فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

930722

تا یک ورق از کلیله در گوشم شد               سیصد ورق از شفا فراموشم شد.

تا حالا چند تا پست داشتم که مخاطب خودم و شما بودین اما این یکی مخاطبش خودمم. یه خاطره ای از زبان دکتر الهی قمشه ای نقل میکنم به نظرم خیلی شیرین اومد. دکتر می فرمود که زمانی که ایشون جوان بودند به قول خودشون چهار تا کتاب خونده بودن و فکر میکردن که به علمشون افزوده شده و اینها یکبار با پدرشون یه بحثی راه می اندازند که اتفاقا در اون بحث نظر آقای دکتر نسبت به پدر دانشمندشون نظر جامع تری بوده. ولی خوب تو این بحث دکتر قدری صداشون رو بالا میبرند. خلاصه بعد از پایان بحث برادر بزرگ دکتر پیش ایشون میاد و بهشون میگه آخه شما که انقدر دانشمند شدی و از علوم فلان و فلان کسب کردی و چیزای فراتر از معلومات جاری کسب کردی چطور هنوز نمیدونی که رفتار آدم نسبت به پدرش نباید اینطوری باشه؟ آره اینم جریان ماست که 20 ساله درس میخونیم و از الگوریتمهای مختلف سر درمیاریم و مطالعات علوم انسانی داشتیم و ادعای بلد بودن ریاضی میکنیم اما هنوز تو معاشرت های روزمره مون مراقبت های لازم رو انجام نمیدیم و بعضی موقع ها دوستانمون رو به ناحق از خودمون میرنجونیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
n!k دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 10:30 http://nikava.blogfa.com

لابد باید چهار رقم اخرو حدس بزنیم

من قبلا بلاگفا وبلاگ داشتم سیستم ذخیره سازیش دچار مشکل شد کوچ کردم اینجا الانم اون وبلاگم در دسترس نیست اما تو تاریخ 22 مهر 93 این پست رو رفته بودم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.