فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

روزه

نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل/نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه


ای برادر تو همان اندیشه‌ای/ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای


نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد/چاره آن است که سجاده به می بفروشیم


به می، سجّاده رنگین کُن، گَرَت پیر مُغان گوید/که سالِک، بی‌خبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها

نظرات 1 + ارسال نظر
n!k چهارشنبه 26 خرداد 1395 ساعت 05:02 http://nikava.blogfa.com

من امروز چشمم خورد پروفایلتو خوندم

کوره تو کرماشانی ؟؟؟؟ وزگت ؟
من همدانم

دوسال کرمانشاه زندگی دانشجویی کردم :))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.