زبان پارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و به عنوان زبان ملی و رسمی ایران شناخته شدهاست، ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد. و به همین دلیل عصر ارتباطات و دهکده جهانی آنرا آسیبپذیر نمیکند. فارسی از حدود سال ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۸۰۰، زبان میانجی بخش بزرگی از غرب و جنوب آسیا بود. به عنوان نمونه پیش از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود. یا نقل میکنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد. زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیتهای مختلف بودهاست، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون هند و عثمانی داشتهاست؛ و در دوره امپراتوری گورکانیان زبان فارسی در هندوستان زبان رسمی اداری و نظامی بودهاست و در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگهای دیگر دیده میشود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحههای فرهنگیشان بودهاست.
زبان فارسی پس از عربی زبان دوم اسلام است و امروزه هم گروندگان به اسلام در چین و دیگر نقاط آسیا فارسی را به عنوان زبان دوم متون اسلامی پس از عربی میآموزند.[۳۱] برای گروندگان به بهاییت در سطح جهان، زبان فارسی زبان اول دینی آنها است.
فارسی از نظر شمار و تنوع ضربالمثلها در میان سه زبان اول جهان است.
در قرن نهم هجری (پانزدهم میلادی) که دربار بزرگ عثمانی وارث دربارهای کوچک و محلی سلجوقیان روم گشت، نظام دیوانی و تشکیلات اداری سلاجقة روم، که با تدبیر و راهبری وزیران و دبیران ایرانی قوام یافته بود، بعنوان یک الگوی سیاسی پذیرفته شد. سلاطین عثمانی در اشاعة زبان فارسی، چه در مکاتبات درباری و صدور احکام و فرامین دیوانی و چه در خلق آثار فارسیگویندگان و نویسندگان، نقش مؤثری، همچون مخدومان سلجوقی خود، داشتهاند.
عثمانیان در آغاز، مراسلات و نامههای دیوانی را، به تبعیت از سلاطین سلجوقی در روم، به فارسی مینوشتند. منشآت السلاطین احمد فریدونبیگ منشی[[۶] در قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) تعداد زیادی از مکاتبات رسمی و فارسی پادشاهان عثمانی را، از عصر تیمور تا صفویه، دربر دارد. این مجموعه سند معتبری است از اهمیت زبان فارسی در مناسبات سیاسی و روابط دیپلوماسی فرمانروایان این منطقه که همیشه عدهای از «منشیان بلاغت شعار» را در دستگاه خود داشتند. میراث فرهنگی ایرانی که از ترکان غزنوی به ترکمانان سلجوقی در شرق و از اینان به همکیشانشان در غرب رسیده بود، اینک بدست ترکان عثمانی در اروپا انتشار مییافت.
فارسی از لحاظ تعداد گوینده زبان 12 تا 13 دنیا است.
منبع پدی ویکیا
اونی که فکر میکنی داری رو داری به نظرم به چیزای بیشتری فکر کن
حیف دارم به چیزای کمی فکر میکنم
بزرگ شو بزرگتر
از زمین فاصله بگیر از بالا نگاه کن از بالاتر از نخبه ها رهبرا و پیامبرا
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل/نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
ای برادر تو همان اندیشهای/ما بقی تو استخوان و ریشهای
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد/چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
به می، سجّاده رنگین کُن، گَرَت پیر مُغان گوید/که سالِک، بیخبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزلها
با پیشرفت علم و دانش بشری، بتدریج ساعتهای دقیق تر مکانیکی، وزنهای، فنردار، برقی، باتری دار و کامپیوتری جای ساعتهای آبی، آفتابی و ماسهای را گرفتند . مخصوصا" از زمان استفاده انسان از فنر جهت راه انداختن چرخهای دندانه دار، که به ساعت شمار و دقیقه و حتی ثانیه شمار متصل هستند، سنجش دقیق زمان برای همه بطور ساده امکان پذیر گردید . در اوایل قرن شانزدهم اولین ساعت مچی آهنی، که نسبتاً" زمخت بوده، توسط یکنفر آلمانی ساخته شد . بعدها اواخر قرن هجدهم با استفاده از فنر و چرخ دندانههای بسیار کوچک،امکان ساختن ساعتهای مچی ظریف بوجود آمد،اولین ساعتهای مچی شبیه ساعتهای امروزی، در کشور سوئیس «از سالهای 1790 به بعد» ساخته شد.و بانگارش اعداد انگلیسی دقیقتر گردید.
GPS های اولیه بسیار پیچیده بودند و کار با آنها بسیار سخت بود . به مرور زمان GPS ها بسیار پیشرفته تر شدند ولی این دستگاه فقط در اختیار وزارت دفاع آمریکا بود و هیچ سازمانی دیگر قادر به استفاده از این تکنولوزی نبود . پس از سقوط هواپیمای 007 کره ای در روسیه به خاطر ناوبری اشتباه, ریگان(رییس جمهور وقت امریکا) اعلام کرد که استفاده از GPS برای عموم آزاد است .
... در جنگ بدر وقتیکه کفّار بنا کردند شعار دادن و بتهای خودشان را اسم آوردن، پیغمبر فرمود به مسلمانها بگویید: اَللهُ مَولانا وَ لا مَولی لَکُم؛(۳) خدا مولای ما است، پشتیبان ما است، قدرت ما متّکی به قدرت او است و شما ندارید این را؛ همینجور هم شد...
... در بین جهادها جهادی هست که خدای متعال در قرآن آن را «جهاد کبیر» نام
نهاده: وَ جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛(۴) در سورهی مبارکهی فرقان
است؛ «بِه» یعنی به قرآن، «جٰهِدهُم بِه» یعنی بهوسیلهی قرآن با آنها
جهاد کن؛ جِهاداً کَبیرًا. این آیه در مکّه نازل شده. درست توجّه کنند
جوانهای عزیز! در مکّه جنگ نظامی مطرح نبود؛ پیغمبر و مسلمانها مأمور به
جنگ نظامی نبودند، کاری که آنها میکردند کار دیگری بود؛ همان کار دیگر است
که خدای متعال در این آیهی شریفه میگوید: وَ جٰهِدهُم بِه جِهادًا
کَبیرًا. آن کارِ دیگر چیست؟ آن کارِ دیگر، ایستادگی و مقاومت و عدم تبعیّت
[است.] فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا؛(۵) از
مشرکین اطاعت نکن. اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن
گفته جهاد کبیر. این تقسیمبندی غیر از تقسیمبندی جهاد اکبر و جهاد اصغر
است: جهاد اکبر که از همه سختتر است، جهاد با نفْس است، همان چیزی است که
هویّت ما را، باطن ما را حفظ میکند؛ جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها
در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را «جهاد کبیر» نام نهاده
که آن همین است. «جهاد کبیر» یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛
از خصمی که در میدان مبارزهی با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟
یعنی تبعیّت؛ تبعیّت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدانهای مختلف؛ تبعیّت
در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در
میدانهای مختلف از دشمن تبعیّت نکن؛ این شد «جهاد کبیر».
این تبعیّت نکردن آنقدر مهم است که خدای متعال پیغمبر خود را مکرّر به
آن توصیه میکند. آیهی تکاندهندهی اوّل سورهی مبارکهی احزاب:
بِسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیم * یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ
لا تُطِعِ الکٰفِرینَ؛ [میفرماید] «اِتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرین»!
پیغمبر! تقوا داشته باش و از کافران تبعیّت نکن؛ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا
حکیمًا،(۶) ما میدانیم مشکلات تو را، ما میدانیم فشارهایی که بر تو وارد
میکنند تا تو را وادار به تبعیّت کنند -تهدید میکنند، تطمیع میکنند- امّا
شما مراقب امر و نهی الهی باش، اِتَّقِ اللهَ، حواست جمع باشد. وَ لا
تُطِعِ الکٰفِرین؛ این اطاعت نکردن از کافرین، آن چیز بزرگ و مهمّی است که
خدای متعال با این لحن با پیغمبرش حرف میزند.
خب، اطاعت از کافرین نکن، پس چهکار کن؟ وَ اتَّبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن
رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا.(۷) [میفرماید:]
یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المُنفِقینَ
اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حکیمًا * وَ اتَّبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن
رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرا؛(۸) از آنها تبعیّت نکن؛
تو برنامه داری؛ تو برنامهی کار داری، برنامهی زندگی داری؛ وحی الهی تو
را تنها نگذاشته است؛ قرآن در اختیار تو است، اسلام در اختیار تو است،
برنامهی اسلام در اختیار تو است؛ این راه را برو. ببینید اینها همه آیات
اوّل سورهی احزاب است؛ پشت سر هم؛ اوّل، اِتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ
الکفِرینَ وَ المُنفِقین؛(۹) بعد، وَ اتَّبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن
رَبِّک؛(۱۰)
پشت سر [آن]، جواب این سؤال است که خب، خطر وجود دارد، فشار میآورند؛
وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلا؛(۱۱) در مقابل همهی این
فشارها به خدا تکیه کن؛ به خدا تکیه کن. توکّل معنایش این نیست که کار را
رها کنید بنشینید تا خدا بیاید عوض شما کار را انجام بدهد؛ این نیست؛ توکّل
این است که شما راه بیفتید، عرق بریزید، تلاش کنید، آنوقت یقین داشته
باشید که خدای متعال شما را کمک خواهد کرد...
...
بیانات 950303
نجف زاده از موزه لوور فرانسه با نام بزرگترین انبار اموال مسروقه دنیا اسم میبرد.
راست میگه اما مثلا اگه اون نقش شیر که مال تخت جمشیده و اونجاست اونجا نبود تا حالا حتما نابود میشد. در ضمن اونا پول همه لوازم رو پرداخت کردن.
ولی حتی اگه پولشو پرداخته باشند چون میدونستن از کسی میخرن که مال اون نیست مصداق مال خریه و در تمام سیستم های حقوقی جهان شریک دزد حساب میشن.
این سیاست به تحقق رسید و دلار آمریکا پایه معاملات بینالمللی از جمله نفت، طلا و ... و «ریزرو کورنسی» و یک ذخیره جهانی و ستون قدرت آمریکا شده است، قدرتی بالاتر از توان نظامی. این قدرت در دهه یکم قرن 21 چند تهدید زبانی را که از مرحله «حرف» خارج نشدند از سر گذرانید. ازجمله اندرز برخی مقالهنگاران و سیاسیون محلی به دولتهای متبوع به «فروش ذخایر دلار خود»، «جانشین ساختن دلار با پولی دیگر»،
بیش از دوسوم دلارهای چاپ شده در آمریکا در خارج از این کشور رایج هستند وافزایش دلارهای برونمرزی روزافزون است بهگونهای که در پارهای از مناطق جهان به نظر میرسد جای پول ملی را گرفتهاند و در مناطق بحرانزده اقتصادی، بورسی شدهاند و مطابق سهام، خرید و فروش میشوند.در سال 1995 میزان دلار در گردش در سطح جهان 380 میلیارد بود و در سال 2004 هفتصد میلیارد، یعنی در فاصله 9 سال تقریبا دو برابر شده است که بیش از دوسوم آن در خارج از آمریکا است. این، مربوط به اسکناس چاپ شده است و در آن، معاملات اعتباری به حساب نیامده است. در داخل آمریکا به جای پول نقد، مردم با چک و کردیت کارت معامله و خرید میکنند.
دلار آمریکا در چند دهه اخیر واحد استاندارد محاسبه در بازارهای بینالمللی برای کالاهایی چون نفت و طلا قرار گرفته است. حتی بسیاری از کشورها که با آمریکا ارتباط ندارند محصولات خود را بر حسب دلار قیمتگذاری میکنند.به گفته برخی از کارشناسان امور پول، اگر کشورهای عربی صادرکننده نفت دلارهای نفتی خود را در آمریکا پسانداز نکنند، وضعیت حساس خواهد شد و بههمین جهت است که آمریکا میکوشد قدرت سیاسی ـ نظامی خود را حفظ کند تا دلار به عنوان پول بینالمللی باقی بماند.
منبع عکس ex.com که نشون میده تو چند سال گذشته ارزش دلار کمتر از یک سوم شده و باتوجه به اینکه حدود دوسوم اسکناس های دلار در اون زمان در خارج از آمریکا بوده این به این معنیه که به اندازه ارزش نصف دلار هایی که اول این داستان وجود داشته فقط از خارجیا دزدی کرده
دیره ولی فتح خرمشهر یکی از اتفاقات بزرگیه که ازشون تو تاریخ ایران کم نداریم.
مردم خرمشهر تو 35 روز مقاومت غیرت رو به همه دنیا تدریس کردن. جوانان ایرانی تو فتح خرمشهر غیرت همت و توانایی رو دوباره معنی بخشیدن.
بعد فتح خرمشهر همه دنیا فهمیدن که دیگه نمیتونن موتور ایران رو خاموش کنن و تا سال هفتم جنگ ما پیروزیهایی به دست آوردیم که بدست آوردنشون وابسته به مهندسی و فرماندهی پیچیده ای بود که گاهی بزرگترین فرماندههای دنیا نمیتونستن باورشون کنن. اما سال هفتم جنگ ما به ضعف خودمون به دنیا پرستیمون به از آمریکا ترسیدنمون باختیم و ...
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند/چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم/رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را/کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است/چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفتهاند این بود/که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه/که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور/که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشتهاند به زر/که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ/که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
نماند درد و درمان هم نماند/نماند وصل و هجران هم نماند
بهارا غم مخورکاندر زمانه/نماند عیش و خذلان هم نماند
به تهران در منال ازیاد استخر/که رفت استخر وتهران هم نماند
شود ایران بسی آباد و ویران/همان آباد و وبران هم نماند
نپاید چین و ژاپون هم نپاید/نماند روس و آلمان هم نماند
نماند انگلیسی خردمند/همان هندوی نادان هم نماند
بمیرد مرغ و ماهی هم بمیرد/نماند وحش و انسان هم نماند
اگرچه دیر ماند نام نیکو/سرانجام ای پسر آن هم نماند
بتوفد پردهٔ این نجم ساکن/زمین گرد گردان هم نماند
بر این افراشته سقف مرصع/قنادیل فروزان هم نماند
بجز یکذات کاصل کاینات است/صور و اسماء و اعیان هم نماند
بد و خوب جهان اندر زوال اسن/پس این جنگ و جدال ما خیال است
بس بگردید و بگردد روزگار/دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن/پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامههاآوردهاند/رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک/کز بسی خلقست دنیا یادگار
اینهمه رفتند و مای شوخ چشم/هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
ای که وقتی نطفه بودی بیخبر/وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ/سرو بالایی شدی سیمین عذار
همچنین تا مرد نامآور شدی/فارس میدان و صید و کارزار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند/وینچه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین/خاک خواهد بودن و خاکش غبار
گل بخواهد چید بیشک باغبان/ور نچیند خود فرو ریزد ز بار
اینهمه هیچست چون میبگذرد/تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
نام نیکو گر بماند ز آدمی/به کزو ماند سرای زرنگار
سال دیگر را که میداند حساب؟/یا کجا رفت آنکه با ما بود پار؟
خفتگان بیچاره در خاک لحد/خفته اندر کلهٔ سر سوسمار
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست/ای برادر سیرت زیبا بیار
هیچ دانی تا خرد به یا روان/من بگویم گر بداری استوار
آدمی را عقل باید در بدن/ورنه جان در کالبد دارد حمار
پیش از آن کز دست بیرونت برد/گردش گیتی زمام اختیار
گنج خواهی، در طلب رنجی ببر/خرمنی میبایدت، تخمی بکار
چون خداوندت بزرگی داد و حکم/خرده از خردان مسکین درگذار
چون زبردستیت بخشید آسمان/زیردستان را همیشه نیک دار
عذرخواهان را خطاکاری ببخش/زینهاری را به جان ده زینهار
شکر نعمت را نکویی کن که حق/دوست دارد بندگان حقگزار
لطف او لطفیست بیرون از عدد/فضل او فضلیست بیرون از شمار
گر به هر مویی زبانی باشدت/شکر یک نعمت نگویی از هزار
نام نیک رفتگان ضایع مکن/تا بماند نام نیکت پایدار
ملک بانان را نشاید روز و شب/گاهی اندر خمر و گاهی در خمار
کام درویشان و مسکینان بده/تا همه کارت برآرد کردگار
با غریبان لطف بیاندازه کن/تا رود نامت به نیک در دیار
زور بازو داری و شمشیر تیز/گر جهان لشکر بگیرد غم مدار
از درون خستگان اندیشه کن/وز دعای مردم پرهیزگار
منجنیق آه مظلومان به صبح/سخت گیرد ظالمان را در حصار
با بدان بد باش و با نیکان نکو/جای گل گل باش و جای خار خار
دیو با مردم نیامیزد مترس/بل بترس از مردمان دیوسار
هر که دد یا مردم بد پرورد/دیر زود از جان برآرندش دمار
با بدان چندانکه نیکویی کنی/قتل مار افسا نباشد جز به مار
ای که داری چشم عقل و گوش هوش/پند من در گوش کن چون گوشوار
نشکند عهد من الا سنگدل/نشنود قول من الا بختیار
سعدیا چندانکه میدانی بگوی/حق نباید گفتن الا آشکار
هر کرا خوف و طمع در کار نیست/از ختا باکش نباشد وز تتار
دولت نوئین اعظم شهریار/باد تا باشد بقای روزگار
خسرو عادل امیر نامور/انکیانو سرور عالی تبار
دیگران حلوا به طرغو آورند/من جواهر میکنم بر وی نثار
پادشاهان را ثنا گویند و مدح/من دعایی میکنم درویشوار
یارب الهامش به نیکویی بده/وز بقای عمر برخوردار دار
جاودان از دور گیتی کام دل/در کنارت باد و دشمن بر کنار
ماموریت رفتم چالوس نصفه شب رسیدم یه اتاق گرفتم 140 تومن برا یه شب. سه روز آموزش داشتم جلسات بدی نبود. یکی میگفت ما اینترنت نداریم نمیتونیم کارکنیم. یه بار گفتم کارداشتین با شماره پشتیبانی تماس بگیرید یکی گفت ما تلفن نداریم!!! آخرم معلوم شد یکیشون تو پایگاه برق هم ندارن.
روز اول رفتم دریا و بازار و کته کبابی. روز دوم فقیه اومد دنبالم رفتیم کلاردشت و عباس آباد و کوه جنگل و ساحل هتل پارسیان و بستنی. غذا هم کباب ترش و میرزا قاسمی. آخرم که برگشتم با یه اتوبوس نیمه خالی و 5 ساعت تو راه بودم.
میخوام طرز فکر بیمارگونم رو کتاب کنم دنبال یه اسم مناسبم.
غرورم له شد شاید لازم بود.
یه کلیپ با تصاویری که با سلیقه میکس شدن
شنا تو آسمون، ساحل دیوار کشیده، گیتار برقی تو کوهستان، طبقه کتاب ها رو دیواره و ...
coldplay up&up
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو | بر درگه آن شهان نهادندی رو | |
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای | بنشسته همی گفت که کوکوکوکو |