارپا نیز به‌معنای این نیست که این جانور ۱۰۰۰ پا دارد). برخی عددها هم نشانهٔ عدد شماری بوده‌است. دست پنج انگشت دارد و اغلب چیزها را به یاری انگشتان دست و پا می‌شمردند. واژهٔ پنج از پنجه گرفته شده‌است. زیرا پنجه دارای ۵ انگشت است. در زبان فارسی، واژهٔ سی با واژهٔ سه، هم‌ریشه است. همین‌طور چهل با چهار، پنجاه با پنج و… ولی واژهٔ بیست، هیچ ربطی به واژهٔ «دو» ندارد. این نشانهٔ آن است که عدد ۲۰ به معنای مجموعهٔ انگشتان دست و پاست و در زمان‌های دور، مبنای عدد شماری بوده‌است. در زبان فرانسوی به بیست می‌گویند «وَن» که هیچ ربطی به (دو=deux) ندارد. به جز آن، به هشتاد می‌گویند «چهار بیست تا» و به نود می‌گویند «چهار بیست تا و ده تا». تنها در دوره‌ای از پیشرفت تمدّن به بی‌پایان بودن عددهای طبیعی پی بردند و به‌عنوان نمونه، اقلیدس (سدهٔ سوّم پیش از میلاد) ثابت کرد که تعداد عددهای اوّل، بی‌نهایت است.

نگارش

طریقه نوشتن اعداد در پارسی و عربی به یک شکل است اما کشورهای عربی تقریباً در ۵۰ سال گذشته مدل نوشتن اعداد به سبک غربی را بیشتر بکار می‌برند. آن‌ها می‌گویند نوشتن اعداد به صورت غربی تکامل‌یافته اعداد به سبک عربی است، اروپاییان تا حدود ۵۰۰ سال قبل از عددنویسی رومی به صورت I. II.III IV.VI ,... استفاده می‌کردند که در نوشتن اعداد چند رقمی بزرگ کار سختی بود. آن‌ها ۵۰۰ سال قبل برای اولین بار نوشتن اعداد را به سبک عربی بکار گرفتند و آن را بهبود بخشیدند و تفاوت اعداد در نوشتن عربی با غربی بسیار اندک است.

بازی

یه نفره

کلانشهر، فال ورق، 30ریل، کاردستری، سودوکو، جدول


دونفره

تخته نرد،جت ست، دوز7تایی، دوز کاغذی، فکربکر، شطرنج، اسکچرز


چهار نفره

حکم، دوموینو**، شلم، پوکر، بی دل، دوز چهارنفره، 11**، 


چند نفره

مافیا،  تاس**، دبرنا، استوژیت**،  اسکربل**، چارچی**، جنگا**، مار و پله**، ریم**، تهران۱۴۱۰، UNO، پوکر، کریپتد**


بیرون

بدمینتون، پینگ پنگ، فریزبی، بیلیارد

فاقد معنی

راستش یه مفهومی تو ذهنمه راجع به اینکه تو مذهب و حکومت مفاهیم عوض میشن و بی معنی هستن

وقتی طرف مقابل ما نسبت به معنی کلمات پایبند نیست ما نمیتونیم باهاش دیالوگ کنیم

وقتی فتحعلی علیرغم نظرات گذشته خود عنوان میکنه مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین یعنی  پیشوایان عالم بشریت.

یا در پاسخ به سئوال دانشجویی که علت ممنوعیت ماهواره را پرسیده بود، ترجیح داد تاکید کند که مردم به نمایندگانشون در مجلس گفتن که ممنوعش کنه و به رغم ممنوعیت قانونی، مردم به صورت آزادانه در حال استفاده از ماهواره هستند!

یا مثلا هم به معنی گوشت خوکه ما همبرگر داریم بدون گوشت خوک

یا مثلا الم

به نظرم میرسه طرف ما همه چی واسه ما بی معنیه

فال داده کاوی

فال گرفتم محکم دراومد که میفتم

خودارضایی

علاوه بر احساس لذت جنسی، خودارضایی برای رهایی از تنش‌های جنسی به ویژه در هنگامی که شریک جنسی در دسترس نیست انجام می‌شود.

اینک اجماع پزشکی بر آن است که خودارضایی به لحاظ پزشکی سالم و به لحاظ روان‌شناختی عادت و رفتاری طبیعی و نرمال است.

در هزلیات سعدی معلم اخلاق شیخ اجل امده:

دی مردکی آب پشت می‌ریخت به دشت / می‌گفت و از این حدیث می درنگذشت

باری چو گناه‌کار می‌باید بود / هم در کف پاک به که در کون پلشت

روز جهانی خودارضایی رویدادی است که در بیست و هشتم ماه مه هر سال و برای پشتیبانی از حق طبیعی افراد برای انجام خودارضایی برگزار می‌گردد. نخستین رویداد روز جهانی خودارضایی به تاریخ ۷ می ۱۹۹۵ و پس از آن‌که فروشگاه گود وایبریشنز (سکس شاپی واقع در کالیفورنیا) با طرفداری از جنبش آزادی جنسی، این روز را به پاسداشت جراح کل ایالات متحده آمریکا خانم جویسلین الدرز، که رئیس‌جمهور وقت آمریکا، بیل کلینتون، وی را به سبب پشتیبانی از قرارگیری آموزش مسائل جنسی در کتب درسی دانش‌آموزان اخراج کرده بود، برگزار کرد. خانم الدرز در ۹ دسامبر ۱۹۹۴ از کارش اخراج شد.

ویکی

بدون منبع

وارن بافت چهارمین فرد ثروتمند جهان با ثروت بیش از 80میلیارد دلار تو مصاحبه‌ای اعلام کرد علت موفقی من جـ‌ق زدن بوده!!!

بزرگوار اعتراف کرده از 14سالگی بکوب میزده و بعد از جـ‌ق زدن یه تمرکز عجیبی پیدا میکرده و میتونسته راحت ایده‌هاش رو روی کاغذ بیاره و اگه جـ‌ق نبوده مجبور میشده به مواد مخدر رو بیاره!!

داروین

چارلز رابرت داروین (به انگلیسی: Charles Robert Darwin) (زاده ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ انگلستان – درگذشته ۱۹ آوریل ۱۸۸۲، انگلستان)

بیش از هر چیز برای یافته‌هایش در زمینه دانش فرگشت شناخته می‌شود. او این نظریه را مطرح کرد که همه گونه‌ها دارای نسبی مشترک هستند؛

ویکی

فروید

زیگیسموند شلومو فروید، ۶ مهٔ ۱۸۵۶ – ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹

به نظر او لیبیدو انرژی روانی -جنسی است. منبع آن اروس یعنی مجموع غرایز زندگی است. لیبیدو با مرگ میجنگد و می‌کوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند.

سوءتفاهم بسیاری در مورد بیشتر مفاهیم فرویدی وجود دارد، از جمله مفهوم «لیبیدو» که با شهوت یکی دانسته شده‌است یعنی «به فروید این‌طور نسبت می‌دهند که گویی او همه چیز را بر اساس سکس می‌دانسته‌است» در حالیکه فروید «به جای کلمه عرفانی و شاعرانه عشق، کلمه تکنیکی تر و حرفه‌ای تر سکسوالیته را انتخاب کرد» «در حقیقت او بارها اعلام کرده که واژه‌های عشق، سکسوالیته، erotisme و Eros را معادل یکدیگر به کار می‌برد. liebe فرویدی معنای عشق، اشتیاق و ژویی سانس را در یک کلمه داراست.»

منبع مثل همیشه ویکی

زئوس

در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان و فرمانروای تمام زیارتگاه‌های واقع در کوه المپ است. او کوچکترین فرزند کرونوس و رئا از نژاد تیتان‌ها بود. معادل آن در اسطوره‌های رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان».

زئوس ایزد آسمان رخشان و نیز توفان به‌شمار می‌رفت و هم بدین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب می‌کرده‌است. مواردی که او را بسیار خشمگین می‌کرد دروغگویی، پیمان‌شکنی و خیانت بوده‌است. از دیگر نشانه‌های او می‌توان به عصای سلطنتی، بلوط، عقاب و سپرش (ساخته شده از پوست بز آمالتئا) اشاره کرد.

* اینکه میگن خدا رعد و برق میزنه به گناه کارا از این خدا گرفته شده انگار

در داستان ایلیاد وی به خانواده‌اش چنین می‌گوید: «من قدرتمندترین هستم. بیازمایید تا بر شما آشکار شود. طنابی از طلا به آسمان ببندید و آن را استوار نگه دارید، تمامی خدایان و الهه‌ها. شما نمی‌توانید زئوس را فرود آورید. اما من اگر بخواهم شما را به زیر بکشم، آنگاه خواهم توانست. من طناب را به کنگرهٔ المپ استوار می‌بندم و همه در هوا آویزان خواهند ماند، آری، هم زمین و هم دریا.» با وجود این، زئوس نه قادر متعال بود و نه دانای کل. هم می‌شد با او به مخالفت برخاست و هم او را فریفت. در ایلیاد پوزئیدون، و نیز هرا، او را می‌فریبند. گهگاه سخن از این می‌رود که قدرت مرموز و اسرار آمیز، یعنی سرنوشت یا تقدیر از زئوس نیرومندتر بوده‌است. هومر هِرا را برمی‌انگیزد تا با لحنی سرزنش آمیز از او بپرسد که آیا می‌تواند انسانی را که تقدیر محکوم به مرگ کرده‌است دوباره زنده کند یا نه؟

* ولی تو انجیل متی فصل 4 میگه خدای خود را میازما: 5سپس ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر فراز معبد قرار داد 6و به او گفت: «اگر پسر خدایی، خود را به زیر افکن، زیرا نوشته شده است: «”فرشتگان خود را دربارۀ تو فرمان خواهد داد و آنها تو را بر دستهایشان خواهند گرفت، مبادا پایت را به سنگی بزنی.“مزمور ۹۱‏:۱۱ و ۱۲.» 7عیسی به او پاسخ داد: «این نیز نوشته شده که، «”خداوند، خدای خود را میازما.“تثنیه ۶‏:۱۶.»

فرصت دوباره

فرصت دوباره بد نیست ولی بعضی وقتا به طرفتون اجازه میده تو تعامل باشما در برابر نقاط ضعفتون رشد منفی کنه یعنی یاد بگیره گولتون بزنه

جنگ فلسطین

منابع ویکی

پس از وقوع جنگ عرب‌ها و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، در موافقت‌نامه‌های آتش‌بس موقت مابین اسرائیل و کشورهای عرب همسایه آن هیچگاه از فلسطین به عنوان یک سرزمین مجزا نامی برده نشد. در این موافقت‌نامه‌ها فلسطین بین اسرائیل، مصر، سوریه و اردن تقسیم شد. اسرائیل علاوه بر مناطقی که سازمان ملل متحد تقسیم‌بندی کرده بود ۲۶ درصد از سرزمین‌های تحت قیمومت در غرب رود اردن را نیز تصرف کرد. اردن نیز ۲۱ درصد از سرزمین‌های تحت قیمومت را تصرف و به خاک خود ضمیمه کرد. بیت‌المقدس به دو بخش تقسیم شد، و اردن بخش‌های شرقی از جمله شهر باستانی را در اختیار گرفته، و اسرائیل بخش غربی را در اختیار گرفت. مصر نیز باریکه غزه را در اختیار گرفت.

به رغم آنچه که در منشور جامعه ملل آمده بود و خواستار توجه به خواسته‌های عرب‌ها و یهودیان فلسطین در اعطای حکم قیمومت شده بود اما تصمیم اعطای قیمومت خواسته‌های مردم فلسطین را مدنظر قرار نداد. این امر اهمیت بسیاری یافت چرا که دولت انگلیس تقریباً پنج سال پیش از دریافت حکم قیمومت فلسطین از جامعه ملل به سازمان صهیونیست‌ها تعهد داده بود سرزمین ملی یهودیان را در فلسطین تأسیس کند، چرا که رهبران صهیونیست‌ها با ارائه شواهد تاریخی مدعی بودند اجدادشان دو هزار سال پیش از پراکندگی یهودیان در فلسطین می‌زیسته‌اند.

حماس  در سال ۱۹۸۷  به عنوان شاخه فلسطینی اخوان‌المسلمین تأسیس شده و هدف خود را «آزادی تمامی خاک فلسطین» اعلام کرده‌است.

اختلافات حماس با دیگر گروه‌های فلسطینی به ویژه جنبش فتح شدت گرفته و یک سال بعد در تابستان ۲۰۰۷ به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد. جنگ داخلی فلسطین باعث تجزیه فلسطین به دو منطقه شد. حماس در این نبرد غزه پیروز شده و کنترل کامل نوار غزه را به دست گرفت اما در کرانه باختری شکست خورده و فعالیت آن در این منطقه غیرقانونی اعلام شد.

جنگ داخلی فلسطین یا نزاع فتح و حماس یا نبرد برادران به منازعه دو سازمان سیاسی نظامی فلسطینی فتح و حماس گفته می‌شود. این درگیری از هنگام پیروزی حماس در انتخابات مجلس فلسطین ۲۰۰۶ آغاز شد. در نیم‌روز ۵ مه ۲۰۰۷ به شکل یک جنگ مسلحانه درآمد و اوج آن از ۷ تا ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۷ در غزه بود که طی نبرد غزه ۲۰۰۷ با موفقیت حماس و اشغال سازمان‌های امنیتی حکومت خودگردان فلسطین توسط گردان‌های عزالدین قسام به پایان رسید. از آن پس فلسطین در عمل به دو دولت مجزا در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن تجزیه شده‌است. در طول این نبردها، آسیب‌های شدیدی به فلسطینیان بویژه در نوار غزه وارد آمده و گزارش‌های متعددی از نقض فاحش حقوق انسان‌دوستانه وجود دارد. برخی از مقامات از جمله وزیر خارجه مصر احمد ابوالغیط ایران را متهم به تشویق و تجهیز حماس برای آغاز این نبرد می‌کنند

در طول یک هفته درگیری دست‌کم ۱۶۱ فلسطینی و دو امدادرسان سازمان ملل کشته شده و بیش از ۷۰۰ نفر زخمی شدند.

برخی از اعضا و نزدیکان حماس پس از موفقیت این جریان اسلام‌گرا از اجرای قوانین اسلامی در نوار غزه خبر دادند. اما خالد مشعل رهبر در تبعید حماس (ساکن دمشق) این ادعاها را رد کرد.

منوچهر متکی، وزیر پیشین امور خارجه در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در قطر اتهامات حمایت مالی و نظامی را رد کرد و مدعی شد که ایران تنها از گروه حماس، «حمایت معنوی» می‌کند.

با وجود تکذیب دولت ایران، یک مقام حماس در گفتگو با روزنامه تایمز لندن آموزش شبه نظامیان حماس در ایران و توسط سپاه پاسداران را تأیید کرد. وی گفت که ۳۰۰ تن از نیروهای حماس برای طی دوره‌های آموزشی مخفیانه به ایران اعزام شده‌اند. به گفته وی از هنگام آغاز درگیری‌ها تاکنون هفت گروه برای طی دوره‌های شش‌ماهه به ایران اعزام شده‌اند. این فرمانده ارشد گفت: «ایران مادر ما بوده و به ما اطلاعات و تجهیزات نظامی داده و به لحاظ مالی از ما حمایت می‌کند.»

ولی روابط خوب حکومت ایران با جنبش حماس با شروع بهار عربی از بین رفته‌است. با شروع جنگ داخلی سوریه، ایران با رهبران حماس اختلاف نظر اساسی پیدا کرده و هردو طرف تمایل کمتری برای همکاری‌های دوجانبه از خود نشان می‌دهند. این سردی روابط علی‌رغم حمایت ایران از جنبش حماس در جنگ عملیات ستون دفاعی پابرجا ماند.[۲۶] از دیگر مهم‌ترین دلایل می‌توان به روی کار آمدن دولت اخوان المسلمینی در مصر به رهبری محمد مرسی اشاره کرد که موجب شد حماس، برادران سنی خود را به برادران شیعه ترجیح دهد. اما حکومت مرسی در مصر تنها یک سال دوام آورد و بعد از کودتای مصر و سقوط اخوانی‌ها در مصر، حماس که اصلی‌ترین حامی خود را از دست رفته می‌دید، به دلیل تیره کردن روابط خود با حکومت ایران در سال‌های اخیر، در تنگنای شدید می‌دید و در صدد تجدید برقراری روابط با ایران برآمد.

محمود الزهار، وزیر خارجه پیشین و عضو ارشد کادر رهبری حماس، در گفت‌وگو با العالم گفت: در دیدار سال ۲۰۰۶ با قاسم سلیمانی در تهران، «مشکل اساسی حقوق کارمندان و خدمات اجتماعی و کمک‌های دیگر» به مردم غزه را توضیح دادم و «حاج قاسم فوراً درخواست ما را پاسخ داد به‌گونه‌ای که روز بعد که پایان سفر بود، ۲۲ میلیون دلار در چمدان‌های فرودگاه (تهران) دیدم». الزهار همچنین گفت: «قرار بود مبلغ بیش‌تری پرداخت شود اما (هیئت حماس) ۹ نفره بود و نمی‌توانستیم بیش از این حمل کنیم زیرا هر چمدان ۴۰ کیلوگرم گنجایش داشت».

در سال ۲۰۰۸ میلادی احمد ابوالغیط وزیر خارجه مصر در دولت حسنی مبارک، ضمن اعلام اینکه مصر هرگز سیطره حماس بر نوار غزه را به رسمیت نمی‌شناسد، مقاومت حماس را مضحک خواند وحملات موشکی حماس به اسرائیل را فرصتی برای حمله اسرائیل به فلسطین قلمداد کرد.

در سال ۲۰۰۶ اسماعیل هنیه رهبر حماس پس از شرکت در یک گرد هم آیی مردمی به صورت سپر انسانی برای جلوگیری از بمباران خانه یکی از اعضای کمیته مقاومت مردمی فلسطین در غزه، اعلام کرد که این اقدام اولین گام برای حفاظت از خانه‌ها و فرزندانمان است. در سال ۲۰۰۶حماس از گروهی از زنان فلسطینی خواسته بود که به مسجدی بروند که تحت محاصره نیروهای اسرائیلی بود و اعضای حماس در آن پناه گرفته بودند، اسرائیل این اقدام را استفاده از سپر انسانی خواند. حماس با کمک‌گرفتن از پشت بام مناطق مسکونی و غیرنظامی و استقرار مواضع موشکی خود در نزدیکی بیمارستان ها و مدارس، شهرک‌های اسرائیلی را بمباران می‌کند ؛ تا در صورت تلافی اسرائیل ،آمار کشته‌ شده‌های غیرنظامی فلسطینی بالاتر برود و از آن به شکل تبلیغی استفاده کند.


سوپر لیگ اروپا (پولدارا)

من فکر میکنم فوتبال نابود میشه

دیگه برد تیمهایی جوون و دوست داشتنی مثل پورتو و آژاکس رو نمیبینیم

همون کاری که سرمایه داری با مردم دنیا کرد تو فوتباله دیگه

هرکی پولدار تره بقیه رو استثمار کنه و هیچ شانسی برا استعداد و تلاش نمیمونه

همه برده سرمایه دارا شدیم

من خودم طرفدار پاریسم

ولی سوپر لیگ پولدارا به پاریس اهمیت بیشتری میده تا نسبت به آژاکس و ا اس رم

کلوب

برای من چمپیونزلیگ همان سوپرلیگ است که در آن هر بار مجبور نیستی با همان تیم های قبلی بازی کنی. البته این از نظر اقتصادی مهم است، اما چرا ما سیستمی ایجاد کنیم که لیورپول برای ده سال پیاپی مدام با رئال مادرید رو به رو شود؟ چه کسی می خواهد هر سال این را ببینند؟

گری نویل

آنها دارند به رقابتی می روند که دیگر نتوانند در آن سقوط کنند و حذف شوند؟ این مطلقا رسوایی است.

کروس

همه چیز همیشه بیشتر و سریع‌تر و درباره پول

ریو فردیناند

این اعلام جنگ به فوتبال است. ضدرقابتی بودن بر خلاف تمام چیزهایی است که فوتبال هست


دیگه گول نمیخورم

دروغ هواپیمای اکراین و مستعان

جنگ زرگری خاتمی و سال چهارم روحانی

انتقام سخت قاسمی و نظنز

پشتیبانی دنیا تو تحویل زم و خمینی

گرانی بی سابقه احمدی و روحانی


فاصله زمان

میدونستی اگه موجوداتی در فاصله 4 سال نوری با زمین با تلسکوپ مارو ببینن در واقع 4 سال پیش مارو میبینن. میدونستی نزدیک ترین ستاره به ما 4 سال نوری فاصله داره؟ یعنی تا حالا هیچ آدم فضایی که خونش نزدیک یه ستاره باشه نمیدونه کرونا اومده و بایدن رای آورده

چند مثال

پروکسیما قنطورس نزدیک ترنی ستاره 4 سال نوری مثالشو گفتم

Upsilon یک ستاره است که در صورت فلکی آندرومدا قرار دارد. 43 سال نوری اونا هنوز انقلاب 57 رو ندیدن

خوشه پروین 460 سال نوری. ایران صفوی

خوشه پروانه 2000 سال اگه الان نگاه کنن هنوز پیامبر اسلام رو ندیدن

NGC 1803 دویست میلیون سال الان فکر میکنن هنوز رو زمین دایناسور هست

اگه یه کهکشان بالای 5 میلیارد سال فاصله ما رو نگاه کنن هیچی نمیبینن چون هنوز نور تولد منظورمه شمسی 4.5 میلیارد ساله بهشون نرسیده. اینجا نگاه کنن خالی میبینن

بر این اساس و با توجه به انکه عمر جهان 13 میارد ساله ما هر چیزی دورتر از 13 میلیارد سال نوری باشه رو نمیبینیم و فکر میکنیم اونجاش خالیه

به خاطر همین ما فکر میکنیم دورترین کهکشان از ما که اسمش MACS0647-JD  است، 13 میلیارد سال فاصله داره ولی درواقع هنوز اونورش رو ندیدیم

ازدواج

چرا ازدواج نمیکنم

1- چون آبم با کسی تو یه جوب نمیره

2- چون ازدواج موفق ندیدم

3- چون حس میکنم خانوادم ممکنه به حمایت من نیاز پیدا کنن

4- چون میخوام کار کنم ارتقا بگیرم درس بخونم مهاجرت کنم

5- چون فکر میکنم ازدواج یعنی من از یکی حمایت کنم و برعکسش اتفاق نمی افته در صورتی که خودم به حمایت نیاز دارم

...


چرا باید ازدواج کنم

1- داشتن روابط اجتماعی عادی

...


چه دلایلی بدی برای ازدواج دارم

1- دوستم بچه دوست داره

2- دوستم ازدواج دوست داره

...

زندگی بازی استراتژیک

داشتم دنبال بهترین بازی های دنیا میگشتم تو یه لیستی اولین بازی رو زندگی معرفی کرده بود که میتونه همه سطح هوش و سنی رو راضی کنه، تکرارپذیری بالایی داره و...

"ب" چند روزه پیش منه بیکاره میره میاد میخوابه ملچ ملوچ میکنه 14 روز برای 13 بدر 100 نفر برنامه ریزی میکنه غر میزنه به درد نخوره. آشپزی و نظافتخونه هم انجام میده. پیش خودم فکر کردم که اونم پیش خودش میگه آشپزی و نظافتخونه هم یه کار خیلی مهمه که کم اهمیت تر از کار کردن نیست ولی از نظر من مزخرف ترین کار ممکنه و اون انجامش میده چون راحته.

حالا داشتم به خودم نگاه میکردم که کار میکنم و درس میخونم به خودمم میگم که اینا خیلی مهمه ولی شاید دارم چیز مهم تری رو میبازم. یعنی احتمالا منم کار میکنم و درس میخونم چون این برام راحته (هرچند از دید دیگران مهم یا پیچیدس) و انجام ندادن قسمت های مهمتری رو به این وسیله توجیح میکنم

من احتمالا بخاطر کار و درس ازدواج نمیکنم و شاید این تصمیم استراتژیکی باشه که سالها بعد خسارتش رو به من بزنه :(

البته ازدواج کردن هم معایب خودش رو داره و خیلی سخته راجع به انجام دادن یا ندادنش مطمئن شد

حکومت

در نظریه کلاسیک، شخص واجد حاکمیت برتر از قانون و خود منشا قانون و فارغ از هرگونه محدودیت قانونی تلقی می‌شود، پارلمان نیز در دولت مدرن، به همین معنا، خود سامان و منشا قانون است. پس حاکم کسی یا نهادی است که بالاتر از حکم او حکمی نباشد و قانون، حکم شخص یا نهاد حاکمیت است. از این رو در دموکراسی‌ها، حاکمیت از آن قانون است.

electric vs electronic

Because electronic devices are typically used for representing and manipulating information, this makes for a simple rule of thumb for distinguishing electrical and electronic. Typically, if something uses electricity merely as energy, it is electrical, while if it uses electricity as the medium for manipulating information, it is almost surely electronicreference

چرا تهران نه؟

شلاق برای خوردن در ملا عام

ازدواج دختر نرسیده عقلی و جسمی

درآمدن حیوانات از دیوار و داستانهای پینوکیو

ازدواج در رنج وسیع بیمار جنسی

عالمان بی علم و عمل، بعضا اسگل

زن برده است

خرید گناه

دیه دادن خانواده دختر به خانواده قاتل

مخالف رقص و موسیقی موافق اعلام و سنگسار

عدم تناسب جرم و مجازات  (روزه خواری، ارتداد، توهین به مقدسات و ...)

مخالفت با تصمیمات عقلی

تاریخ بر اساس دروغ (عمر)

کار دلاری

دارم زبان میخونم برم

اتفاقی یه مصاحبه با شرکت خارجی به طورم خورد فکر کردم زدم تو خال

چقدر تمرین زبان برا مصاحبه کردم داکیومنت نوشتم

اول که دیدم یارو هندیه آلمانی نیست

یه ساعت مجازی هرچی پرسید بلد نبودم

کارشون اتوماسیون بود

کاشان

با مادرم اینا رفتیم تور یک و نیم روزه کویر و ستاره چینی

هوا ابری بود یه ستاره تو اسمون نبود، بارون اومده بود کویر خیس بود خشک نبود، سرد بود سرد سرد

ولی کاشان گردیمون خیلی باحال بود با یه تور لیدر مجرب

خانه سید طباطبایی و حمام و دیوار و یخچال

عواقب conscience

کلمه مورد علاقه من

چرا یه دیکشنری توصیفی نداریم ما 

اثر دانینگ–کروگر

اثر دانینگ–کروگر (به انگلیسی: Dunning–Kruger effect) نوعی سوگیری شناختی در افراد غیرحرفه‌ای است که از توهم برتری رنج می‌برند و به اشتباه، توانایی‌شان را بسیار بیش از اندازهٔ واقعی ارزیابی می‌کنند. این جانبداری به ناتوانی فراشناختی افراد غیرحرفه‌ای در شناسایی ناتوانی های شان نسبت داده می‌شود. بر خلاف آن، افراد حرفه‌ای، گرایش بیشتری به دست‌کم‌گرفتن شایستگی خود داشته و به اشتباه تصور می‌کنند، کاری که برای ایشان آسان است، برای دیگران نیز آسان خواهد بود. دیوید دانینگ و جاستین کروگر از دانشگاه کرنل این‌گونه نتیجه می‌گیرند: تخمین نادرست فرد بی‌لیاقت، از اشتباه در ارزیابی خود ناشی می‌شود؛ درحالی‌که تخمین نادرست افراد بسیار بالیاقت، از اشتباه در ارزیابی دیگران نشئت می‌گیرد.

 

اثر دانینگ–کروگر نخستین بار در سال ۱۹۹۹ در پژوهشی اثر دیوید دانینگ و جاستین کروگر از دانشگاه کرنل بررسی شد.

عنوان این پژوهش « ناماهر و نادان به آن: چگونه دشوار بودن شناخت بی‌کفایتیِ خود منجر به ارزیابی متکبرانه از خویشتن می‌شود» بود.

کروگر و دانینگ در چهار آزمون مجزا مهارت شرکت‌کنندگان را در زمینه‌های استدلال منطقی، دستور زبان انگلیسی، و حس شوخ‌طبعی محک زدند و هم زمان از ایشان خواستند که نمرهٔ خود را پیش‌بینی کنند. نتیجهٔ آزمون‌ها نشان داد که شرکت‌کنندگانی که کمترین نمره را آورده بودند در ارزیابی خود تا بالای میانگین غلو کرده بودند و مهارت خود را دست بالا گرفته بودند. درعوض شرکت‌کنندگانی که بیشترین نمره را آورده بودند مهارت خود را دست کم گرفته بودند.

این پژوهش همچنین نشان داد که افراد «بی‌کفایت» توانایی شناخت مهارت یا کفایت در افراد ماهر را ندارند.

به باور کروگر و دانینگ، دلیل ناتوانی افراد بی‌کفایت از شناخت بی‌کفایتی خود ضعف در فراشناخت، فراحافظه، فرادرک، و همچنین ضعف در مهارت نظارت بر خود است.

 منبع ویکی

b plus میگه 1- باید از دیگران فیدبک بگیرید (از کسی که بیشتر میدونه) 2- از یادگرفتن دست برنداریم 

وقتی داری با یه احمق بحث میگنی حواست باشه اون هم همین کار رو نمیکنه

دکتری

اینو به مجلس و بیت و ریاست جمهوری فرستادم

با سلام و احترام به استحضار می رساند اینجانب فلانی با کد ملی فلان و شماره داوطلبی فلان رتبه 2 آزمون کتبی رشته مهندسی کامپیوتر گرایش نرم افزار، در کنکور دکتری سراسری سال ۱۳۹۹ از سوی سازمان سنجش و آموزش کشور به عنوان پذیرفته شده نهایی به دانشگاه شریف معرفی شدم. متاسفانه دانشگاه به دلیل عدم کسب نصاب اما به بهانه‌های واهی از جمله عدم وجود ظرفیت از ثبت‌نام اینجانب خودداری مینماید. (دانشگاه صنعتی شریف و صنعتی امیرکبیر این مشکل را برای بنده و حدود 20 الی 50 نفر دیگر ایجاد نموده‌اند).

در خصوص دلیل و بهانه ایجاد این مشکل توسط دانشگاه، براساس قانون «سنجش و پذیرش دانشجو در دوره‌های تحصیلات تکمیلی در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور» مصوب ۱۸ اسفند ۹۴ مجلس شورای اسلامی و مصوبات شورای سنجش و پذیرش دانشجو در دوره‌های تحصیلات تکمیلی، آزمون کتبی و مصاحبه هر یک در پذیرش نهایی دکتری تأثیر ۵۰ درصدی دارند و اعمال حدنصاب مصاحبه برای پذیرش دکتری مغایر با این قانون است. حال دانشگاه برای گریز از اجرای این قانون عدم وجود ظرفیت را بهانه میکنند که باید توجه داشت ظرفیت اعلام شده در دفترچه کنکور را خود دانشگاه با هماهنگی و اختیار تام به سنجش اعلام مینماید. قانون‌گریزی دانشگاه‌ها در پذیرش دانشجویان دکتری در گذشته نیز سابقه داشته و دیوان عدالت، دانشگاه‌ها را طی احکامی از جمله حکمی به کلاسه پرونده 1040.96 و شماره دادنامه 1842 مورخ 20 آذر 1397 برای اعمال حد نصاب محکوم کرده است. در سال جاری گرایش نرم‌افزار دانشگاه شریف تنها به ثبت‌نام 6 نفر از 11 نفر پذیرفته شده نهایی اکتفا کرد. نکته جالب توجه این است که کارنامه نهایی این 6 نفر نشان می‌دهد 4 نفر از آنها اصلا به مصاحبه سایر دانشگاه‌ها نرفته‌اند و آنها از پیش برنده این رقابت ناعادلانه بوده‌اند. بررسی و کشف این الگوها نمایانگر این است که این احکام کاملا در راستای اجرای عدالت آموزشی هستند.

اینجانب مراتب را به طور مکرر به صورت از سازمان سنجش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری و دانشگاه و به صورت کتبی با درخواست‌هایی به شماره فلان و 3225586 در سامانه درخواست سازمان سنجش و درخواست شماره فلان در سیستم میز خدمت سازمان سنجش، درخواست به شماره 16622 به مدیرکل بازرسی وزارت علوم تحقیقات و فناوری و درخواست به شماره فلان به ریاست دانشگاه صنعتی شریف و درخواست به شماره فلان در پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری و از طریق مکاتبه ایمیلی با تحصیلات تکمیلی دانشگاه شریف پیگیری نمودم اما هر چه بیشتر تلاش کردم پاسخ کمتری دریافت نمودم. بر اساس این پیگیری‌ها به نظر میرسد سازمان سنجش دانشگاه را موظف به ثبت نام پذیرفتگان نهایی میداند. دانشگاه سازمان سنجش را مسئول تعیین تکلیف مشکلی که بوجود آمده میداند و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری علاقه‌ای به اظهار نظر و حمایت از داوطلبان بلاتکلیف که گرفتار عملکرد خلاف قانون دانشگاه به عنوان زیر مجموعه این وزراتخانه شده‌اند نشان نمی‌دهد.

در هر صورت علیرغم اعلام سازمان سنجش طی نامه های شماره 54730 مورخ 15/8/1399 و 53787 مورخ 12/8/1399 به دانشگاه صنعتی شریف مبنی بر لازم الاجرا بودن ثبت نام پذیرفته شدگان نهایی، دانشگاه طی نامه شماره ۶۳۰۰/۴۱۵۴ به سازمان سنجش اعلام کرده از پذیرفتن و ثبت نام (حدود 18 نفر) از جمله  بنده امتناع میکند.

تصمیم غیرمسئولانه دانشگاه در عدم ثبت‌نام اینجانب عواقب دیگری نیز برای بنده و داوطلبان دیگر دارد. لازم به ذکر است مسئولین دانشگاه با گریز از پذیرش مسئولیت خود، عدم کسب نمره مناسب در مصاحبه و عدم تمایل استاد به پذیرش این دسته از داوطلبان را دلیل این تصمیم اعلام میکنند. اما به استحضار میرسانم اینجانب در کلیه کد رشته‌های انتخابی در اولویت های بعدی نیز نمره قبولی کسب کرده‌ام و علیرغم میل باطنی در صورت اصرار دانشگاه مشکلی با ادامه تحصیل در اولویت بعدی ندارم، اما با این تصمیم دانشگاه شریف نه تنها شانس ادامه تحصیل در این دانشگاه را از دست میدهم بلکه امکان ثبت نام اینجانب با توجه به شرایط و قوانین پذیرش دانشجو در این مقطع زمانی در اولویت های بعدی نیز میسر نمی باشد.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که دانشگاه از موضوع عدم اعمال حدنصاب و اینکه نمیتواند سلیقه‌ای و بی‌قانون و انحصاری اقدام به جذب دانشجو نماید ناراحت است و تلویحا اعلام میکند نحوه پذیرش دانشجو در این مقطع در سراسر دنیا در اختیار اساتید می‌باشد اما از ذکر این مسئله خودداری مینماید که در کشورهایی که استاد نقش اصلی را در این فرایند دارند، خود استاد بودجه مورد نیازش را بوسیله کارهای تحقیقاتی تامین می‌نماید و به این علت است که در برخی نظام‌های آموزش عالی استاد اختیار جذب دانشجو را دارد. این غیرمنطقی و پرتوقعی به نظر می‌رسد که بودجه دانشگاه از بیت‌المال تامین گردد و پاسخگویی دانشگاه در پایین‌ترین حد باشد.

نمونه‌ای دیگر از ظلم آشکار این موضوع است که مدیران دانشگاه اعلام میکنند درصورت اجبار دانشگاه به ثبت‌نام باتوجه به عدم علاقه اساتید به همکاری با ما احتمالا پس از گذشت دو ترم و کسب نمره‌های پایین از دانشگاه اخراج می‌شویم. با توجه به بیان این صحبت پیش از برگذاری هرگونه آزمون، دانشگاه عملاً از طریق تهدیدی که احتمال عملی شدندش کم نیست سعی در نا امید کردن اینجانبان در ادامه پیگیری احقاق حق خود دارند.

حال با توجه به مشکلات موجود و شرایط به وجود آمده از شما تقاضا دارم نسبت به ارائه راه حلی برای این مشکل دستور لازم مبذول فرمایید. در صورت عدم ارائه راهکار مناسب برای این مشکل، اینجانب نه تنها شانس ادامه تحصیل را علیرغم تلاش یکساله و کسب امتیاز مناسب، در کلیه دانشگاههای کشور از دست خواهم داد، بلکه با توجه به ضوابط پذیرش در دوره روزانه امکان ثبت نام در کنکور سال بعد را نیز نخواهم داشت.

قبلا از بذل عنایت حضرتعالی کمال قدردانی را دارم.

فرار از زندگی

اپیزد 9 فصل 3 ریک و مورتی

بت: بابا؟ حس می‌کنم من تمام عمرم ... وانمود کردم تو آدم خفنـی هستی و سعی کردم مثل تو باشم. و حقیقت دردناک همیشه این بوده که

ریک: من همچین آدم خفنـی نیستم و تو هم دقیقاً شبیه منـی.

- من آدم بدیـم؟

- بدتر، یاهوش هستی. وقتی آدم بدونه هیچی اهمیت نداره، دنیا مال اون میشه، و من تاحالا دنیایی رو ندیدم که با این موضوع حال کنه. دنیا میشه گفت شبیه یه حیوونـه. واسه خودش بینِ چیزای معمولی و عادی می‌چره. بی‌نهایت احمق تولید می‌کنه فقط واسه این که بخوره‌تـشون. کم شبیه دوستـت تیمی هم نیست-

- تامی

- آره، حالا که دیگه مهم نیست اصن، عزیزم. می‌دونی، آدمای باهوش شانس این رو دارن که خودشون رو بکشن بالا، هستی رو با خودشون ببرن سواری. ولی دنیا همیشه درحال اینه که تو رو پرت کنه، و در نهایت، می‌کنه. راهی واسه فرار ازش وجود نداره

- بابا، من دیگه راهی نمونده واسم تا باهاش خودم نبودن رو توجیه کنم. پس من کیـم؟ چیکار کنم؟

- توصیه من... پرواز کن. یه زین بذار رو دنیات، بذار خودش واسه خودش راه بیوفتـه

- نمی‌تونم همچین‌کاری کنم. بچه‌ها، جِـری، کارم... و با این که خیلی بدم میاد اینو بگم ولی برنامه "بچلر" از شبکه‌ی اِی‌بی‌سی

- ‏میتونم یه کلون ازت بسازم، میتونم یه نمونه بی‌نقص، با همه خاطره‌هات ازت بسازم، ‏همه جوره یه کپی دقیق ازت میسازم. ‏به بچه‌ها عشق میورزم و خرجشون رو میدم، ‏کار تو رو میکنم، و تو یه سطح طعنه آمیز مثه خودت، ‏اخبار شبکه‌های تلویزیونی رو باور میکنم. ‏میتونی یه روز نباشی یا یه هفته، یا کلاَ باقی زندگیت رو بدون هیچ عواقبی نباشی، ‏لحظه‌ای که تصمیم به برگشت بگیری ‏یه کلید رو میزنم و کار نسخه کلون تموم میشه، هیچ درد و پشیمونی هم نداره ‏و احتمال "بلید رانر" شدنش هم صفره

- ‏اگه بنظرت هیچی مهم نیست پس چرا اینکارو واسم میکنی؟

- نمیدونم، شاید یه مقدار واسم مهمی و ازت خوشم میاد، ‏یا شایدم اصلاَ مهم نیستی، ‏شاید دوستت دارم، ‏شاید قضیه به مادرت ربط داره. قدر هدیه‌ای که بهت میدن رو بدون

- نمیدونم بتونم انجامش بدم یا نه

- پس بمون و از زندگی‌ای لذت ببر، ‏که بالاخره میدونی خودت انتخابش کردی

- هدیه مخفیم بهت اینه که مهم نیست، چه انتخابی داشته باشی، بالاخره آروم میگیری

- ‏اوکی، ‏میدونم میخوام چیکار کنم

- ‏اه ‏نمیتونی تا ابد فرار کنی

پذیرش ادامه دار شده

دردسرهای دکترا انگار امثال تمومی نداره

هفته پیش نتیجه نهایی دکترا اومد و من همه انتخاب هام رو قبول شده بودم و به طبع اون دانشگاه شریف که انتخاب اولم بود پذیرفته شدم

اما اولین گرفتاری درج سهمیه جانباز ۲۵ درصد در محل سهمیه بود اما من که سهمیه نداشتم این چه کوفتیه که اینجا نوشتند؟

هم ناراحت بودم از این موضوع هم نمی تونستم با کسی راجع بهش صحبت کنم چون نمیخواستم قبولیم تو دانشگاه شریف از دست بره

 هیچ کاری نکردم تا زمان ثبت نام

اما وقتی ثبت نام شروع شد دیدم سامانه به من اجازه ثبت نام نمیده با کارشناس تماس گرفتم گفتند سامانه ایراد داره اما من می دونستم که این یه ایراد غیر از سامان است و ممکنه به همون سهمیه یا یه چیزی شبیه این مربوط باشه خلاصه می دونستم دانشگاه نمیخواد منو ثبت نام کنند

 دو سه روز گذشت و هیچ خبری از ثبت نام نشد و کارشناس مربوطه فقط امروز و فردا میکرد با یکی دیگر از بچه‌ها صحبت کردم که همون مشکل منو داشت گفت دانشگاه نمیخواد کسایی که مصاحبه شان ضعیف بوده و ثبت نام کنه

منم با کلی ناراحتی فرداش رفتم سازمان سنجش متصدی دم در به من گفت که به ما ربطی نداره باید بری وزارت علوم

اون روزی که رفته بودم سنجش شماره 3۵۰ بودم و تا ۲۴۰ سرویس گرفته بودند یعنی تقریباً ۱۱۰ نفر جلوم بودند

به مسئول گفتم اگر برم و برگردم نوبتم رد میشه اشکال نداره؟ گفت نه برگردی بدون نوبت می فرستمت تو

رفتم وزارت علوم اونجا اول از کارشناس پشت پیشخوان پرسیدم اون از همکارش پرسید گفت زنگ بزن به بازرسی بازرسی گفت زنگ بزن به آموزش آموزش گفت به ما ربطی نداره گفتم چیکار کنم گفت زنگ بزن دفتر وزیر زنگ زدم دفتر وزیر گفت به ما ربطی نداره گفتم چیکار کنم گل زنگ بزن آموزش گفتم چرا پاس کاری می‌کنید گفت ما نمیدونیم ما مسئول دانشجوها هستیم شما تا پذیرفته نشدی دانشجو حساب نمیشی گفتم پس کی به شکایت من رسیدگی میکنه؟ گفت اگه می خوای به بازرسی شکایت بکن

دوباره به بازرسی زنگ زدم و یه نامه تنظیم کردم با این مضمون و نوشتم یا دانشگاه من را قبول کنه یا سنجش اولویت دوم معرفی کنه

من همه اولویت هام رو قبول شدم اما احتمالاً اولویت‌های بعدی الان ثبت‌نام‌ها را انجام دادند و ظرفیتی برای پذیرش من ندارم

بعد از از ثبت نامه بلافاصله برگشتم سنجش و با کلی آدم های جورواجور آشنا شدم و کارشناس سنجش به گفت که دانشگاه نمیتونه همچین غلطی بکنه و تخلف و نگران نباشم

فعلا هم یه لنگ در هوام

ارزش

من خیلی اینجوری میشم

زندگی من از بیرون نسبتا مرتبه قشنگه

ولی انقدر برا ذره ذره ش دهنم سرویس شده

حالم از همه موفقیت ها و چیزایی که به دست اوردم بهم میخوره

استرس کنکور دکتری

بعضی وقتا نگاه میکنم میبینم این همه تلاش برای چی؟

خودم رو میکشم برای چی؟

داشتم فکر میکردم اگه قبول نشم چقدر ناراحت میشم

غصه از دست دادن چیزایی رو میخورم که مفت نمی ارزن

این همه استرس نتیجه دکتری برا چی

قبول نشم چی میشه مگه

عمرم رو گذاشتم تو این مسابقه ی همیشه

چقدر بده نمیتونیم از یه کفی مطمئن باشیم

نخوایم بخاطر بدست آوردن یه زندگی معمولی زندگیمون رو بدیم

این همه تلاش و استعداد و همت و بدبختی و پرهیز و 30 سال بخور نون و تره شده چی؟

با هدف ساختن زندگی انقدر دنبال چهارتا پیش نیاز دویدیم خودشون هدف شدن هیچ، زندگی رو هم دادیم رفت

البته تلاشم نمیکردیم یه جور دیگه زندگی از دست میرفت

ملانقطی ملالغتی

نقط، به ضم اول و فتح دوم، جمع نقطه است و ملا نقطی در استعمال فارسی زبانان در وصف کسی گفته می شده «که فقط از عهده خواندن متنی که کلمات آن نقطه دار بوده است بر می آمده و لذا بر کاتبانی که نقطه ها را از قلم می انداخته اند ایراد می گرفته است»، سپس توسعا کسی را می گویند «که به ظاهر کلام بیش از اندازه اهمیت می دهد و چه بسا که از معنای آن غافل می ماند». این اصطلاح را در تداول معمولا ملا لغتی تلفظ می کنند و گاهی نیز به همین صورت می نویسند و البته غلط است.

منبع

گزار یا گذار

در متون مختلف سایتها، وبلاگها و شبکه های اجتماعی به کرات به اشتباه افراد در نوشتن املای صحیح واژگانی بر می خوریم که به «گذار» و یا «گزار» ختم شده اند.
«گزار» از مصدر «گزاردن» و «گذار» از مصدر «گذاشتن» است.

معنی مصدر «گزاردن» در فرهنگ دهخدا:

ادا کردن، انجام دادن، بجا آوردن چنانکه در نماز، طاعت، حق، شکر، شغل ، کار، مقصود، فرض ، فریضه ، حج

معنی مصدر «گذاشتن» در فرهنگ دهخدا:

نهادن، هشتن، قرار دادن، وضع کردن، برجای نهادن

نتیجه می گیریم که «گذار» از ریشه «گذاشتن» است. این فعل به معنی قرار دادن و وضع کردن چیزی است. مثل گذاشتن کتاب در قفسه یا گذاشتن پول در جیب و ...
مثال: قانون گذار، بنیان گذار، نام گذاری و ...
اما «گزار» از ریشه «گزاردن» است و از انجام عملی فیزیکی خبر نمی دهد. بلکه به معنی انجام دادن و به جا آوردن و ادا کردن است.
مثال: نمازگزار، کارگزار، خدمت گزار و...

نکته در باب مصدر «گزاردن»:

مصدر «گزاردن» معنای دیگری نیز دارد: "برگرداندن از زبانی به زبان دیگر یا از بیانی به بیان دیگر، یا از نظامی به نظام دیگر"
بنابراین گزاردن برابر است با ترجمه کردن و گزارنده و گزارش، به معنای مترجم و ترجمه است.
خواب گزاری نیز یعنی "تعبیر خواب" و خواب گزار یعـنی تعبیرکننده خواب (معبر) و اصطلاحات دیگری همچون گزارشگر.