فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

جنایت و مکافات

بلاخره تموم شد

کتاب قشنگی بود  با به تصویر کشیدن حالات روحی شخصیت ها بخصوص قهرمانش

این اخرا منم افسرده شده بودم مثل راسکلینکف

اخر داستان قلبت به تپش میفته و دیگه نمیتونی کتاب رو زمین بزاری

قبلاهم گفتم من معمولا با قهرمان داستانها نمیتونم همزاد پنداری کنم ولی منم یکم راسکلینکفم


داستایوسکى و نیچه
من تا مدت های مدید، فکر می کردم و کاملاً از این بابت مطمئن بودم که داستایوسکی، نظریات راسکلنیکف رو از حرف های نیچه اقتباس کرده. حدس می زدم که اون دوره حرف های نیچه باب طبع جوان های تحصیل کرده بوده و راسکلنیکف نماینده ی این قشر. این که گروهی از مردم راهبر هستن و گروهی "سوسک"، اگه راهبرها برای پیش بردن بشریت به سمت کمال والاتر اخلاق "سوسک" ها رو زیر پا له نکنن، "سوسک" ها کل عالم رو میگیرن.
میشه حدس زد که چقدر، چقدر تعجب کردم وقتی دیدم داستایوسکی مقدم بر نیچه بوده. میشه حدس زد که چقدر شیفتگی م نسبت به داستایوسکی و عظمت فکرش بیشتر شد.

https://www.goodreads.com/review/show/766318778

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.