فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

آرمان

امروز یه بازدید داشتیم از طرف گردن کلفتای وزارت خونه اون وسط مهندس یه حرفی زد که ما گزارش لحظه به لحظه از تمام شهرستانها داریم.

بعد یارو گفت خوب گزارش قم رو میشه ببینم؟

حالا مسئول قم منم ولی امروز ماموریت بودم شبکه شهر قدس اصلا ستاد نبودم بجاش مسئول من مهندس آرمان باید پیگیری میکرد بجای اینکه بگه چیکار کرده یهو نه گذاشت نه برداشت گفت آقای فیروزی!!! یعنی تو گزارش بده من تو دلم گفتم پدر سگ تو خودت چه غلطی پس کردی ولی بهش گفتم من امروز ماموریت بودم گزارش نگرفتم.

خلاصه این وسط مدیرمون له شد چون کسی از قم گزارش نگرفته بود یه نگاه اخطار آلودی هم به من کرد حالا این هیچی اون پدر سوخته که باید گزارش میگرفت بعد از اینکه مدیر رفت به من میگه چرا جمش نکردی یه چیزی میگفتی. منم بهش گفتم خوب تو چرا پیگیری نکردی؟ گفت یادم رفت.

آره این مهندس آرمان مهندس پیچوندنه فکر میکنه افتخاره اگه میخواستی بپیچونی خوب دیگه چرا منو صدا میکنی خودت بپیچون. یعنی چی جمش کن؟ همه دنیا مدیر خراب کاری زیر دستشو ماست مالی میکنه سرپرست ما گند کاری خودشو میندازه گردن زیردست.

اساسا اینجا پیچوندن انگار افتخار همه فقط میخوان بپیچونن. اردبیل زنگ زده میگه بابا اینا روز آموزش رسما مارو میپیچوندن.

نظرات 1 + ارسال نظر
چیزی به من یاد بده . . . شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 20:51

.من بودم قطعا جمعش می کردم. والا . . .
:| از پیچوندن خوشم نمیاد اما الان وقت اصلاح جامعه نیست.(این جمله رو با خودم بودماااااا جسارت نشه)
چه عذابی که من نکشیدم...تازه خیر سرم محیط آکادمیک کار می کردم
:(

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.