فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

من!

من خالی‌ از عاطفه و خشم
خالی‌ از خویشی غربت گیج و مبهوت بین بودن و نبودن ،
 عشق  آخرین  همسفر من مثل تو منو رها کرد حالا دستام  موندن و تنهایی‌ من
ای دریغ از من که بیخود مثل تو گمشدم , گمشدم تو ظلمت تن
‌ای دریغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد میزنی‌ تو آینه من
اه  گریمون  هیج ، خندمون هیچ باخته و برندمون هیچ
 تنها آغوش تو موند غیر از اون هیچ

 ای, ‌ای مثله من تک و تنها دستمو بگیر که عمر رفت همه چی‌ تویی زمین و آسمون هیچ

بی‌ تو می‌میرم همه ی  بود و نبود بیا پر کن ‌من رو ای خورشید دل سرد

 بی‌ تو می‌میرم مثل قلب
چراغ نور تو بودی کی‌ منو از تو جدا کرد
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.