فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

V

انتقام یا هرچی...

اصلا نمیخواستم پست بزارم حتی نقد فیلمی که دوساعت پیش شروع کردم به دیدنش... ... ولی حسی که بعد از این فیلم دارم انقدر قدرت منده که میتون بخاطرش ساعتها بیدار بمونم و فکر کنم این چیزیه که نباید به راحتی از دستش بدم... ... پس قبل از اینکه این متن رو تموم کنم نمیتونم باکسی چت کنم یا حتی یه آهنگ با صدای کم گوش بدم.

وی فور وندتا... ... شاهکار داستان سرایی ... ...

فقط می خواستم بگم از شخصی که نقاب بر چهره داره تا کسی اونو نشناسه چرا میپرسی تو کی هستی!

 یه فیلم با موضوعی فوق العاده جذاب موضوع مبارزه یک فرد علیه دولت تک تک افراد یک ملت علیه دولت دروغگو و فاسدی که خودشون با رای و خواست خودشون  سر کار آوردن. فیلم نامه بسیار غنی پر از دیالوگ های ماندگار مثل پشت این نقاب جسم نیست. یک ایده است و ایده ها هم ضدگلوله هستند این دیالوگ خودش میتونه انقلاب به پا کنه . فیلمی که پر پر بود یک ثانیه احساس نمیکردی این سکانس نبود هم اتفاقی نمی افتاد. الان میخوام راجع به حسم صحبت کنم بحث فنی  و دست گیری ای وی بمونه برا بعد.

فیلم به آدم بال میداد ترساشو میگرفت قدرتشو بهش نشون میداد خیلی با وی احساس همزاد پنداری کردم تو پستای قبلم هم نوشته بودم کمتر پیش میاد با کسی آهنگی یا قهرمان کتاب یا فیلمی همزاد پنداری کنم. اما الان احساس میکنم میکنم. چیزی که تو ماتریکس 1 هم بود وای از دست برادران واچوفسکی

شخصیت پردازی به حدی با جزئیات انجام شده بود که میشد از داستان های گذشته چندین فیلم خوب ساخت. از داستان پدر مادر ای وی تا دفتر خاطرات خانم دکتر... ولی وی کی بود؟ این نپرداختن به گذشته وی تو یه فیلم که انقدر به جزئیات اهمیت میده خیلی زیباست. مهم نبود وی کیه ... چرا بود مهمه که وی منم برادر منه پدرم و مادرم و دوستم و تویی

انقدر موضوع زیبا بود که جایی برای بحث فنی نمیذاره اما فیلمبرداری فیلم بادقت خیلی زیاد انجام شده بود و من نمیدونم اگه اون صحنه اعتراضات مستند نبود که اصلا غیر قابل باور مستند نبوده باشن. صحنه بعد تیر اندازی مامور و حمله مردم به مامور مو به تن آدم سیخ میکرد.  نور پردازی فضای تاریک آینده رو به صورت هنرمندانه ای محسوس کرده بود آینده که چه عرض کنم.

موزیک و بازی ها هم خیلی خوب بودن وی از زیر ماسک بازی میکرد پدر سوخته. ولی هرجا بریم باید برگردیم سر اصل داستان که چقدر جالب و غیر قابل پیشبینی بود.

چقدر میتونه آدم رو به حرکت در برابر ستم تحریک کنه که پدر آدما برای ریختن ترسشون باید در بیاد که سرمایه دارا چه بلای سر مردم میارن از دروغ و شکنجه یا قتل و دزدی. چقدر انگیزه درست میکنه برای اینکه به آدما کمک کنیم مثل ما باشن. چقدر به متدین نما های دزد و فاسد بدبین کنه و اینکه یه ساختمون برای کشور هیچ ارزشی نداره در برابر امید مردمش. اینکه سرکوب اکثر مخالفا رو از بین میبره ولی بعضیا شون رو خیلی خیلی قوی تر میکنه. اینکه شانسی وجود نداره همه چیز با برنامه ریز به دست میاد.

کلی نماد تو فیلم بود البته من زیاد نماد باز نبودم اما وی یعنی ما یعنی پیروزی... قرآن .. بازداشتگاه ابوغریب بود یا نمیدونم گونتانامو ... مرده هایی که تو جشن پیروزی زنده شدن بودن ...

آها در آخر یه نظر کلی راجع به فیلمها، نمیتونم تصمیم بگیرم که خوبه کارگردان بادادن سرنخ اجازه پیش بینی رو به تماشاچی بده یا با زیرپا گذاشتن برخی المان ها واقعی این حق رو ازش بگیره؟ میدونین میخوام چی بگم؟ میخوام بگم تو صحنه ای که ای وی از خونه اون مرد چاقه که دستگیر و اعدام شد فرار کرد از نحوه دستگیریش و دیالوگ "گرفتمت" میشد حدس زد که وی بوده که دستگیرش کرده و دوست داشتم نمیفهمیدم

در هر صورت ـ مردم نباید از حکومت بترسند. این حکومت است که باید از مردم بترسد.

وی فور وندتا هم رفت جز تاپ تن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.