فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

1984

کتاب بدی نبود ولی چندتا مشکل داشت

خیلی از حرفاشو در قالب بیانه های تو کتاب تا صحبتهای بازجو و وینستن اعلام میکرد

از اینکه یک کتاب انقدر حس بد به آدم بده خوشم نمیاد رسالت کتاب به نظرم رشد دادن انسانه نه ترسوندنش

معمولی

کاری بهم ارجاع نمیشه منم یواش یواش دارم میرم به سمت برنامه نویسی تو اداره.

امتحان زبانم هم خیلی خوب دادم ولی یدر هر صورت اومدم جهاد اینتر مدیت 2 یعنی ترم 8 از 12 قبلا تا 7 رفته بودم ولی فکر کنم 7 از 18 بود.

دیروز رفتم تلفن بینا رو درست کردم و مریم رو دیدم .

امروز داریم با شک و سانی اینا میریم باغ گیاه شناسی.

فیلم هوش مصنوعی رو تموم کردم و پیانیست رو شروع کردم.

1984 رو هم تموم کردم  پاشنه آهنین رو شروع کردم.

قله توجال

امروز رفتم قله توچال


بر اساس پیشبینی gps گول مپ مسیر سه ساعته اما برای اولین بار مپ گوگل هم مسیر ر واشتباه میگفت هم زمان رو

خلاصه ساعت 7 از دربند شروع کردیم و پس از مدت کوتاهی گفم شدم. با پرس و جو به مسیر اصلی برگشتم که نا گهان با مسیر با شیب وحشت ناک مواجه شدم که خیلی هم طولانی بود و چند با پشیمون شدم و خواستم از یه مسیر ساده برگردم

ساعت 9:30 شیرپلا بودم و دست صورتم رو شستم و انرژی گرفتم و تصمیم گرفتم ادامه بدم از یکی پرسیدم پناه گاه بعدی کجاست گفت نیم ساعت دیگه امیری منم راه افتادم وسط راه عضلات کنار زانوم منقبض شده بود و حتی نمیتونستم سرپابایستم. و تا امیری که دو ساعت راه بود 10 با مجبور به توقف شیدم و قندم افتاد و اصلا یه وضعی تنها دلیلی که داشتم ادامه میدادم این بود که راه دیگه ای وجود نداشت

ساعت 12 رسیدم امیری آب و آدوقه ام هم تموم شده بود و اونجا هیچی برا خرید نبود خواستم بخوابم یه خانم آقایی مجبورم کردن باهاشون برم بالا و خیلی خوب و آروم راه میرفتم و خلاصه با کلی سختی به قله رسیدم که اونجا دماوند هم دیدم

و با تله کا بین برگشتم.


موزه بانک ملی

از سر کار که اومدم رفتم مدرسه دارلفنون که بجز حیاط قشنگش چیزی برا دیدن نداشت.

بعد از اونم رفتم موزه بانک ملی با راهنمای زیبا روی و خوش اخلاقش که کلی سکه و چک و رسید قدیمی از جمله اسناد بانک ایران و انگلیس بانک ملی و بانک مرکزی وجود داشت و در کل ارزش دیدن داشت رایگان هم بود.


دعوای دوباره

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

comeback

حالا که برگشتم بزار بگم از وقتی که نبودم

خوب بیکار بودم برای 4 ماه

کنکور دادم قبل شدم تو مصاحبه های خرداد و تیر رد شدم.

مصاحبه ها سمنان خشک و بی آب و علف شاهرود با مصطفی رفتم دور زدم خیلی خوب بود. زنجان نچسب اصفهان نصف روز و امیر کبیر هشت صد نفر هر کدوم دو دقیقه

عید سلیمان تنگه و چالوس و لاهیجان و کلی گشتیم و کرمانشاه

رفتم سرکار

بچه ها و کارو جلسه اعتراض و ...

استادیوم و کنسرت همایون و سینما و ایستگاه پنج و کامی و فیروزکوه و...

فساد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

برنامه جدید

ماههاست که دیگه وبلاگ نمینویسم که الان فکر میکنم کار خوبی نبوده. خوب آدم بعضی موقع ها به خاطر یه سری مسائل از این ور به اون ور کوچ میکنیم مثلا امنیت اطلاعات. الانم که دوباره اومدم هم زمان دارم راجع یه پلتفرم دیگه که خودم بسازم دارم فکر میکنم هرچند اونم کار زیاد جالبی نخواهد بود. خلاصه خواستم برم وان نت که اصلا کاربرد وبلاگ رو نمیتونه داشته باشه.


شهوت قدرت

آشتی ملی؟ خوب به نظر من راجع به انتخابات  کاری نداریم. ولی اگه تو اعتقاد داری که نظام دیکتاتوریه اشکلی نداره. ولی اینکه شنبه میگی دیکتاتوریه یکشنبه میخوای دوباره بیای تو نشان از یک شهوت سیری ناپذیر برای دسترسی به قدرته که میخوای به هر قیمتی رئیس جمهور بشی. مجددا میگم اعتراضت به انتخابات محترم ولی اینکه اون موقع اعتراض داشتی حالای میخوای دوباری بیای تو همون ساز و کار مسخرست.

اینم قابل مطالعست

نسبیت خاص

امروز رفتیم تئاتر یه تئاتر مونولوگ مال خانم بهار کاتوزی که جالب بود بدم نبود خودشم خوشگل بود آخرش مسخره تموم شد و اینا

lonr renger هم دیدن بازی جانی دپ و شخصیت پردازیش قابل توجه بود

چت

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

حیوان

جدیدا این مستندای حیوانات داره یه ابعاد خیلی جالبی از زندگی اونها رو آشکار میکنه. خدا رحمت کنه پدر بی بی سی رو. چند نمونشو بگم

یه میمون رو نشون میداد که از بالای درخت دوتا پلنگ رو اذیت میکرد آویزون میشد گوششون رو میکشید تو سرشون میزد و فرز در میرفت :)

یا میمونهایی رو نشون میداد که سریع تر از بچه هفت ساله آدم با شرایط جدید تطبیق پیدا میکنن!

یا پنگوئنی که از دوستش دزدی میکرد و خودش رو به اون راه میزد :(

یا فیلهایی که به استخوانهای هم دستشون احترام میذاشتن و سوگواری میکردن! یا فیلی که انتقام کشتن بچشو از الاغای روستایی ها میگرفت.

میمونی که دستشو تو را در آوردن بچش از دست تمساح از دست داد بچه ای که دیگه مرده بود!!!

کلاغی که مسئله حل میکرد!

حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ

(آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند؛ مورچه‌ای گفت: «به لانه‌های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمی‌فهمند!»(27:18)

کار به جایی میرسه که مورچه به دوستاش میگه آدما نمیفهمن!!!!

Je T'aime

من معمولا از ایت شاخه به اون شاخه خوشم نمیاد ولی همه چیز رو تجربه میکنم. به عبارت بهتر تو عمق هیچی نمیرم.

حالا میخوام فرانسوی و اسپانیایی یاد بگیرم :) ولی هنوز انگلیسی بلد نیستم :(

دوست

به‌طور کلی، افراد باهوش‌تر اولویت‌ها و ارزش‌هایی غیرطبیعی دارند که اجداد ما نداشته‌اند. برای گونه‌هایی مانند انسان‌ طبیعی است که به دنبال دوستی‌ باشند و از آن لذت ببرند. در نتیجه، افراد باهوش‌تر کمتر در جستجوی دوست هستند.

... نتایج این نظرسنجی‌ها نشان دادند افراد باهوش‌تر کمتر احساس می‌کنند که از روابط دوستانه سود می‌برند؛ اما نسبت به افرادی با هوش کمتر، بیشتر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند.

منبع

سیمرغ

من بین فیلمهای کوپال، ماجرا، رگ خواب، ویلایی، رهایی از بهشت، بدون امضا که به نظرم همینا خوبای جشنواره هم بودن سیمرغ خودم به شررح ذیل اهدا میکنم:

تمشک طلایی              >>    کوپال با اختلاف

طراحی صحنه و لباس >>     ماجرا   (دیالوگ: +چرا اومدی؟ -پوشش دارم. +این پوششه؟ -نه این پوشه)

جلوه های بصری          >>    رهایی از بهشت

جلوه های میدانی       >>    ویلایی

صدا برداری                 >>    رگ خواب     (چه طوفانی ساخته بود)

موسیقی متن             >>    رهایی از بهشت   (با احترام به بدون تاریخ (((((((: )

فیلمبرداری               >>     رگ خواب

تدوین                          >>    رهایی

مکمل مرد                   >>    جواد عزتی   (بازیگر اصلی ماجرا کی بود؟ هادی حجازی هم شایسته تقدیره)

نقش اول زن              >>     لیلا حاتمی

فیلمنامه                     >>      بدون تاریخ

کارگردانی                  >>       بدون تاریخ  (خیلی سخته بقیه هم بد نبودن)

فیلم                           >>       ماجرا (فیلمنامه و کارگردانی با اختلاف کم از این تونستن برنده بشن)

در بقیه رشته ها یا کاندیداها نتونستن حد نصاب رو کسب کنن  یا خیلی تخصصی بودن

لب تاب

فن لب تابم خر خر میکرد دیشب بازش کردم روغن کاری کنم. تا حالا نکرده بودم ولی دیده بودم. خلاصه شروع کردیم وای چقدر پیچ جاهای غیر مترقبه داشت. خلاصه روغنم زدیم سمبل کردیم و روشن شد فقط کیبرد کار نمیکرد وصلش نکرده بودم. اومدم دوباره باز کنم دیدم پیچا هرز شدن دیگه باز نمیشن کیبردهم کار نمیکنه. بلاخره مجبرو شدم امروز بردمش بیرون یارو پیچارو باز کرد این بود که حدود 24 ساعت کیبرد نداشتم

جایی واسه پیرمردخا نیست رو هم دیدم

تشکر

چرا متشکّر باشیم؟ هیچ متشکّر هم نیستیم؛ ...   ... بله، ما از این آقایی که تازه آمده، متشکّریم؛ تشکّر ما به‌خاطر این است که زحمت ما را کم کرد ...

بیانات 951119

بردیم

پرسپولیسم اما ترجیح میدادم استقلال بازی امشب و داربی رو ببره تا جفتشو ببازه :)))))))))))

آقای گزارشگر

گزارشگر فینال جام ملت های افریقا موقع پخش آهسته گل مصر  میگه: خوب گابون گرمه و مجبور هستیم دائم صحنه اهسته گل رو تماشا بکنیم :)

Mad Max: Fury Road

فیلم شروع شد با یه مسخره بازی و بزن بزن بچگانه و فضای عجیب غریب

بعد یکم گذشت دیدم چه موسیقی متن باقلوایی داره

بعد دیدم انصافا تکنیکهای فیلمبرداری و طراحی صحنه و دکوپاژ عالیییین

بعد دیدم داستان و درام منو با خودش داره میبره

بعد دیدم چه کارگردانی و خوبی داره

بعد دیدم چه تدوینی چه فیلمیه اصلا هارمونی و ریتم فیلم فوق العاده بود

اینم نقد خوبیه

a sioros man هم دیدم قشنگ بود

خواب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

جشنواره فیلم فجر

کوپال ... تمشک طلایی

فراستی تو هفت سه شنبه گفت هیئت انتخاب بعضی فیلمها رو ندیده انتخاب کرده بودن

کوپال رفت جز تاپ تن روز اول :|

ماجرای نیمروز...  یه فیلم دیگه از مهدیان که خیلی از نظر ساخت شبیه فیلم ایستاده در غبار بود. و از نظر موضوع شبیه سیانور.

در کل فیلم خوبی بود موضوع خوب و فیلم نامه هم. کارگردانی هم خوب بود با سکانس های شلوغ هرچند بعضی جاها فکر میکردی فیلم رو بسیج دانشجویی دانشگاه تبریز ساخته :|

فیلمبرداری یکمی با موانع هنری که بین لنز و سوژه قرارداده بود آدم رو اذیت میکرد اما طراحی صحنه عالی. ویک چیز دیگه که نوع فیلمبرداری با صدابرداری اصلا سازگار نبود فیلمبرداری رو دست از پشت پرده با صداهایی که غایت واضح یا بهتر بگم بدون نویز.

بازی ها زیاد خوب نبود ارسطو که اصلا بد بود. جواد عزتی بد نبود و اون بسیجی که میخواست بزنه که خیلی هم خوب. بهضی جاهای حسی هم حس کار درنیودمده بود.

طنز کار خیلی خوب از آب دراومده بود. مثل اونجایی که کفت سعی میکنیم زنده بگیرم اگه نشد میزنیم :)

ویلایی ها... قشنگ معمولی بود خوب طناز خوشگله فیلم آدم رو احساساتی میکرد فیلمبرداریش هم خوب بود ولی میتونست از زیبایی طناز استفاده ابزاری بیشتری بکنه در کل خوب بود ولی خلوت بود

بدون تاریخ بدون امضا... یه فیلم خوب که با شروعش به آدم میگه که من میزانسن رو بلدم. یکم فیلمبرداریش تاریک بود و من اگه تقلید فراستی نباشه :) دلیلی حرکت دوربین رو دست رو نمیدونم. و نکته منفی دیگه فیلم عدم وجود موزیک متن (پ ن 951120 موزیکش کاندید سیمرغ شده!!!) و تیتراژ پایانی یهوییشه که به نظر میرسه به خاطر رسیدن فیلم به جشنواره بوده.

فیلم نامه فوق العاده بود خوب تو سینمای ایران که اصلا فیلم نامه کم هست و این فیلم با تعلیق خوبش که بهضی موقع ها تو سالن کسی نفس نمیکشید و غافلگیری به جا و ... خوبش با آدم رابطه برقرار میکرد. بازی ها و کارگردانی خوب بودن و یه مزیتش بازی نکردن الکی با احساس مخاطب بود کاری که میشد انجام بده و به درستی نداده بود. قهرمان داستان کاری رو انجام داد که سینما باید به ما یاد بده و نمیده. قهرمان داستان مرد بود.

به نظر میرسه هدیه از طناز بهتره :| و فکر کنم طراح لباسش خودشه چون ماشاله بزنم به تخته همیشه بهترین لباس رو پوشیده بر عکس طناز بیشعور. این رفت برا سیمرغ

هفت داره از متوسط فیلمای جشنواه جذاب تر میشه از حمله عصبی سعید به دریاچه ماهی تا دعوای محترمانه مسعود و بهروز و دیدن بازی پرسپولیس تراکتور بجای فیلما توسط سعید و یا اشاره افخمی به خوشگلی لیلا :)

رهایی از بهشت... یه فیلم خوب که هرچند کارتون بود ولی ژانر کودک نبود. اولین چیزی که نظر آدمو جلب میکرد صدابرداری خیلی خوبش بود که بعد با موسیقی متن عالیش مخصوصا تو صحنه های نبرد که با ریتم داستان همراه میشه و آدم رو یاد گیتاریست مکس دیوانه مینداخت همراه میشد.

فیلم نامه خوب نوشته شده بود و تو اجرا بهترهم شده بود مخصوصا شوخی و معصومیت و شیطونی های بچه ها رو خیلی دوست داشتم و صحنه های جنگ چریکی هم قشنگ آدم رو به یاد دکتر چمران مینداخت.

رنگ و نور و فیلمبرداری کلا دکوپاژ خوب بود و این وقتی با تدوین خوب همراه میشد بیشتر به چشم میومد و این تدوین کمک خوبی به فیلم نامه برای سوئیچ بین دو داستان کرده بود. سوئیچی که به زیبایی ترکیب داستان رو جلو میبرد. آره از نظر هنری که تمام صحنه ها و مخصوصا خیلی از بکگراندها واقعا چشم نواز بودن. دوبلور زن روستایی که به خونه پهلوون پناهنده شده بود و زن پهلون قشنگ بودن.

یکی از سکانسهای مورد علاقه من سکانسی که قهرمان داستان دنیا رو تکون بده و این کار تو سکانس چرخوندن فرفره بادی و وزش باد بود انجام شده بود.

البته خوب فیلم کم و کاستی های هنری و فنی هم داشت که بخاطر ارزش کار بیانشون نمیکنم. و در آخر باید گفت:

میخواست خودش با دستای خودش دنیا رو اونجوری که خودش میخواست و فکر میکرد درسته بسازه

رگ خواب ... یه فیلم که آخرین صندلی ردیف اول جلو جلو بودم تجربه جالبی نبود. فیلم بدی نبود فیلمبرداریش خوب بود و بعضی تیکه ها کشش زیاد بود که انقدر کش میومد آدم از تو پاره میشد و از نیمه به بعد تا اواخر فیلم این موضوع وجود داشت. قیافه صندوق دار خنده دار بود و بازیش بد. لیلا حاتمی خوشگل و خوشتیپ بود. کارگردانی و شلوغی صحنها خوب بودن. صدا ها و طوفان عالی بودن

فدرر

تو فینال اپن استرالیا وقتی فدرر ضربه میزد و توپ با گیرکردن به لبه تور تو زمین نادال میخوابید از تادال عذرخواهی میکرد!!!

چه با شخصیت من وقتی تو پینگ پنگ اینجوری امتیاز میگیرم از خوشی چشم حریفم رو در میارم بهش میگم این از مهارتمه!!! :|

یا وقتی توپ نزدیک خط میخوابید اگه حریف میگفت تو بوده یا اوت اونیکی درخواست چلنج نمیکرد!!!!!!!!!!

ترامپ

ترامپ رو دوست دارم آخه الان دیگه راحت میتونم بگم بابا آمریکایا هم نژاد پرستن، به حقوق بشر اعتقاد ندارن، وحشین، بیشعورن، اوناهم مثل ما هستن  :)))))))

لطفعلی خان زند

امروز رفتم بازارو برام خودم اسباب بازی خریدم!!! و رفتم سر جنازه پلاسکو و آرامگاه لبطفعلی خان زند که یه مرقد کوچیک سنگ مرمر تو یه حجره قفل شده تو امامزاده زید ته بازار کفاشا پشت مسجد شاه بود

عقده گشا

یه سوالی که برام پیش اومده اینکه فرق عقده گشایی با دلسوزی چیه؟

یعنی تو از من بدت میاد و من یه کار بدی دیگه ای میکنم. حالا تو اگه بیای از اون کار من انتقاد کنی چطور بفهمیم دلسوز اون کار بدی هستی که کردم یا عقده ای شدی اینجا داری خالی میکنی؟

من راهشو پیدا کردم البته کاملا صحیح نیست ولی اگه راه بهتری سراغ دارین بگین.

خوب  وقتی راجع به اون کار بد توسط افراد مختلط انتقاد میشه اما بادلایل مختلف و بعضا متناقض، این یعنی اونا دارن دنبال دلیل میگردن برای عقده گشایی و دنبال حقیقت نیستن وگرنه حداقل به دلایل مشابهی میرسیدند.

نمونه یک:

عقده گشا1: فلانی ها بیشرفن. من: چرا؟ عقده گشا1: دیدی میگن پلاسکو رو منابع گازوئیل منفجر کرد خوب دروغ میگن ساختمون در اثر فرسودگی از قبل معلوم بود میریزه آتش نشان های بیگناه رو احمقانه فرستادن تو.

عقده گشا2: فلانی ها بیشرفن. من: چرا؟ عقده گشا2: اینا خودشون ساختمون رو منفجر کرد چون تو میدان فلان مرکز تجاری درست کردن خالی مونده.

خوب مشخصه این دوتا فقط دنبال دلیلن که ثابت کنن فلانی ها بیشرفن نه اینکه چرا پلاسکو ریخت. البته معلومه تو این حادثه فلانی ها مقصرن اما این دونفر دنبال دلیل حادثه نیستن دنبال اثبات بی شرفی فلانی هان.

دیروز

دیروز روز خیلی خوبی بود هم خیلی درس خوندم هم برنامه نویسی هم زبان هم فیلم به به

روزگار

ای زمان که در گرانش و سرعت کم میاری ...

تفکر مثبت می‌‌تواند شما را تنبل کند!

استاشولم می‌گوید: «تفکر مثبت بخشی از DNA اکثر کارآفرینان است!» او پیش از این در یک شرکت کشتی‌رانی کار می‌کرد و سپس به مشاوره‌ی شرکت‌های بزرگ‌تر مشغول شد. وی می‌گوید: «اگر مثبت فکر نکنید کسب و کارتان هرگز شکل نخواهد گرفت.»

اما وقتی کسب و کار او از هم پاشید، استاشولم درس مهمی فراگرفت. در تفکر مثبت یک مسیر نزولی هم وجود دارد! از این‌رو، او به این نتیجه رسید که «تفکر مثبت به‌تنهایی کاری از پیش نمی‌برد. چرا که باید با واقع‌گرایی ترکیب شود.»

منبع و ادامه مطلب

تسلیت

ساختمون پلاسکو و ارزش معنویش

آتشنشانهایی که برای کمک رفته بودن

صاحب کارگاههایی که نتونستن دل از همه زندگیشون تو ساختمون بکنن....

شغل و دارایی کلی آدم که بخاطر گذران زندگی، هرروز چندین ساعت تو ساختمانی مجبور بودن کار کنن که من از بس شلوغ بود رغبت نمیکردم ده دقیقه برم توش

این روزها

درس میخونم برای کنکور نه که قبلا خوندم خیلی خوب پیش میرم

و سعی میکنم کد بزنم که خیلی کند پیش میرم

نامه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

هری پاتر

سری فیلمای هری پاتر روشروع کردم

اولیش سنگ جادو بد نبود یکمی ژانر کودکه ولی بد نیست 6

دومیش تالار اسرار بد نبود مثل اولی ولی چقدر هری پاتر خوشگله پدرسوخته. موزیک متن هردو خیلی خوب بودن و فیلمبرداری این هم. چقدر بچه ها با صورتشون قشنگ بازی میکردن. و در آخر ای نشخصیت پردازی و تعریف موجودات و فضاهای متعدد واقعا شگفت انگیزه البته اسکار این موضوع میرسه به ارباب حلقه ها 6

سومیش زندان آزکابان فوق العاده. رفت تو لیست فیلمبرداریش علی بود وبازی بازمانش مو به آدم سیخ میکرد 8

چهار جام آتش بد نبود بیشتر راجع به دوستی های نوجوانی بود 5

پنج محفل ققنوس دیگه داره شبیه سریال میشه اون قسمتیش که از جادو به جای تفنگ و شمشیر استفاده میکردن خندم گرفت 6

شش شاهزاده دورگه نیمه اولش طنز خوبی بود ولی دومش نه 7

هفت یادگاران مرگ خیلی خیلی بهتر بود از بقیه. هنر سینما با فیلمبرداری خوب و لوکیشن زیبا موزیک خوب و دیالوگ کم و لونای شگفت لنگیز که همه سکانسایی که بازی میکرد رو بیشتر از یک بار دیدم 8

هشت یادگاران مرگ دو خوب بود آخرشم جالب بود 7

چیزی که باید بهش توجه داشت اینه که هرچند هرمانی خیلی خوبه ولی دلیل نمیشه آدم عاشق لونا هم نشه :| که یه روح بزرگ با پذیرش بالا داره که از کسی کمک نمیخواد و انقدر فروتنه که حتی حرف زدن بامرده ها براش چیز عجیبی نیست

خواب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تاریخچه زمان

یه کتاب خوب راجع به تاریخ فیزیک که چی شد اینجوری شد هم سعی کرده روان و ساده بیان کنه هم مسائل پیچیده رو بیان میکنه نه بحثای گلابی پونصد سال پیش رو. خوب البته مسائل یه جایی انقدر پیچیده میشه که طبیعیه هرچقدر هم ساده بگه دچار مشکل میشی. مخصوص فصل فضا زمان.

یه جاهاییش قشنگ بود مثل گفته‌ای از ولتر را که اگر خدایی هم نمی‌بود، می‌بایست او را ساخت. یا اینکه میگه برای ازدواج احتیاج به کار داشتم و برای کار احتیاج به دکترا :) یا انیشتن معتقده خداوند برای اداره جهان تاس نمیریزد یا اینکه اسپین 1/2 هم جالبه

یه جاهاییش رو نفهمیدم مثلا چطوری سرعت نو از دید دو ناظرر مختلف یکسانه ص39 یا خمیدگی فضا ص 49 یا اینکه اگه سرعت نور ثابته پس چطور نمیتونه از سیاه چاله فرار کنه

یا باید ببینم خودم میتونم آزمایش دو شیار و نور رو تست کنم ص82

ظهیر

دیروز روفتم قبرستان ظهیر که محمد تقی بهار، فروغ، رهی معیری، ایرج میرزا، قمرالملوک وزیری اونجا دفنن و میتونه چه جاذبه گردشگری باشه اما تعطیل بود :| میدونی چرا به علت عدم رعایت شئونات اسلامی از سال 92 فقط پنجشنبه ها 10 تا 12 برا خانوما و 13 تا 16 برای آقایون

 

بعد رفتم امام زاده صالح تجریش و آینه کاری و یه نماز جماعت

بعد از اونم رفتم دریاچه چیتگر چقدر دور بود دوساعت تو راه بودم با مترو که جای باحالی بود مرغ دریایی و محوطه سازی خوب و ساحل و ... اینا.

big fish

یه فیلم که من رو یاد اتفاقای آلیس در سرزمین عجایب  یا فارست گامپ مینداخت فقط اونا خواب یا واقعیت بودن یا ... این داستان. من یکم یاد خودم افتادم. ولی واقعا نمیتونم بگم یه فیلم خوب دیدم هرچند من تو درک موضوعات فیلمای سورئالیستی اساسا دچار مشکلم. عکس نمیزارم چون هیچی ازش یادم نیست

نوح

خوب از اول هم انتظار نداشتم یه فیلم بر اساس روایات موجود باشه ولی:

یه اثر سخیف که تو یه روند نوح رو از یه آدم عادی که برای نجات یه شغال روباه یا هرچی آدم میکشه به یه خودخواه که دوست دختر پسرشو زیر دست و پا ول میکنه سپس به یه بیمار روانی که قایق پسرشو آتیش میزنه و یه جنایت کار که میخواد نوه هاش رو چون دخترن بکشه و در آخر به یه دائم الخمر تبدیل کرد... یعنی فقط فحش نداده بود به پیامبرا.

آخرشم که فمنیست لعنتی مثل اکثر فیلمای آشغال دیگشون سلسله نبوت رو بجای اینکه به پسرش بده به دخترای پسرش داد :| بیشعورای روانی. اوایل نقد کیهان رو میخوندم میگفتم این احمقو نیگا چی مینویسه؟ حالا خودم از اون جلو زدم

خوب دیدن مبارزه خیابانی و لب گرفتن یه پیامبر یقه واز چیزی نیست که هر روز ببینید.

اون از اونا ولی لوکیشن و جلوه های ویژه خوب بودن اما واتسون هم خوب بود آدم رو یاد الناز حبیبی مینداخت.

خوب از دیالوگ های ماندگار فیلم هم نمیشه گذشت:

+ بیگناهان نجات پیدا میکنن

-بیگناهان؟

+حیوانات

واکسن

امروز رفتم واکسن زدم درد نداره و ترس چرا :|

گرین مایل

دیروز داشتم به مهدی میگفتم به نظر میرسه فیلمها و موضوعات و حتی بعضی تکنیک ها دارن تکرار میشن و باتوجه به اهمیت نو آوری برای من دیگه فیلم خوب دیدن سخته  اما گرین مایل نشون داد که یه شاهکار میتونه هنوز هم وجود داشته باشه.

گرین مایل یه داستان عالی و تاثیر گزار البته فیلم نامه خیلی از داستان جلوتر بود و خیلی خوب حس رو منتقل میکرد وقتی جان وارد اتاق اعدام شد جمله بابای دختره انقدر تاثیر گذار بود که یاد صحنه اعدام کارمندای سفارت تو فیلم مزار شریف افتادم یعنی کاری که اینجا یه جمله میکرد اونجا کل دکوپاژ نتونست.

فیلم شاید نوآوری نداشت ولی از نظر هنری واقعا ممتاز بود وقتی میگن سینما هنر هفتم فکر کنم منظورشون این فیلماست.

شخصیت پردازی فوق العاده بود مخصوصا این موضوع سر میز غذا تو خونه تام هنکس و موقع اعدام جان خیلی زیبا میشد رفتار متفاوت آدم ها دیده میشد.

دیالوگ های زیبا مثل

جان کافی : خیلی خسته ام رییس، خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یه چلچله زیر بارون. خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم، به کجا میرم یا چرا! انقدر خسته ام از اینکه آدما همدیگه رو اذیت میکنن، خسته از تمام درد هایی که تو دنیا حس میکنم و می شنوم، هر روز دردهام بیشتر میشه درد تو سرم مثل

خرده های شیشه ست، تمام مدت.

می تونین بفهمین؟

فیلم سه ساعته ولی وقتی شروع میکنی به دیدن فیلم اصلا متوجه گذر زمان نمیشی.

از نظر متا فیزیک میشد اینو یه فیلم مذهبی به حساب آورد و باتوجه به سابقه ای که از فیلمها سراغ داریم هر لحظه منتظر بودم جان یه جمله ای دیالوگ در رد دین و خدا بزنه که خوشبختانه نزد :)

صحنه پردازی و گریم خوب خوب. گریم که عالی

ولی از همه چی بگذریم باید از بازی فوق العاده همه بازیگرا گفت و کارگردانی عالی که همه فیلم رو بینهایت باور پذیر کرده بود.

جمعه

اول رفتم نماز جمعه جالب بود ولی همون یه بار بسه :| بعد رفتم فاتحه بابای "ا" شوش و راه آهن بعدم "م" رو دیدم و دور زدیم

مریخی

مریخی رو دیشب دیدم. قشنگ بود فراز و فرود فیلم خوب تنظیم شده. فیلم خوبی بود و به نظرم میرسه ما الان همه انواع داستانها رو یک بار شنیدیم و باید قبول کنیم فارغ از اینکه فضای اون داستان در با گرگ ها میرقصد تو غرب وحشیه یا در آواتار در سیاره پندورا داستانها یکیه. یا مریخی با رابیسون کروزو و تام هنکس گمشده. ولی خوب این یک فیلمه خوب بود با توانایی انتقال حس روپای خود ایستادن تا جایی که بعد فیلم میخواستم خودم دیشمون رو تنظیم کنم!!!

بهارستان

امروز رفتم خیابون بهارستان و باغ موزه نگارستان و نقاشی و تذهیب و موزه صبا که انگار قرار بوده موزه موسیقی بشه و موزه مجلس که قشنگ بود و عمارت مسعودیه

اسم من بیله

اینم بد نبود فیلمه دیگه من الان حال ندارم

نتورک مارکتینگ

سؤال: همانگونه که مستحضرید آیین نامه ای توسط وزارت صنایع، جهت فعالیت شرکتهای بازاریابی شبکه ای تنظیم شده است، خواهشمند است نظر فقهی مقام معظم رهبری(مدظلّه العالی) را در مورد این آیین نامه و  فعالیت طبق آن اعلام فرمایید.

جواب: چنانچه آیین نامه مزبور از نظر شورای محترم نگهبان مورد تأیید باشد، فعالیت اقتصادی بر طبق آن فی نفسه اشکال ندارد.

بر اساس این گزارش یکی از اشکالات عمده‌ای که به شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای مطرح می‌شود پایبند نبودن حتی به آئین نامه یاد شده است. از سوی دیگر موضوع قانونمند شدن بازاریابی شبکه‌ای به باور بسیاری از کارشناسان باید از مسیر مجلس شورای اسلامی و با تصویب نمایندگان و همچنین تائید شورای نگهبان محقق می‌شد اما این آئین‌نامه صرفا به تصویب وزارت صنعت رسیده است.

منبع

لاک قرمز

حتی ارزش نقد نداشت موضوع تکراری فیلنامه ضعیف بازی مزخرف سیاه نمایی پایان باز ولی باز جای شکرش باقی دختره مجبور نشد بره ...

رفتم سینما فرهنگ سالن یک صندلی ها پلکانی نبودن گردنم خشک شد انقدر روبه بالا نگاه کردم

رمزنگاری نامتقارن

در الگوریتم‌های رمزنگاری متقارن در صورتی که کلید رمزنگاری به سرقت رود محرمانگی اطلاعات نیز از بین خواهد رفت.الگوریتم‌های رمزنگاری با کلید نامتقارن از کلیدهای مختلفی برای رمزنگاری و رمزگشایی استفاده می‌کنند. فرستنده پیام، متن را با کلید عمومی گیرنده، کد می‌کند و گیرنده آن را با کلید اختصاصی خود رمزگشایی می‌کند. بعبارتی تنها با کلید خصوصی گیرنده می‌توان متن کد شده را به متن اولیه صحیح تبدیل کرد. یعنی حتی فرستنده نیز اگرچه از محتوای اصلی پیام مطلع است اما نمی ‌تواند از متن کدشده به متن اصلی دست یابد، بنابراین پیام کدشده برای هر گیرنده‌ای، به جز گیرنده مورد نظر فرستنده، بی ‌معنی خواهد بود.

معمول ترین سیستم نامتقارن به عنوان RSA شناخته می‌شود. (این حروف اول نام پدید آورندگان آن یعنی Rivest ،Shamir و Adlemen است) این الگوریتم در سال 1978 در دانشگاه MIT ایجاد شده است و تأیید هویت (روشی برای مطمئن شدن از هویت ارسال کننده پیغام) را به خوبی رمزنگاری انجام می‌دهد.

خیلی ساده بخوام توضیح بدم (e,n) کلید عمومیه و P حرفی که باید رمز بشه و رمز عبارت است از  C=(P)^e mod n
رمز گشایی با کلید خصوصی (d,n) به این صورت P=(C)^d mod n

روش به دست آوردن e,n,d

اول q و p دو عدد اول ترجیحا خیلی بزرگ

n=pq

z=(p-1)(q-1)

d را به گونه ای انتخاب کنید که نسبت به z اول باشد و e  را به گونه ای که در رابطه زیر صدق کند

ed mod z=1

البته n>p>0

به همین راحتی اما خوب قابل کشفه و برای این باید کلید عمومی در پریودهای زمانی عوض شود اما در هر صورت کد های قبلی فاش میشوند

دولت سایه

دولت سایه در اصطلاح سیاسی به هیئت دولت روی کار نیامده اطلاق می‌شود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر مانده است. در نظام‌های پارلمانی اغلب بزرگترین حزب مخالف خود را دولت سایه می‌نامد.

در بریتانیا و برخی نظام‌های پارلمانی دیگر، احزاب مخالف با تشکیل یک دولت سایه، وزرا و مسئولان دولت احتمالی خود را منصوب می‌کنند تا ضمن زیر نظر قرار دادن عملکرد حزب حاکم، همواره برای به دست گرفتن قدرت آمده باشد.

ویکی

نمایش نامه در جستجوی زمان از دست رفته

سوان: طبع لطیف است که آن را به شوخی مبدل میکند...

صفحه 55

بعد ازظهر سگی

اینو تو تلوزیون دیدم انقدر سانسور شده بود که خسته میشدی. حالا کات میکنی به جهنم چرا مثل والیبال صحنه تکراری توش میزاری؟ مگه پخش زندس؟

از همون اول بازی ال پاچینو عالی بود و فرار کردن نفر سوم :)

فیلم خوبی بود و باز بازی آل پاپینو عالی.

میگن جایزه بهترین فیلم غیر اقتباسی رو برده هرچند به قول مهدی اقتباسی از آژانس شیشه ای بود :)