فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
فرشته بودم

فرشته بودم

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی / بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

دار و دسته نیویورکی ها

نمیدونم چی بنویسم موقع دیدن فیلم حالم خراب بود. اون سکانس اول درگیری خیلی خوب درست شده بود. طراحی لباس خوب بود. صدا خوب بود. گریم ها خوب بودن. بیل قصاب هم خوب بود هم به نظرم خیلی از آمستردام بود وای موقعی که لباس قصابی میپوشید و چاقوتیز میکرد یا با صورت مایل به پایین به آدم نگاه میکرد واقعا درخشان بود چه خوشتیپ بود اون صحنه ای هم که با خنجر میزنه به چشمش باحال بود. موزیک متن خوب بود. ولی چیزی که منو درگیر خودش میکرد روایت تاریخی داستان بود آدم از اتفاقاتی که اون زمان افتاده واقعا تعجب میکرد این اتفاقات انقدر زیاد بود که یادآوری فهرست وارشون حتی یه فیلم دوساعت و نیمه رو پر میکرد.

لباس ایرلندی ها در اواخر فیلم منو یاد دستمال سرخها مینداخت. کشته نشدن آمستردام توسط بیل زمان سوقصد من رو یاد داش آکل مینداخت. خوب قانون دنیاست اگه الان که حریفت ضعیفه نکشیش خوب اون تورو میکشه به قول فرخ مسافران اگه تو ماکارونی رو نخوری ماکارونی تو رو میخوره.

سکانس چاقو بازی بیل و جنی پر ابهت بود و از اواسط داستان نمیشه گفت حدس اما دلهره لو رفتن آمستردام وجود داشت. اون نقشه که مسیر نیویورک لوس آنجلس رو نشون میداد خنده دار بود باید نصف کره زمین رو دور میزدن. جنی خوشگل بود و ببخشید متنم سر و ته نداشت و گسسته بود حالم بده.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.