فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

لفظ قشنگ

روزی من و بخت و غم و شادی باهم
کردیم سفر به ملک هستی ز عدم
چون نوسفران به نیمه ره بخت بخفت
شادی ره خود گرفت ، من ماندم و غم .

یغما.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.