ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
اپیزد 9 فصل 3 ریک و مورتی
بت: بابا؟ حس میکنم من تمام عمرم ... وانمود کردم تو آدم خفنـی هستی و سعی کردم مثل تو باشم. و حقیقت دردناک همیشه این بوده که
ریک: من همچین آدم خفنـی نیستم و تو هم دقیقاً شبیه منـی.
- من آدم بدیـم؟
- بدتر، یاهوش هستی. وقتی آدم بدونه هیچی اهمیت نداره، دنیا مال اون میشه، و من تاحالا دنیایی رو ندیدم که با این موضوع حال کنه. دنیا میشه گفت شبیه یه حیوونـه. واسه خودش بینِ چیزای معمولی و عادی میچره. بینهایت احمق تولید میکنه فقط واسه این که بخورهتـشون. کم شبیه دوستـت تیمی هم نیست-
- تامی
- آره، حالا که دیگه مهم نیست اصن، عزیزم. میدونی، آدمای باهوش شانس این رو دارن که خودشون رو بکشن بالا، هستی رو با خودشون ببرن سواری. ولی دنیا همیشه درحال اینه که تو رو پرت کنه، و در نهایت، میکنه. راهی واسه فرار ازش وجود نداره
- بابا، من دیگه راهی نمونده واسم تا باهاش خودم نبودن رو توجیه کنم. پس من کیـم؟ چیکار کنم؟
- توصیه من... پرواز کن. یه زین بذار رو دنیات، بذار خودش واسه خودش راه بیوفتـه
- نمیتونم همچینکاری کنم. بچهها، جِـری، کارم... و با این که خیلی بدم میاد اینو بگم ولی برنامه "بچلر" از شبکهی اِیبیسی
- میتونم یه کلون ازت بسازم، میتونم یه نمونه بینقص، با همه خاطرههات ازت بسازم، همه جوره یه کپی دقیق ازت میسازم. به بچهها عشق میورزم و خرجشون رو میدم، کار تو رو میکنم، و تو یه سطح طعنه آمیز مثه خودت، اخبار شبکههای تلویزیونی رو باور میکنم. میتونی یه روز نباشی یا یه هفته، یا کلاَ باقی زندگیت رو بدون هیچ عواقبی نباشی، لحظهای که تصمیم به برگشت بگیری یه کلید رو میزنم و کار نسخه کلون تموم میشه، هیچ درد و پشیمونی هم نداره و احتمال "بلید رانر" شدنش هم صفره
- اگه بنظرت هیچی مهم نیست پس چرا اینکارو واسم میکنی؟
- نمیدونم، شاید یه مقدار واسم مهمی و ازت خوشم میاد، یا شایدم اصلاَ مهم نیستی، شاید دوستت دارم، شاید قضیه به مادرت ربط داره. قدر هدیهای که بهت میدن رو بدون
- نمیدونم بتونم انجامش بدم یا نه
- پس بمون و از زندگیای لذت ببر، که بالاخره میدونی خودت انتخابش کردی
- هدیه مخفیم بهت اینه که مهم نیست، چه انتخابی داشته باشی، بالاخره آروم میگیری
- اوکی، میدونم میخوام چیکار کنم
- اه نمیتونی تا ابد فرار کنی
دردسرهای دکترا انگار امثال تمومی نداره
هفته پیش نتیجه نهایی دکترا اومد و من همه انتخاب هام رو قبول شده بودم و به طبع اون دانشگاه شریف که انتخاب اولم بود پذیرفته شدم
اما اولین گرفتاری درج سهمیه جانباز ۲۵ درصد در محل سهمیه بود اما من که سهمیه نداشتم این چه کوفتیه که اینجا نوشتند؟
هم ناراحت بودم از این موضوع هم نمی تونستم با کسی راجع بهش صحبت کنم چون نمیخواستم قبولیم تو دانشگاه شریف از دست بره
هیچ کاری نکردم تا زمان ثبت نام
اما وقتی ثبت نام شروع شد دیدم سامانه به من اجازه ثبت نام نمیده با کارشناس تماس گرفتم گفتند سامانه ایراد داره اما من می دونستم که این یه ایراد غیر از سامان است و ممکنه به همون سهمیه یا یه چیزی شبیه این مربوط باشه خلاصه می دونستم دانشگاه نمیخواد منو ثبت نام کنند
دو سه روز گذشت و هیچ خبری از ثبت نام نشد و کارشناس مربوطه فقط امروز و فردا میکرد با یکی دیگر از بچهها صحبت کردم که همون مشکل منو داشت گفت دانشگاه نمیخواد کسایی که مصاحبه شان ضعیف بوده و ثبت نام کنه
منم با کلی ناراحتی فرداش رفتم سازمان سنجش متصدی دم در به من گفت که به ما ربطی نداره باید بری وزارت علوم
اون روزی که رفته بودم سنجش شماره 3۵۰ بودم و تا ۲۴۰ سرویس گرفته بودند یعنی تقریباً ۱۱۰ نفر جلوم بودند
به مسئول گفتم اگر برم و برگردم نوبتم رد میشه اشکال نداره؟ گفت نه برگردی بدون نوبت می فرستمت تو
رفتم وزارت علوم اونجا اول از کارشناس پشت پیشخوان پرسیدم اون از همکارش پرسید گفت زنگ بزن به بازرسی بازرسی گفت زنگ بزن به آموزش آموزش گفت به ما ربطی نداره گفتم چیکار کنم گفت زنگ بزن دفتر وزیر زنگ زدم دفتر وزیر گفت به ما ربطی نداره گفتم چیکار کنم گل زنگ بزن آموزش گفتم چرا پاس کاری میکنید گفت ما نمیدونیم ما مسئول دانشجوها هستیم شما تا پذیرفته نشدی دانشجو حساب نمیشی گفتم پس کی به شکایت من رسیدگی میکنه؟ گفت اگه می خوای به بازرسی شکایت بکن
دوباره به بازرسی زنگ زدم و یه نامه تنظیم کردم با این مضمون و نوشتم یا دانشگاه من را قبول کنه یا سنجش اولویت دوم معرفی کنه
من همه اولویت هام رو قبول شدم اما احتمالاً اولویتهای بعدی الان ثبتنامها را انجام دادند و ظرفیتی برای پذیرش من ندارم
بعد از از ثبت نامه بلافاصله برگشتم سنجش و با کلی آدم های جورواجور آشنا شدم و کارشناس سنجش به گفت که دانشگاه نمیتونه همچین غلطی بکنه و تخلف و نگران نباشم
فعلا هم یه لنگ در هوام