تو لیست 250 تا تاپ آی ام دی بی اسم فیلم اول فینگلیشه!!! واقعا چه هموطنان فعالی داریم در عرصه وب. وطنم پاره طنم
اه شائوشنگ رو شئوشانگ نوشتم هه هه فکر کن آدم یاد لیان شامپو یا فوتبال شائولین میفته
دیوانه ای از قفس پرید هم همینطوره
بلاخره ما کمک کنیم یا نه سرنوشت فلسطینیا دست خودشونه هر چند لکه سیاه تو کارنامه مردم مظلوم فلسطین کم نیست اما در هر صورت برای رهایی از ظلم باید دست به زانو خودشون بزارن بگن یاعلی. منم از انتفاضه سوم حمایت میکنم. فکر کن اسرائیلیا چه حسی دارن وقتی هر لحظه ممکنه یه نفر با چاقو بهشون حمله کنه!!! اسرائیل خیلی سست تر از آنچیزی است که ما فکر میکنیم. خانه عنکبوت
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت/گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس/گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا/سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی/جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود/از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم/یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست/کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم/جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
یه نظر تو گنجور نوشته
برخی از حافظ شناسان اعتقاد دارند این شعر یا حداقل دو بیت از این شعر در مورد امام حسین(ع) است.
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کسدر زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
علی اکبر در روز عاشورا پس از آن که از پدرش اجازه مبارزه گرفت، به سپاه کوفه حمله کرد، و چنین رجز خواند:« من علی، پسر حسین فرزند علی هستم. به خدا سوگند که ما به رسول خدا از همه کس نزدیک تریم. آن قدر با نیزه با شما بجنگم که نیزه ام خم شود.
از پدرم حمایت می کنم و با شمشیر بر شما ضربتی فرود می آورم که زیبنده جوان هاشمی علوی است. پسر زیاد کجا و حکمکردن درباره ما کجا».
وی چندین بار بر سپاه دشمن تاخت و بسیاری از سپاهیان کوفه را کشت. آن گاه نزد پدر آمد و در حالی که زخم های زیادی برداشته بود، گفت:« ای پدر، عطش مرا کشت و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخت. آیا جرعه آبی هست که توان ادامه رزمیدن با دشمنان را پیدا کنم؟» امام علیه السلام گریست و فرمود:«آه، پسرم! اندکی دیگر به مبارزه خود ادامه بده. دیری نمی گذرد که جد بزرگوارت، رسول خدا، را زیارت کنی، و او تو را از آبی سیراب کند که هرگز احساس تشنگی نکنی».
برخی نوشته اند امام علیه السلام به او فرمود:« پسرم! زبان خود را نزدیک بیار!» و سپس زبان او را در دهان گرفت و مکید، آنگاه انگشتری خود را به او داد و فرمود:« آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن بازگرد. امیدوارم که هنوز روز به پایان نرسیده، جدّت رسول خدا جامی به تو بنوشاند که هر گز تشنه نگردی».
علی اکبر به میدان بازگشت و این رجز را خواند:« جنگ است که جوهر مردان را آشکار می سازد. درستی ادعاها پس از جنگ ظاهر میشود. به خدای عرش سوگند، که از شما جدا نگردم مگر آن که تیغهای شما غلاف شود».
پس از حملات پی در پی علی اکبر به سپاه دشمن و کشته شدن بسیاری از آنان، دشمن از کثرت کشته شدگان به خروش آمده بود.
لشگریان عمر بن سعد از کشتن علی بن الحسین پرهیز می کردند، ولی « مرة بن منقذ عبدی » که از دلاوری های او به تنگ آمده بود، گفت: گناه همه عرب بر گردن من اگر این جوان بر من بگذرد و من داغ او را بر دل پدرش ننشانم!
پس علی اکبر به او رسید در حالی که بر آن سپاه حمله ور بود. مرة بن منقذ راه را بر او گرفت و با نیزه ای او رااز اسب بر زمین انداخت، آن گروه در اطراف او جمع شدند و با شمشیر پاره اش کردند!
بعضی نقل کرده اند که مرة بن منقذ ابتدا با نیزه به پشت او زد و بعد با شمشیر ضربتی به فرق آن بزرگوار وارد کرد که فرق مبارکش شکافت و او دست به گردن اسب خود انداخت، ولی اسب که ظاهراً خون روی چشمانش را گرفته بود او را در میان سپاه دشمن برد و دشمن از هر طرف بر او تاخت و بدن مبارکش را پاره پاره کرد.
در این هنگام بود که فریاد زد: السلام علیک یا ابتاه! این جدم رسول خداست که مرا سیراب کرد و او امشب در انتظار توست.
تتو را سلام می رساند و می گوید: در آمدنت به نزد ما شتاب کن. و آن گاه فریاد زد و به شهادت رسید.
روز عاشورا پس از شهادت علی اکبر، امام حسین علیه السلام بر بالین فرزندش آمد، صورت به صورتش نهاد و گفت:« خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند، گستاخی را از حد گذراندند و حرمت رسول خدا را شکستند. پس از تو خاک بر سر دنیا باد!» صدای گریه امام بلند شد، به گونه ای که کسی تا آن زمان نشنیده بود.
آن گاه سر علی را بر دامان گرفت و در حالی که خون از دندانهایش پاک میکرد، بر صورتش بوسه زد و گفت:« فرزندم! تو از محنت دنیا آسوده شدی و به سوی رحمت جاودانه حق رهسپار گشتی. پدرت پس از تو تنها مانده است، ولی به زودی به تو ملحق خواهد شد».
در این هنگام زینب کبری با شتاب از خیمه بیرون آمد، در حالی که فریاد می زد:« ای برادرم، و ای پسر برادرم!» و خود را بر روی علی اکبر افکند.
امام حسین علیه السلام او را بلند کرد و به خیمه بازگرداند، و به جوانان دستور داد جسد علی را از میدان بیرون ببرند. آنان پیکر علی اکبر را در برابر خیمه ای که در مقابل آن مبارزه می کردند بر زمین نهادند.
امام حسین علیه السلام محزون و دلشکسته به خیمه بازگشت. سکینه پیشش آمد و سراغ برادرش را گرفت. امام خبر شهادت او را به دخترش داد. سکینه در حالی که فریاد میزد، خواست از خیمه خارج شود. امام حسین علیه السلام اجازه نداد و فرمود:« ای سکینه! تقوای خدا پیشه کن و شکیبا باش!»
سکینه گفت:« ای پدر! کسی که برادرش را کشته اند چگونه صبر کند؟».
باز یه جک و تحلیل من:
پارادوکس جالب مسلمانان
مسلمین در این مناطق ناراضیند:
آنها در غزه ناراضیند در مصر ناراضیند در لیبی ناراضیند در مراکش ناراضیند در ایران ناراضیند در عراق ناراضینددر یمن ناراضیند در پاکستان ناراضیند در افغانستان ناراضیند در سوریه ناراضیند در لبنان ناراضیند
پس کجا راضیند؟
در استرالیا راضیند در کانادا راضیند در انگلیس راضیند در ایتالیا راضیند در فرانسه راضیند در آلمان راضیند در سوئد راضیند در نروژ راضیند در دانمارک راضیند در آمریکا راضیند در هلند راضیند
در واقع آنها در تمام کشور های غیر مسلمان راضیند و در تمام کشور های مسلمان ناراضی..!
و آنها چه کسی را برای عدم رضایت خود مقصر می دانند؟
آنها کشور هایی را که در آنجا راضیند مقصر می دانند و می خواهند آن کشور ها را تغییر داده شبیه کشوری بکنند که در آنجا ناراضی بودند!!!
شاید نیاز باشه چند بار متن رو بخونی تا عمق فاجعه روشن بشه .
تحلیل من:
خوب چندتا مثال بزنم به نظر شما پادشاه عربستان مسلمانه یا آمریکایی؟ آمریکا که از مسلمونا خوشش نمیاد پس چرا با این خوبه؟ اصلا میدونی آل سعود چجوری رو کار اومد؟ خوب اون مسلمان نیست آمریکاییه. اگه مسمونه چرا مسلمونا رو میزنه اما با اسرائیل کاری نداره؟
مثال دو اردن. مثال سه جمهوری ترکیه مثال چهار عراق مثال پنج مصر. توضیح نمیدم اما شما برید نوع سرکار اومدن و نوع روابط این کشورها رو ببینید بعد بگین اینا مسمونن یا آمریکایی و انگلیسی.
مثال شش دولت اسلامی عراق و شام: اینا مسلمونن؟ خودتو میزنی به اون راه؟ حتی یه آدم نفهم که میخواد دزدی یا قتل یا هر کار بدی بکنه یا یواشکی انجام میده یا میندازه گردن این و اون. مثلا فلان مسلمون داره شکنجه میده همه دنیا هم میدونن اما حاشا میکنه. اما اینا قتل میکنن داد میزنن میگن ما مسلمونیم آدم آتیش میزنن داد میزنن میگن ما مسلمونیم کثافت کاری میکنن داد میزنن میگن ما مسلمونیم. خوب منم که نادان میگم دیدن مسلمونا چه بدن اینم نمونش.
بعد چطوری شبکه حماس از یوتیوب حذف میشه چون اونا تروریستن اما همه ویدیو های اینا رو همه شبکه های اجتماعی و خبرگزاری و این ور و اون ور مثل نقل و نبات پخشه؟ اینا تروریست نیستن؟
بعدشم آمریکا نفت ایران رو تحریم کرد بعد ایرانی که هیچ حمله ای نسبت به کشورهای دیگه نداشته و یکی از بهترین سیاستهای خارجی رو تو کشورهای دنیا داره حتی نمیتونست به دوستانش نفت رو بفروشه. حالا داعش عین آب نفت میفروخت خوب کی میخره؟ بله نفت ایران تحریمه چون حامی تروریسته اما نفت داعش اصلا انگار نه انگار. اینا رو گفتم که بفهمی داعش مسلمان نیست داعش شعبه سوم آمریکاست. بعد از شعبه دوم صهیونیستیش اسرائیل
خوب بریم سر جک، آره مسلمونا فرار میکنن به اروپا از ترس نکبتی که اروپا براش درست کرده. راه دیگه ای نداره. درواقع داره از واقعیت حیوانی اروپایی ها در منطقه به اروپایی که آن جانوران ماسک انسان زدند پناهنده میشن.
اروپایی ها حیوانن چون هنوز تو کردستان آدمهایی هستند که دارن با خاطره بمبهای شیمیایی که به صدام دادن نفس میکشن و آمریکایی ها هم حیوانند تو ژاپن هنوز کودکان ناقص الخلقه تو شهر قدم میزنند. میتونیم سیاهه جنایات مزدوران غربی رو با مسلمانهای واقعی مقایسه کنیم ببینیم کی وحشی تره.
البته یه عده ای هم هستند که فارغ از مذهب آدمهای رفاه طلبیند و همیشه دنبال راه ساده اند به جای آباد کردن خانه خودش فرار میکنه خوب اینم یه طرز فکره که در دراز مدت به درد هیچکی نمیخوره. اگه همه آدمها اینجوری بودن دیگه دکترحسابیی نبود که تو بدبختی دانشگاه تهران رو بسازه یا چگوارا میگفت "گور بابای طبقه کارگر خودم رو عشقه".
البته تو هر موردی استثنا هم هست با استثنائات کار ندارم دیدید که کلی مثال و دلیل آوردم.
خودتون برین مقاله نهضت تنباکو رو تو ویکی پدیا بخونین. اگه حال ندارین اینا رو بخونین
پس از آنکه شرکت رژی حدود ۲۰۰ هزاراز اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد. چرا که با حضور آنها در حدود ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی واداشتند. در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکی پدید آوردند. علاوه بر این، انگلیسیها هر جا که میرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نیز میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند. از این رو اقدامات فوق عالمان دینی را به دلیل متزلزل شدن اساس دین و استقلال کشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید (قاعدهٔ نفی سبیل)، به تحریم تنباکو ترغیب نمود. در واقع دلیلی اصلی مخالفت علما با این امتیاز، افزون بر جنبهٔ تجاری آن و اختلال در نظام بازرگانی کشور، نگرانی از نفوذ تدریجی و سلطهٔ کامل بیگانگان بر ایران بود که از تجربهٔ کمپانی هند شرقی ناشی میگردید. به همین سبب مردم مسلمان ایران با این اندیشه که انگلیسیها قصد دارند، کمپانی رژی را به کمپانی هند شرقی و ایران را همانند هند به مستعمرهٔ خود تبدیل کنند، به مخالفت گسترده پرداختند.
بلافاصله پس از صدور فتوا، مأموران حکومت وظیفه یافتند که از انتشار این حکم و آگاهی مردم نسبت به آن ممانعت به عمل آورند، با این حال در همان نیمهٔ روز اول که حکم به دست میرزا حسن آشتیانی رسیده بود، در حدود صد هزار نسخه از حکم نوشته ودر سراسر کشور پخش شده بود. با صدور این فتوا، مردم از همهٔ اصناف، و حتی اقلیتهای مذهبی مبارزه سیاسی علیه این قرارداد را یک وظیفه شرعی و تکلیفی الهی دانستند و قلیانها را شکسته و توتون و تنباکو را به آتش کشیدند. حرمسرای شاه نیز از استعمال دخانیات پرهیز کردند.انیسالدوله، سوگلی ناصرالدینشاه دستور جمعآوری قلیانها را صادر نمود.
ابن پست مال وبلاگ قبلیم بود که از بین رفت حالا خلاصش رو تجدید نشر میکنم
دیشب ظریف حرف خوبی زد خطاب به کسانی که جمهوری اسلامی رو دمکراسی نمیدونن، گفت نشان این دمکراسی اینه که تو این سی سال هربار دولتی به جای دولت دیگری سرکار اومد از جناح مخالف دولت قبلی بوده.
بعد یکی نظر داد
تو ایران چندتا جناح داریم؟ دوتا! اصولگرایان و اصلاحات، اختلاف این دو حذب رو برای من بر بشمار ببینم منظورت از مخالفت این دو حذب چه چیزهایی هست!؟
مساله
ای که در مورد دموکراسی در ایران مطرحه این هست که دمکراسی در ایران تنها و
تنها برای پیروان این دو حذب (تازه اصلاح طلبا که نصفه و نیمه) برقراره و
فی الواقع اگر زیر مجموعه این دوتا قرار نگیری محلی از اعراب نداری! برای
مثال، در ایران دموکراسی برای اسلام وجود داره یعنی شما میتونی آزادانه
اسلام رو تبلیغ کنی اما اجازه نداری ادیان دیگه رو تبلیغ کنی! کجای این
معنای دموکراسی میده؟! من کاری ندارم کی بر حق هست و کی بر باطل! هر کسی
باید بتونه آزادانه تبلیغ کنه برای خودش، مردم هم عقل و شعور دارند، حرف
های طرفین رو می شنوند، فکر می کنند و آزادانه آنچه از نظرشون درست باشه رو
انتخاب می کنند...
پاسخ من: دقیق یادم نیست چی جواب دادم ولی تواین مایع بود که ما باید یه تعریفی از دموکراسی داشته باشیم و فکر کنم تو همه پسند ترین تعریف آمریکا جز دمکرات ترین کشورهاست. خوب تو این کشور هم یه رئیس جمهور نمیتونه خارج از حزب های دمکرات تا ریپالیکن باشه که من هنوز حتی فرق معنیشو نمیدونم. خب وقتی اونها نمیتونن خارج از این دوباشن انتظار زیادی که ما باشیم. تازه این دوتا حزبشونم عین همن مثلا تا حالا دیدی رئیس جمهوری (نه که بگه ما با اسرائیل دشمنیم) حتی بگه منافع امریکا به منافع اسرائیل ارجحه؟ از این خط قرمزا آنها هم کن ندارن. خوب اونا هم دوتا حزب دارن که مثل مال ما خط قرمزای مشترک زیادی داره. خوب وقتی اونا اینجورین میخوای ما چجوری باشیم؟ اینم نماد دو حزب مخالف که چقدر شباهتشون بیشتر از تفاوتشونه
به گمان من عاشورای تاریخ معاصر ایران، دوم تیر است؛ روزی که بهترین فرزندان این سرزمین زیر سختترین شکنجهها، کلمۀ مشروطه و عدالتخانه و آزادی را فریاد کشیدند. آن روز محمدعلی شاه فرو ریخت؛ چون باورش نمیشد که چند جوان فُکلی این همه بر سر مرام و عقیدۀ خود پایداری کنند.
نام میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل به همراه سید جمال الدین واعظ، ملکالمتکلمین و سید محمدرضا مساوات در فهرست چهار نفری بود که محمدعلی شاه پیش از به توپ بستن مجلس، درخواست تبعید آنها را از ایران کرده بود، که با ایستادگی مجلس روبرو شد. پس از به توپ بستن مجلس به همراه گروهی دیگر از مشروطهخواهان دستگیر شد و به دستور محمدعلیشاه در روز چهارشنبه ۲ تیر/۲۴ جمای الاولی ۱۳۲۶ به همراه ملکالمتکلمین و قاضی ارداقی در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشته شد.عمه زاده او، اسدالله خان جهانگیر نیز در روز به توپ بستن مجلس پس از دلاوریهای بسیار کشته شد.
میرزا جهانگیر، در آخرین مقاله خود در نشریه صور اسرافیل، خطاب به قزاقهای محمد علی شاه، مینویسد:
... ما هم از این جانبازی و فداکاری عاری نداریم و هیچوقت نمیگوییم که چرا ما مغلوب مستبدین و بیدینها شدیم زیرا که برادران آذربایجانی و گیلانی و فارسی و اصفهانی ما در راهند و عنقریب خواهند رسید. ما میخواهیم با بدنهای خود، زیر سم اسبهای آنها را نرم و مفروش کرده و زمین طهران را برای تشریفات مقدم این مهمانهای تازه رسیده، از خون گلوی خود زینت دهیم و به آن برادرهای مهربان بگوییم و افتخار کنیم که ماییم پیش صفهای شهدای راه آزادی...
منبع اکثر مطالبم ویکی پدیاست دیگه مورخ که نیستم
استبداد صغیر
به دورهای یک ساله از تاریخ سیاسی ایران اطلاق میشود که از تیر ۱۲۸۷، با به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط محمدعلی شاه آغاز گردید و در تیرماه ۱۲۸۸ با فتح تهران توسط مشروطهخواهان و پناهنده شدن شاه به سفارت روسیه پایان یافت. در این دوره عدهای از روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس و آزادیخواهان دستگیر و اعدام شدند یا از تهران گریختند، اما با مقاومت مشروطهخواهان سایر شهرها خصوصا مجاهدین تبریز، نهضت مشروطه زنده ماند و سرانجام با حرکت مجاهدین تبریز و گیلان و نیز مشروطهخواهان ایل بختیاری به سمت تهران و فتح پایتخت این دوره پایان یافت. پس از فتح تهران مشروطهخواهان با صدور بیانیهای محمدعلی شاه را از سلطنت عزل و فرزند خردسالش احمد میرزا را به جای او منصوب کردند. شیخ فضلالله نوری نیز که در دوران استبداد صغیر از محمدعلی شاه حمایت کرده بود توسط مشروطهخواهان محاکمه و اعدام شد.
خیزش تبریز
وکلای تبریز از جمله سید حسن تقیزاده از ابتدا هوشیاری خود را حفظ کرده بودند و با موکلان خود در تماس بودند، به همین دلیل وقایع سوم و چهارم تیر ۱۲۸۷ مشروطه خواهان تبریز را غافلگیر نکرد. مستبدان تبریز که از طرف ملایان ضدمشروطه هدایت میشدند، در انجمن اسلامیه که تحت نظر سید هاشم و حاجی میرزا حسن مجتهد بود قوای مسلح خود را متمرکز کرده بودند و تحت الحمایه کنسول روس بودند. شهر تبریز به دو نیم شده بود، یکی قداره کشان و تفنگچیهای مستبد و طرف دیگر آزادیخواهان. نبرد در تبریز از همان دوم تیر آغاز شده بود و ستارخان و باقرخان رهبری مجاهدان را بر عهده داشتند. وضع تبریز سخت بحرانی بود، از طرفی مجتهدان طرفدار استبداد علیه مشروطه خواهان اعلام جهاد میکردند و از طرفی کنسولگری روس دائما القا میکرد که مقاومت در حکم خودکشی است. ولی ستارخان و باقرخان شجاعانه میجنگیدند. روز ۲۴ تیرماه ۱۲۸۷ کنسول روس به ستارخان پیشنهاد کرد بیرقی از سفارت بفرستد تا از گزند مصون بماند. ستارخان جواب داد: «جناب کنسول من میخواهم هفت دولت زیر بیرق ایران بیاید، من زیر بیرق بیگانه نمیروم.» بعد از این کمکم از ترس مردم تبریز کاسته شد و نبرد شدت بیشتری گرفت. اواخر مرداد عین الدوله، دشمن مشهور مشروطه، به حکومت آذربایجان منصوب شد و تلاش کرد از طریق گفت و گو با مجاهدان اوضاع را آرام کند ولی موفق نشد. در این ایام دستههای سواره و پیاده و توپخانه، از جمله سپاهی به سرکردگی محمدولی خان تنکابنی، برای سرکوب قیام تبریز از تهران رسیده بود. ولی از طرفی مشروطه خواهان نیز از طرف ایرانیان قفقاز و استانبول حمایت میشدند. در این میان سپاهیان ماکو مرکب از سه هزار نفر با پنج عراده توپ به تبریز حمله بردند ولی از مجاهدان شکست سختی خوردند. محمدولی خان تنکابنی تلگرافی به محمدعلی شاه فرستاد و او را اندرز داد و توصیه کرد تا مجلس را باز کند، ولی شاه پاسخ تندی به او داد و تاکید کرد: «همان است که گفتهام. تا این اشرار تنبیه نشوند و پدرشان سوخته نشود، دست بردار نیستم.» پس از این پاسخ محمدولی خان تنکابنی از طرفداری دولت منصرف شد و با افراد خود از تبریز به تنکابن رفت. ولی جنگ در تبریز هنوز ادامه داشت.
شیخ فضل الله نوری
در مسئله فروش قبرستان متروکه به بانک استقراضی روس شیخ فضلالله بود که مدرسه قبرستان متروکه را به این بانک فروخت. در آن زمان بانک استقراضی روسیه تزاری به دنبال زمینی برای ساختن شعبه در مرکز شهر بود و به سراغ مدرسه متروکه و قبرستانی در بازار تهران میروند. شخصی به نام مستشارالتجار به نمایندگی از بانک سعی میکند تا آن را از سید محمد طباطبایی بخرد. طباطبایی پاسخ میدهد که اینجا موقوفه و قبرستان مسلمین است. نه موقوفه را میتوان فروخت و نه مردگان را میتوان از خاک بیرون کشید. مستشارالتجار سپس به سراغ شیخ فضلالله نوری رفته و آن به بهای هفتصدوپنجاه تومان از او میخرد و بانک ساختوساز در آن را آغاز میکند. طباطبایی همچنان به اعتراض خود ادامه میدهد و این کار را خلاف شرع عنوان میکند. تا اینکه در چهارم آذر ۱۲۸۴ (۲۷ رمضان) شیخ محمد واعظ از خطیبان پرشور مخالف استبداد و متحدان طباطبایی و بهبهانی، نمازگذاران مسجد را به عنوان زیارت قبور به سوی این محل هدایت کرده و مردم به سرعت ساختمان را ویران میکنند. پس از این واقعه از اعتبار شیخ فضلالله بسیار کاسته شده و بر اعتبار طباطبایی و بهبهانی و قدرت مخالفان استبداد افزوده میشود.
شیخ و مشروطه
در اول ظهور مشروطیت حاجی شیخ فضلالله با سایر روحانیون مشروطهخواه همفکر و همقدم بود و با اینکه با عینالدوله صدراعظم وقت دوست بود در مهاجرت به حضرت عبدالعظیم و قم شرکتکرد و تا صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی کوچکترین مخالفتی از او مشاهدهنشد ولی طولی نکشید که میان او و هممقامانش مخصوصاً بهبهانی مخالفت پیدا شد و چون بهبهانی و طباطبایی در نتیجه پافشاری و فداکاری مظهر مشروطیت شناخته شده بودند حاجی شیخ فضلالله بجای آنکه توجه به اصول مشروطیت و مبانی حکومت ملی و ایدهآل عالی آزادی داشتهباشد مشروطیت را ملک مسلم و مطلق همکاران و هم مقامهای خود پنداشت، بعبارت دیگر مشروطیت در شخص بهبهانی و طباطبایی در نظر او جلوهکرد و چون از آنها ناراضی و دلتنگ بود از مشروطیت سرباز زد و قیام برضد مشروطیت نمود. برای حاجی شیخ فضلالله مشروطیت در چهره رقبایش که برای او مکروه بود جلوهگر شده بود و چون از آنها خوشش نمیآمد و آنها را دشمن خود میپنداشت از مشروطیت هم بیزار شد.
حاجی شیخ فضلالله نوری از اول امر چون استحکام اساس مشروطیت را مخل منافع شخصی خود دید و دانسته است که با توسعه اسباب عدل و تحقیق که از جمله مزایای این اساس عالی است، طرق استفاده شخصی مسدود میگردد، در خفی و آشکار گاهی بعنوان موافقت و گاهی با اعلان مخالفت در اخلال ارکان سعادت مملکت کوتاهی نداشته...
عجیب در اینست که در روزهای آخر سلطنت محمدعلیشاه با آنکه همه یقین داشتند که استبداد باغشاه دوامی نخواهد کرد و چراغ سلطنت شاه بیدادگر در شرف خاموش شدن است و خود شاه و سعدالدوله و اکثر درباریان به قبول مشروطیت دردادهبودند، حاجی شیخ فضلالله همانطوری که در نامههایش به کامرانمیرزا نایبالسلطنه ثابت میکند با منتهای سرسختی و شدت در نگاهداری دستگاه استبدادی و مخالفت با مشروطیت مبارزه کرد و در آخر کار مسلک جنگجویی را با مقام روحانیت توأم نمود و بنفع استبداد جمعی را مسلح کرد و در جنگ سهروزه تا فتح تهران شرکت کرد و سبب قتل جمعی از مردم بیگناه شد.
شیخ و مدرسه دخترانه
او از مخالفین احداث مدرسه دخترانه بود. شیخ فضلالله نوری در جلسهای خصوصی به ناظمالاسلام کرمانی روزنامهنگار عصر مشروطه ایران و مخالف سرسخت اندیشههای فضلالله نوری دربارهٔ مدارس جدید میگوید: «ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟ مدارس را افتتاح کردید. آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟ نمیدانید در دولت مشروطه اگر من بخواهم روزنه و سوراخ این اتاق را متعدد نمایم باید مالیات بدهم و اگر یک سوراخ را دو سوراخ کنم باید مالیات بدهم و کذا و کذا.»
«اباحه مسکرات و اشاعه فاحشهخانهها و افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان و صرف وجوه روضه خوانی و وجوه زیارات مشاهد مقدسه در ایجاد کارخانجات و تسویه طرق و شوارع...»
امتناع شیخ و پناهندگی
امتناع شیخ (در روزهای آخر عمر) از پناهندگی به سفارتخانههای اروپایی (و به قول خود وی به بیرق کفر) که دشمنانش آن را فرصتی برای اعدام وی شمردند، مورد اعتراف همگان قرار دارد. به گفته دکتر تندرکیا: «غیرت اسلامی شیخ نوری، به او رخصت امداد از کفر را نمیداده. امری حتمی است که هنگام بروز خطر، به کرات از جانب بیگانگان به او پیشنهاد حمایت شده، او نپذیرفته است.» در جریان فتح تهران و در زمانی که سپهدار تنکابنی، شهر قزوین و سردار اسعد بختیاری قم را تسخیر کرده و بطرف تهران رهسپار بودند، شیخ از طریق مشیرالسلطنه (صدراعظم) از نایبالسلطنه درخواست ۱۰۰ قبضه سلاح نمود تا ضمن محافظت از خود درمقابل مردم، نیروهای محله سنگلج بتوانند با مشروطه خواهان به مقابله و جنگ بپردازند.
شیخ و تجلیل
جلال آلاحمد در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران مینویسد: «از آن روز بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
سید روحالله خمینی در سخنرانیهای بسیاری از شیخ فضل الله نام برده و از او به عنوان سمبل مبارزه علیه استعمار یاد کرده است. سید روحالله خمینی در جمع مردم قم گفت: «لکن راجع به همین مشروطه و این که مرحوم شیخ فضل الله رحمة الله ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود. مخالفین و خارجیهایی که قدرتی را در روحانیت میدیدند کاری کردند که برای شیخ فضل الله مجاهد مجتهد و دارای مقامات عالیه یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند.» و در جای دیگر میگوید: «جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضل الله این بود که قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیرانسانی نیست. انسانی است او را دار زدند و از بین بردند و شما حالا به او بدگویی میکنید.»
محمود طالقانی گفته است: «کشته شدن مرحوم آقا شیخ فضلالله نوری بدون محاکمه، لکّه ننگی در تاریخ مشروطیت نهاد.» پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران، نظام جمهوری اسلامی ایران از وی به عنوان «شهید شیخ فضلالله نوری» یاد میکند و بزرگراهی در شهر تهران را نیز به نام وی نامگذاری کردهاست. در جمهوری اسلامی ایران، نهاد نظارت استصوابی شورای نگهبان بر پایه نظر شیخ فضلالله نوری پیشبینی شد.
نمیدونم چرا فکر میکنم این پستم تکراریه ولی نتونستم تو وبلاگم پیداش کنم در هر صورت سبزه میانگین رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه قرمزه رشد اقتصادی ایران
بابک مرتضی زنجانی ... مجموع دارایی های خود را 25 هزار میلیارد تومان عنوان کرد. با نرخ کنونی دلار سه هزار تومانی، هم اکنون بابک زنجانی 8 میلیارد و 248 میلیون و 400 هزار دلار ثروت دارد. از طرفی روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز طی گزارشی نوشت: ... میزان دارایی او 13.5 میلیارد دلار تخمین زده می شود.
اگر این روزها به زندان اوین میگویند هتل اوین، به دلیل امکاناتی است که زندانیان خود برای راحتیشان خریداری کرده اند. اوین زندان غیر انتفاعی شده است و برای مثال شخصی که یک اختلاس 300 میلیاردی کرده هر آنچه میخواهد تهیه میکند و به راحتی در زندان زندگی میکند. زیرا این افراد در اتاقهایی هستند که به پردههای بسیار شیک و فرشهای گرانقیمت مزین شده اند. اوین مجهز به استخر و سونا و جکوزی است که افراد پولدارآنها را برای زندانیان ایجاد کرده اند از جمله شهرام جزایری که باشگاه ورزشی و زور خانه را در اوین برپا کرده است.البته این خرج کردنها برای امتیاز بندی است . هر سالن یک وکیل بند دارد که معمولا وکیل بند شخصی است که برای بند فرشی یا امکاناتی فراهم کرده است یعنی هرچه پولدار تر باشید شرایط بهتری در زندان اوین خواهید داشت.
اینو یه جایی نوشته بود
فکر کنم بسته بودن به تعصب ربط داره نه به دین یعنی میشه با تعصب در بی دینی هم به ذهن خود قفل بزنیم. از دین دفاع نمیکنم از بازی با کلمات برای انحراف افکار خوشم نمیاد. به نظرم تو این جمله با کلمات بازی شده. یعنی اگه میگفت با تعصب به مغز خود قفل میزنید کافی بود. اما نمیتونه بگه با دین به مغز خود قفل میزنیدچون تعداد زیادی از دانشمندان تاریخ و جغرافیای ما عالم دینی بودن اصلا اگه کسایی که مذهبی بودن رو از تاریخ ایران خط بزنیم دیگه نمیتونیم بگم ما ملت فلانی هستیم.
اینو تو تلگگرام خوندم
ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍین که ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﻭﻝ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﻴﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﺨﺘﻰ ﺧﻮﺭد ﻭ ﺗﻦ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺩﺍﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﺩﺍﻏﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﻳﺘﻴﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﻴﻪ ﺗﻮﺳﻄ ﺗﻨﺪﺭﻭﻫﺎﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻭ ﺍﻳﺪﺋﻮﻟﻮگ هاﻯ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﺗﺤﺮﻳﮏ ﻓﺘﺤﻌﻠﻴﺸﺎﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻏﺎﺯ «ﺟﻬﺎﺩ»ﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﺭﻭﺳﻴه ﻭ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﻰ ﻣﻔﺮﻁ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻧﻆﺎﻡ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻞ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﻯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻰ ﺑﺎ ﻣﻮﺝ ﻭﺍﺩﺍﺷﺖ. ﺷﺎﻩ ﻣﺘﺎﺛﺮ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﻯ ﻫﻴﺠﺎﻧﻰ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ، ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻬﻴﻪ ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ ﺟﻨﮓ ﻋﺎﺯﻡ ﺗﺒﺮﻳﺰ ﺷﺪ ﻭ ﺷﺒﻰ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻧﺎﺩﺭﻯ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮐﻤﺮ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻧﻆﺎﻣﻰ ﻭ ﻭﺯﺭﺍﻯ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺩﻋﺎ ﻭ ﺛﻨﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﻼﻣﺖ «ﺫﺍﺕ ﺍﻗﺪﺱ ﻣﻠﻮﮐﺎﻧﻪ» ﻭ ﺁﺭﺯﻭﻯ ﺩﻭﺍﻡ ﻭ ﻗﻮﺍﻡ ﺩﻳﻦ ﻣﺒﻴﻦ، ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻪ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻧﻆﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺟﻨﮓ ﺭﺳﻴﺪ. ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻮﺍﻝ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺟﺎﻥ ﻧﺜﺎﺭﻯ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺁﻣﺎﺩﮔﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻮﺷﻴﺪﻥ ﺷﺮﺑﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ، ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻨﮓ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﻓﻘﻄ ﻳﮑﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺼﺒﺎﻥ ﮐﺎﺭﺩﺍﻥ ﺁﺫﺭﺑﺎﻳﺠﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ «ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻓﺮﺍﻫﺎﻧﻰ» ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺟﻮ ﻏﺎﻟﺒﻰ ﮐﻪ ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻨﮓ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﮐﺮﺩ. ﻭﻗﺘﻰ ﺷﺎﻩ ﻋﻠﺖ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻭﻯ ﺭﺍ ﺟﻮﻳﺎ ﺷﺪ، ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﮔﻔﺖ: «ﺍعلی حضرﺕ ﭼﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ؟» ﺷﺎﻩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: «ﺷﺶ ﮐﺮﻭﺭ» . ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ گفت: «ﺩﻭﻟﺖ ﺭﻭﺱ ﭼﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ؟» ﺷﺎﻩ پاسخ داد: «ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻡ ﺷﺸﺼﺪ ﮐﺮﻭﺭ». ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: «ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺣﺴﺎﺏ، ﮐﺴﻰ ﮐﻪ ﺷﺶ ﮐﺮﻭﺭ ﻣﺎﻟﻴﺎﺕ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ، ﺑﺎ ﮐﺴﻰ ﮐﻪ ﺷﺸﺼﺪ ﮐﺮﻭﺭ ﻋﺎﻳﺪﺍﺕ ﺩﺍﺭﺩ، ﺍﺯ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺩﺭ ﻧﻤﻰ ﺁﻳﺪ»! ﺍﻳﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻧﻆﺮ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻴﻨﺎﻧﻪ ﻫﻤﻬﻤﻪﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ به رﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻣﺘﻌﺼﺒﻴﻦ ﺳﺨﺖ ﺑﺮ ﻭﻯ ﺑﺘﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﺍﺑﻄ ﭘﻨﻬﺎﻧﻰ ﺑﺎ ﺭﻭس ها ﻣﺘﻬﻢ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻭﻯ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺧﻠﻊ ﻭ ﺑﻪ ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻭﺭﻯ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺗﺒﻌﻴﺪ ﺷﺪ. ﺩﺳﺖ ﺁﺧﺮ ﻓﺘﺤﻌﻠﻴﺸﺎﻩ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻌﺮﻯ ﺍین چنین ﺑﺎﺏ ﺩﻝ ﺩﻟﻮﺍﭘﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﺩ:
تو لیگ آلمان بایرن با 24 امتیاز از هشت بازی!!! اوله دورتموند با 7 امتیاز اختلاف دومه جالب اینجاست با این امتیاز تو خیلی لیگها میتونی صدرنشین یا یک قدمی صدرنشین باشی نه هفت امیاز اختلاف.
تو اسپانیا و انگلیس با هفتا اختلاف امتیاز تو هشت هفته رتبه نه تا فرق میکنه تو آلمان یکی هه هه
با شگاه خبرنگاران یه گزارش کارکرده به اسم برترین جنگنده های جهان
رتبه اول رو داده به بی 2 در صورتی که بی دو جنگنده نیست بمب افکنه هه هه البته رو دسته خودش عالیه
رتبه سوم سی هفده صد و سی که ترابریه نه جنگنده و حتی به نظرم سی صد و سی ازش بهتره
رتبه چهار و پنج و شش اینا هم هیچکدوم جنگنده نیستن
برای رتبه هفتم و رتبه دوم هم نوشته پیشرفته ترین!!! جالبه جفتشون هم مال یه کمپانی هستن فکر کنم خبرنگارای جوان بجز معنی جنگنده معنی ترین هم نمیدونن شایدم مترجمشون خسته بوده البته بجز خستگی بی مرام هم بوده چون منبع رو نزدن
روسیه کار خوبی کرد داعش رو زد آمریکه عوضیه ولی یکم اطلاعات ویکی پدیایی بهتون بدم البته مقایسه نیست چون این برای یه کار طراحی شده اون برای یه کار دیگه ولی جفتشون ظاهرا دارن ترورستها رو میزنن
روسیه سوخو 34
ابعاد 14 در 23 متر قیمت 36 میلیون دلار
آمریکا گلوبال هاوک
وحشتناکه
ابعاد 14 در 40 متر قیمت بین 130 تا 220 میلیون دلار
این پستم درواقع یه سواله. چرا باسد اسم یه نفر رو اصغر بزارن؟ منظورم اصغر خالیه. اصلا اصغر خالی داریم بدون پیشوند پسوند؟
مثلا ما اسم فرهنگ داریم ولی کسی اسم بچه شو بی فرهنگ نمیزاره
یا مهدی ولی کسی گمراه نمیزاره
یا خالد ولی کسی فانی نمیزاره
سامان کسی آشفته نمیزاره
چطوریه اکبر داریم اصغر هم داریم؟
یوحنا 1
10 او در جهان بود، و جهان بهواسطۀ او پدید آمد؛ امّا جهان او را نشناخت.
11 به مُلک خویش آمد، ولی قومِ خودش او را نپذیرفتند.
12 امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، یعنی به هر کس که به نام او ایمان آورد؛
13 آنان که نه با زادنی بشری، نه از خواهشِ تن و نه از خواستۀ یک مرد، بلکه از خدا زاده شدند.
3
17 زیرا خدا پسر را به جهان نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا بهواسطۀ او نجات یابند.
8
1 امّا عیسی به کوه زیتون رفت.
2 سحرگاهان، عیسی باز به صحن معبد آمد. در آنجا مردم همه بر وی گرد آمدند؛ و او نشسته، به تعلیم ایشان پرداخت.
3 در این هنگام، علمای دین و فَریسیان، زنی را که در حین زنا گرفتار شده بود آوردند، و او را در میان مردم بهپا داشته،
4 به عیسی گفتند: «استاد، این زن در حین زنا گرفتار شده است.
5 موسی در شریعت به ما حکم کرده که اینگونه زنان سنگسار شوند. حال، تو چه میگویی؟»
6 این را گفتند تا او را بیازمایند و موردی برای متهم کردن او بیابند. امّا عیسی سر بهزیر افکنده، با انگشت خود بر زمین مینوشت.
7 ولی چون آنها همچنان از او سوال میکردند، عیسی سر بلند کرد و بدیشان گفت: «از میان شما، هر آن کس که بیگناه است، نخستین سنگ را به او بزند.»
8 و باز سر بهزیر افکنده، بر زمین مینوشت.
9 با شنیدن این سخن، آنها یکایک، از بزرگترین شروع کرده، آنجا را ترک گفتند و عیسی تنها بهجا ماند، با آن زن که در میان ایستاده بود.
10 آنگاه سر بلند کرد و به او گفت: «ای زن، ایشان کجایند؟ هیچکس تو را محکوم نکرد؟»
11 پاسخ داد: «هیچکس، ای سرورم.» عیسی به او گفت: «من هم تو را محکوم نمیکنم. برو و دیگر گناه مکن.»]
با نکونام موافقم
نکونام نوشته است: «امروز داشتم مصاحبه بعد از بازی پرسپولیس نفت را می خواندم، دلم به درد آمد واقعا، میگفتند این بازوبند برایش گشاد است، نوروزی و کفشگری لیاقت ندارند، امروز همان نان به نرخ روزخورها می گفتند نوروزی تیمت رو بردار و بیا، چرا زنده بود تشویق نشد؟ مردم عزیز چه آبی چه قرمز بدانید سکوها دست مردم نیست، دست یه مشت ... ، تو را به خدا قدر اینجور بازیکنانتان را بدانید، درست است توی چشم نیستند و محبوب سکوها نیستند ولی همه می دانند که لیاقتشان بیشتر از این است، هادی رفت ولی قدر امثال هادی که در این فوتبال زیادند را بدانید.»
به سکویی که به دایی و استیلی بعد از اون همه تلاش و افتخار آفرینی توهین کنه نمیشه امیدوار بود
وسط دو نیمه فوتبال بین ست های والیبال بیت کوارتر بسکتبال
اگر حامی تیم ملی هستید به ما پول بدهید
جالبش اینه اوایل رقابتها میگه قهرمانانه پیروز شدن شما باید حمایت کنید بعد اواخر میبازیم میگه درسته باختیم ولی شما یکه بفرستید
حالم از این حسینی بی خاصیت بهم میخوره هر شب هرشبم برنامه داره
آدمهای سیاست مدار معمولا پیش بینی های روشن نمیکنن دو پهلو حرف میزنن تا پس فردا اگه پیش بینیشون درست درنیومد راه فرار داشته باشن. اما از اونجاییکه من هم سیاستمدار نیستم انقلابیم حرفم رو صریح و صادقانه میزنم. ممکنه هم اشتباه در بیاد اما از کسی انتقاد رو قبول میکنم که اون هم پیش بینی صریح و صادقانه درست کرده باشه.
حالا جریان چیه جریان اینه که فکر کنم عربستان پدر سوخته به همه کشورها پول داده آمار ککشته هاشون رو اعلام نکنن. مگه میشه 140 تا ایرانی مرده شناسایی شده باشه از کل بقیه دنیا 250 نفر کشته شناسایی شده باشه؟ خوب معلومه پول گرفتن گفتن ما کشته ها مون رو اعلام نمیکنیم. پاکستان دیروز 230 تا کشته رو تائید میکنه بعد میگه نه 230 تا مفقود!!! نیجریه خودش یه قلم 600 نفر رو کشته اعلام میکنه بعد امروز رسانه های کثافت بین المللی کلا 700 و خورده ای کشته اعلام میکنن.
خبر بعد اینکه به نقل از یه منبع غیر موثق یه روحانی عربستان اعلام کرده بود که یارو جرثقیله سجده کرده باید ببینیم چرا بقیه جرثقیلا سجده نکردن؟ شاید اونا لائیکن. اما رسانه های دنیا به نقل از منابع رسمی عربستان اعلام کردن "این اتفاق منا خواست خدا بوده". بعد آخه مخاطب بین المللی چه میدونه قضا و قدر چیه و به جای اینکه این خبر رو بشنوه میشنوه که "مسلمانا بیشعورن". البته این اظهارنظر های خلق الساعه خوراک خودمونه.
خبر آخر اینکه میگن 30 تا زائر ایرانی احتمالا بازداشت شدن تو عربستان. من صد در صد قبول دارم آل سعود بی عرضه و دروغگو و کثافتن ولی فکر کنم ما هم میدوونیم.
چند وقته فکر میکنم عاقبت به خیر نمیشم!!! این دیگه چی بود؟ آره خوب تو ایدئولوژی من چیزی به اسم سرنوشت وجود داره.
اما تغییر هم وجود داره به نظرم سرنوشت رو میشه تغییر داد اما خیلی خیلی سخت
در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
اینو میدونم که دو راه به تغییر نتیجه منتج نمیشه
اولی هیچ کاری نکردن
دومی همون کار همیشگی رو کردن
میگن امین حیایی به خاطر درخواست یه هنرمند سیاسی نتونسته رای مردم رو برای مسابقه خندوانه جمع کنه ژوله برده. چون امین تو قلاده بازی کرده بود. خوب تو موجی بودن مردم که البته منم جزو اونام شکی نیست یه هو دست به دست هم میدن حماسه میافرینن بی دلیل. اما در هر صورت در ایجاد موج یک پتانسیل درونی مردم به حرکت لازمه و یک رهبری. یعنی یه حرکت میتونه با وجود پتانسیل کم در مردم به خاطر رهبری عالی ایجاد بشه مثل اون موقعی که مردم مدل موهاشون رو مثا رونالدو میزدن یکم از جلوش میزاشتن بقیش کچل خیلی بد بود ولی وقتی رونالدو رهبر باشه میشه. یا یه موج میتونه با وجود پتانسیل بالای مردم حتی بدون رهبری خوب به وجود بیاد مثل جریان فاتحه مرتضی پاشایی که مردم خودشون دوستاشتن مدیریت خاصی پشتش وجود نداشت اما مردم موج رو ایجاد کردن. حالا به نظرم یه موج بدون خواست مردم و بدون وجود رهبر خوب نمیتونه بوجود بیاد. مثلا یه نفر که مقبولیت خاصی نداره مثلا استاندار تهران (از این بابت که نمیشناسمش و فکر میکنم شما هم نشناسیش میگم) بگه بیاین مثلا سعید معروف رو دیس لایک کنین خوب یه رهبر ضعیف با یه موضوع نه مورد نظر مردم به حرکت منجر نمیشه.
حالا راجع به خندوانه من که اون مسابقه رو ندیدم اما به نظرم تو بوجود اومدن این موج خود مردم نقش بیشتری از رهبری داشتن. مگه مردم انقدر پیگیرن ببینن هر هنرمند فلانی یه چیزی بگه اوناهم گوش کنن؟ فقط فرقش اینکه که نهایتا مردم موضوع قلاده رو فراموش کرده بودن و براشون یادآوری شد.
اما در کل این مسابقه کار خوبیه (نه اونقدر که الان داره گنده میشه) ولی کار خوبیه. من فقط مسابقه مهران غفوریان و نادر سلیمانی رو دیدم و هر چند به نظرم مهران باحال تر بود اما بهش رای ندادم چون دوست نداشتم یکی به خاطر رای من حذف شه یکی که برای همه مردم لحظه های خوبی آفریده مثل نادر سلیمانی و اون تکیه کلامش تو باغ مظفر که "قشنگه؟ فشنگه!"
راجع به امین و قلاده. قلاده رو اصلا دوست نداشتم و به نظرم بازی تو یه همچین فیلمی که نگاه کاملا یکجانبه ای به یه موضوع داخلی داره انتخاب سختیه. خوب امین اون اشتباه رو کرد حالا بچسبونمش به ده نمکی اونم آدمیه که زیاد دوستش ندارم. اما امین و ده نمکی کار خوبی به خوبی اخراجی های یک رو هم تو کارنامشون دارن کارهای خوبی که مردم باهاش حال کردن و حداقل در مورد امین به این یکی ختم نمیشه پس میشه با نگاه انتقام بهشون نگاه کرد و یا بانگاه گذشت.
انجیل لوقا
فصل 11
9 «پس به شما میگویم، بخواهید که به شما داده خواهد شد؛ بجویید که خواهید یافت؛ بکوبید که در بهرویتان گشوده خواهد شد.13 حال اگر شما با همۀ بدسیرتیتان میدانید که باید به فرزندان خود هدایای نیکو بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی شما روحالقدس را به هر که از او بخواهد، عطا خواهد فرمود.»
...
17 او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: «هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد، و هر خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، فروخواهد ریخت.
...
24 «هنگامی که روح پلید از کسی بیرون میآید، به مکانهای خشک و بایر میرود تا جایی برای استراحت بیابد. امّا چون نمییابد با خود میگوید: ”به خانهای که از آن آمدم، بازمیگردم.“
25 امّا چون به آنجا میرسد و خانه را رُفته و آراسته میبیند،
26 میرود و هفت روح بدتر از خود نیز میآورد، و همگی داخل میشوند و در آنجا سکونت میگزینند. در نتیجه، سرانجامِ آن شخص بدتر از حالت نخست او میشود.»
فصل 22
40 «دعا کنید تا در آزمایش نیفتید.»
بررسی اجمالی بودجه سال 1394
اعداد واقعی رقم اعلام شده توسط خود مجلس
رقم کل بودجه 838 هزار میلیارد تومن یا 311 میلیارد دلار
میدونین چرا انقدر به آمار علاقه دارم؟ تا قسمت قرمز این جک ها رو باور نکنم
من خراب اون ملتیم که واسه سنگ زدن به شیطان ۴۵۰ نفررو له کردن و کشتن خدا قوت انصافا. حجتون قبوله شک نکینید
تو تلویزیون گفته 65000 نفر امسال رفتن به حج. نفری یازده میلیون تومن. میشه 715000000000 تومن. اگه دلار رو 3000 تومن حساب کنیم میشه 239 میلیارد دلار... جالبه نه! پولی که اونجا خرج میکنن به کنار... سوغاتی به کنار... حج تمتع... به کنار، اونوقت کل بودجه ی سال94؛ 586 میلیارد دلاره..... من دیگه حرفی ندارم... صرفا جهت اطلاع "جهالت" کاری کرد که پیرزن ایرانی گاو خود را بفروشد که به مکه مشرف شود،تا عرب از شتر به لامبورگینی و از چادر به برج برسد و مردم ما سعادت را دو دستی به اعراب تقدیم کنند که شاید سعادت خود در دنیای دیگر را یابند! آیا میدانید خدا کجاست؟ خدا در قلب کودکیست که در همسایگی حاجی از فقر ناله میکند و حاجی در بین عربها بدنبال "خدا" میگردد... )
منم انقدر بیکار نیستم هر جکی میشنوم بجای اینکه بخندم برم چرتکه دستم بگیرم فقط میدونم 65 هزار نفر تو 1 ماه نمیتونن به اندازه 80 میلیون نفر تو 12 ماه خرج کنن تو این جک هم دلار تو محاسبات 3 تومن در نظر گرفته شده نه 3000 تومن هه هه
حالا جک اینجاست میگن عربستان میخواد به قربانیای حادثه جر ثقیل نفری 900 میلیون تومن بده حالا بگو یک میلیارد اگه به قربانیای عید قربان هم همین قدر بده یعنی 65000 ایرانی هرکی تقریبا 10 میلیون برده یعنی 650 میلیارد تومن بردن یعنی اگه 650 نفر کشته بدیم حج 64350 نفر بقیه برامون مفت میشینه تا حالا نزدیک 150 ایم 500 تا دیگه میخوایم
امار یه بیست سی درصدی بالا پایین داره
آمار سال 92
حجاج اندونزی سال گذشته، ۲۶۰ هزار نفر ، امسال ۲۲۰ هزار نفر
هند امسال، ۱۶۳ هزار سال گذشته ۱۷۰ هزار نفر
پاکستان امسال، ۱۴۳ هزار نسال گذشته ۱۷۱ هزار نفر
فرانسه امسال، ۲۴ هزار سال گذشته ۳۰ هزار نفر
مصر سال گذشته، ۸۰ هزار نفر امسال ۶۴ هزار نفر
کمترین تعداد حجاج کشور عربی مربوط به کشور کومور با ۶۰۰ نفر است.
حجاج داخل عربستان شامل شهروندان و افراد مقیم در موسم حج سال گذشته، بر اساس آمارهای رسمی، تعدادشان، یک میلیون و ۷۳ هزار نفر بود که در موسم حج امسال، حدود ۵۰۰ هزار نفر خواهد بود.
مقامات سعودی تدابیر خود را امسال تشدید کرده و به متخلفانی که بخواهند به صورت غیرقانونی در موسم حج شرکت کنند، هشدار داده اند که به شدت با آنها برخورد خواهند کرد که اخراج از عربستان برای افراد مقیم به مدت ۱۰ سال از جمله این مجازاتها اعلام شده است.
آمار سال 91
14 هزار کویتی
در موسم حج امسال، 300 هزار نفر از کشورهای جنوب شرق آسیا شرکت کرده اند.
350 هزار نفر از 19 کشور عربی که حدود 80 هزار نفر آنها مصر و 36 هزار الجزایر
شش هزار لبنانی و 1500 فلسطینی مقیم لبنان
نکته قابل توجه محروم شدن حجاج داخل سوریه یعنی حدود 25 هزار نفر از شرکت در موسم حج به سبب آنچه مقامات سوری خودداری عربستان از امضای قرارداد مربوط به حجاج سوری خوانده اند، است، اگر چه در اقدام تبلیغاتی شاه عربستان، حدود 3 تا 5 هزار از آوارگان سوری مقیم کشورهایی مانند اردن و لبنان درموسم حج امسال شرکت کرده اند.
افغانستان، 30 هزار
120 هزار بنگلادشی
بیش از 180 هزار از کشورهای آفریقایی غیر عربی که 95 هزار نیجریا و هفت هزار مالی
امسال بیش از 200 هزار از ترکیه، اروپا، امریکا و استرالیا
پنج هزار از مقدونیه و داغستان
75 هزارایرانی
1500 مهمان شاه عربستان
تعداد آمار ویکی خوب یکمی کمتر از چیزی که آخرین بار اعلام شده. خوب ایرادای دیگه هم داره پس آمار بقیه کشورا چرا انقدر کمن؟
امیدوارم نسبت بالای آمار ایرانی های کشته شده به شناخته شده ها به نظم کاروانهامون ربط داشته باشه چون اگه بخواد با همین نسبت آمار بالا بره باید منتظر 500 یا 600 نفر باشیم.
ولی برام خیلی عجیبه که تو یه حادثه 1300 نفر کشته بشن مگه جنگه؟ فکر میکنم اگه تو استادیوم 100 هزار نفری فوتبال یه هو زامبیا حمله کنن و فقط یه در خروجی باشه بجز کسایی که در اثر حمله زامبیا کشته میشن نباید بیشتر از 10 یا 20 نفر زیر دست و پا کشته بشن. یعنی میخوام بگم اگه قرار تو یه ازدحام 1300 نفر بیمیرن حداقل اونجا باید یک میلیون نفر روبه یه در هجوم بیارن... ...صحنه های تلوزیون همچین چیزی رو نشون نمیداد... ... یا اینکه یه چیزی رو ما نمیدونم
آها راستی یه جا خوندم عربستان به کشته شده های جرثقیل نفری 900 میلیون میده! خوبه والا کاشکی من مرده بودم
قرمزا نوشته منه سیاهها کپی
سؤال:آیا استفاده از موسیقی هایی که از تلویزیون پخش می شوند و ما از طریق دانلود یا ضبط کردن و بدون خرید، آنرا در اختیار داریم (باتوجه به اینکه صداوسیما حق پخش آنها را خریداری کرده است) جایز می باشد؟
جواب:در صورتیکه از موسیقی هایی باشد که مناسب مجالس لهو و فساد نباشد اشکالی ندارد.
یعنی آهنگ کپی رایت نداره
سؤال: مؤلّفى کتابى مى نویسد و با ناشرى قرارداد چاپ و نشر منعقد
مى نماید و در کتاب مى نویسد: «حقوق طبع براى مؤلّف محفوظ است». پس از چندى
ناشر دیگرى بدون اجازه از مؤلّف، کتاب را تجدید چاپ مى نماید. در عرف
ناشران چنین است که مقدارى از کتاب را به عنوان حقّ تّألیف به مؤلّف مى
دهند، آیا این چنین حقّى براى مؤلّف وجود دارد و آیا نیاز به اجازه از
مؤلّف در مقام تجدید و افست از روى کتابش مى باشد؟
جواب: حقّ تّألیف یک حقّ عقلایى است که در تمام دنیا از سوى همه عقلاى جهان
به رسمیّت شناخته شده است و مخالفت با آن مصداق ظلم شمرده مى شود و شرعاً
حرام است، بنابراین مؤلّف مى تواند حقّ خود را از کسانى که بدون اجازه او
تجدید چاپ کرده اند بگیرد، در ضمن توجّه داشته باشید ناشر نیز نسبت به
حروفچینى و مانند آن حق دارد و اگر کسى از روى آن عکسبردارى کند باید حقّ
ناشر را نسبت به آن بپردازد.
یعنی کتاب کپی رایت داره
سؤال: تقریبا تمامی کتابهای دانشگاهی که در رشته های علوم استفاده
می شوند بدون رعایت حقوق مولف یا کپی رایت و به صورت غیر قانونی در ایران
تکثیر یا ترجمه شده اند. حکم استفاده از این کتابها چیست در صورتی که
بدانیم ناشر و مولف این کتب خارجی راضی نیستند؟
جواب: تکثیر کتابها بدون رضایت صاحبان اصلی آن جایز نیست، مگر این که از
کفار حربی باشند.
یعنی خارجی کپی رایت نداره (کلمه کافر حربی قابل پیگیری نیست سوال کننده هم در این مورد نپرسید اصلا نگفته حربی حتی کافر حتی نگفته خارجی)
سؤال: من سؤالی از شما درباره ی استفاده از نرم افزار ها پرسیدم که
بدون رعایت اجازه تولید کننده، مورد استفاده اکثر ما ایرانیان است و شما در
جواب گفتید که «این کار جز با رضایت تولید کنندگان اصلى آن جایز نیست، مگر
در صورتى که از کفّار حربى باشند»
مگر جز اسرائیل به کس دیگری هم کافر حربی می گویند؟ تقریبا همه ی نرم افزار
های ما از امریکا است و بعد اروپا، شاید فقط یک برنامه ی ترجمه متن معروف
از اسرایل موجود باشد. تکلیف چیست ؟ آیا ما گناهی مرتکب می شویم؟
جواب: امریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و... جزو کشورهای محارب هستند.
دقت کردین تو این دسته بندی ادیسون انیشتین نیوتن بتههون مادرترزا تام هنکس ادل استیوجابز جزو کافران حربی هستند پس به نظرم اگه ویندوز کپی کنی یا از مغازه اپل یه ایفن سیکس بدزدی شرعا مانعی ندارد
سؤال: به استخضار می رساند یکی از دوستان بنده از مرجعی تقلید می کند که رایت هرنوع CD را جایز می داند. اگر ایشان به بنده CD هدیه کننداز نظر شما چه حکمی دارد.
یا امام زمان
برد پیت همیشه خوبه. تمام. ولی خوب دلیل نمیشه انتظار نجات سرباز ریان رو داشته باشیم. خوب حرفم رو پس میگیرم چون به بنجامین باتن که هیچ به گرد فایت کلاپ هم نمیرسید. پس برد همیشه خوب نیست بعضی موقع ها فوق ستارس ولی فیوری یه فیلم خوب معمولی بود. سکانس تو خونه دوتا زن آلمانی وحشتناک بود ولی آروم و کیه که از ایثار بدش بیاد؟ اونم با یه تانک زمین گیر و پنج نفر در برابر 200 300 تا آلمانی.
دیالوگی که به نرمن میگن وایسا تا ببینی که یه مرد چه کار میتونه با یه مرد دیگه بکنه هم دوست داشتم
به نظرم اگه فیلمی رو که بیست سال از ساختش میگذره رو انقدر خوب باشه که فقط بتونی ببینیش حتما زمان خودش نامزد اسکار بوده. دکتر استرانجلاو که اصلا قشنگ بود. یه مشت احمق که زیادم از واقعیت دور نبودن داشتن دنیا رو اداره میکردن. نخست وزیر روسیه عالی بود. صحنه پرتاب بمب هم که با خلبان لانچ شد جالب بود البته از اون تعویض کلاه خلبان اول فیلم میشد فهمید یارو گاوچرانه. طرز تفکر ژنرال هم خوب بود میخواست برتری دائمی امریکا به روسیه رو تو معدن هم حفظ کنه. های هیتلر وقت و بی وقت دکتر هم خوب بود. حماقت روسها تو اعلام نکردن ماشین روز قیامت، اتاق جنگ جای دعوا نیست در کل میشد دید.
کیهان چهارشنبه 18 شهریور 94 صفحه شهرستانها
استان قزوین از کمبود 1200 تخت بیمارستانی رنج میبرد
رئیس دانشگاه علوم پزشکی قزوین گفت: استان قزوین با داشتن یک میلیون و 200 هزار نفر جمعیت نیازمند 3 هزار تخت است که از کمبود 1200 تخت بیمارستانی رنج میبرد.
کیهان چهارشنبه 18 شهریور 94 صفحه شهرستانها
کمک 7 میلیارد تومانی مردم قزوین به بازسازی حرم طفلان مسلم
جانشین ستاد بازسازی عتبات عالیات کشور گفت: مردم قزوین به غیر از طلاهای اهدایی، بیش از 7 میلیارد تومان در بازسازی حرم طفلان مسلم(ع) کمک کردهاند.
البته منبعش همین امروز منقضی میشه
یادمه یه جا شنیدم که رونالدو سالم ترین مرد دنیاست اما این جردن هم دست کمی از سرحالترین مرد دنیا نداره