فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

خوابگاه

سخته وقتی کمدت کوچیکه وقتی یه نفری برا مدیریت تغذیه وقتی ساعت دوازده باید برگردی وقتی سقف تختت کوتاهه ... تنهایی روزای تعطیل و نداشتن وقت و انرژی کافی

نمیدونم واقعا سردرگمم یا حس غروب جمعه گرفتم نمیدونم فکر میکنم بی هدفم یکم زبان میخونم بعد میرم برنامه نویسی بعد رابطه بعد فاز تغییر شغل بعد دوباره رفتن 

اوضاع مسخره ای دارم 

خواب دیدم خوابگاه افتاده تو طرح ولی ما جابجا نشدیم ساختمون کلا جابجا شد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.